نویسنده: «ابوعائشه»

دلایل معتزله

اولین و مهم­ترین دلیل معتزله این آیۀ قرآن است که آنان برای نفی شفاعت به آن استدلال می­‌کنند، خداوند متعال می‌فرماید: «واتقوا یوما لا تجزي نفس عن نفس شئیا ولا یقبل منها شفاعة ولا یؤخذ منها عدل ولا هم ینصرون؛ (و از روزی پروا بدارید که کسی از کسی هیچ کفایتی نکند و از او شفاعت نپذیرند و از او تاوانی (بلا گردانی) گرفته نشود و آنان یاری نیابند.»
قاضی عبدالجبار دربارۀ این آیه می‌­نویسد: «این آیه دلالت دارد: کسی‌که مستحق عقاب و مجازات باشد، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای او شفاعت نمی‌کند و او را یاری نمی­‌کند؛ زیرا این آیه دربارۀ ویژگی یوم است و در آن تخصیصی وجود ندارد، پس نمی‌­توان آن را به کفار بدون اهل ثواب برگرداند و این آیه دربارۀ کسی است که در آن روز مستحق عذاب می‌گردد و این خطاب فقط مناسب آنان است.»
زمخشری که یکی از مفسرین معتزله است دربارۀ این آیه چنین می‌نویسد: «اگر کسی بگوید آیا در این آیه دلیلی است بر این که شفاعت برای گناهکاران قبول نمی‌شود، من می‌گویم: بله؛ زیرا در این آیه نفی آمده است که یک نفس نمی‌‌تواند به جای نفس دیگری در کاری که انجام داده است، فیصله و داوری کند.»

 پاسخ به استدلال معتزله

علماء به این دلیل معتزله پاسخ­‌های متعددی ارائه نموده‌اند که ما در زیر به برخی از آنان اشاره می‌کنیم:
استدلال معتزله از این آیه برای نفی شفاعت برای کسانی‌که مرتکب گناه کبیره شده‌اند باطل و بی‌جاست؛ زیرا در این آیه شفاعت از کافران نفی شده است؛ زیرا مفسرین اجماع دارند که مراد از نفس در آیه، نفس کافر است نه هر نفسی؛ این عامی است که خاص از آن قصد شده‌است.
علامه قرطبی رحمه‌الله می‌فرماید: «مفسرین اجماع دارند بر این که مراد از این قول الله تعالی «واتقوا یوما لا تجزي نفس عن نفس شئیا ولا یقبل منها شفاعة ولا یؤخذ منها عدل ولا هم ینصرون» نفس کافر است نه هر نفسی.»
علامه طبری رحمه‌الله می‌گوید: «مراد از این قول الله تعالی، برای کسی است که بدون توبه به سوی الله تعالی، درحالت کفر بمیرد.»
ابن کثیر می‌فرماید: «ولا یقبل منها شفاعة» یعنی از کافران شفاعتی قبول نمی‌شود.
پس معلوم شد که شفاعت نفی شده در این آیه، شفاعت برای کافران است؛ زیرا همان‌طوری که مفسرین اجماع دارند که این آیه مخصوص کفار است؛ چون خطاب در آیه، به گروه کافران است.

دلیل دوم معتزله

خداوند متعال می­فرماید: «ما للظالمین من حمیم ولا شفیع یطاع» (ستمکاران نه دوست و یاوری دارند و نه شفاعت‌گری که سخنش پذیرفته شود.)
شیخ معتزله، قاضی عبدالجبار همدانی در این باره می­‌نویسد: «خداوند متعال در این آیه بیان نموده است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای ظالمین شفاعت نمی­‌کند و شفاعت فقط برای مؤمنان است تا برای آنان ویژگی­ای در فضل و برتری و زیادت در بالابردن درجات حاصل شود و این در کنار تعظیم و اکرامی است که برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به دست می‌آید.»

پاسخ اهل سنت به معتزله

مراد از ظالمین در آیه، کافران هستند؛ کسانی‌که ظلم‌شان به نهایت رسیده است؛ یعنی کافران.
با بررسی و دقت در تفاسیر در می‌یابیم که مراد از ظالمین در آیه، کافران هستند، پس معلوم شد شفاعتی که در این‌جا نفی شده از کافران منتفی گردیده است و صاحب گناه کبیره، کافر نیست، پس استدلال از این آیه برای نفی شفاعت از آنان درست نیست.
معتزله برای نفی شفاعت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به برخی از احادیثی استدلال می­کنند که ما آن را در این بخش ذکر می‌کنیم:
  1. از حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنهروایت است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم وارد قبرستانی شدند و فرمودند: «السلام علیکم ای سرای قوم مؤمن، ما ان­شاءالله روزی به شما ملحق می­شویم. من دوست داشتم برادران خود را می­دیدم، صحابه گفتند: آیا ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: شما یاران من هستید، برادران‌مان کسانی هستند که هنوز نیامده­اند، صحابه گفتند: یا رسول الله، چگونه افرادی را که هنوز نیامده­اند، می‌شناسید؟ فرمود: به نظر شما اگر یک فرد اسب‌های دارد که پیشانی­ها و پاهای آن­ها سفید هستند در میان اسب­های سیاه، آیا آن شخص اسب­های خودش را نمی­شناسد، گفتند: بله، یا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم [می‌شناسد.] فرمود: آنان روز قیامت درحالی می­آیند که پیشانی‌ها و پاهای‌شان از [آثار] وضو می‌درخشد و من قبل از آنان سر حوض حاضر می­شوم. تعدادی از مردم از حوض‌مان چنان رانده می­شود که شتر گم‌شده طرد می­شود، من آنان را صدا می­زنم: بشتابید بشتابید، برایم می­گویند: این­ها بعد از تو [دین، اعتقادات و باورهای خود را] تغییر داده­اند. من می­گویم: خداوند آنان را از رحمت خود دور کند.»
شیوۀ استدلال از این حدیث نزد معتزله این است: این حدیث می­رساند که اگر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم شفاعت کنندۀ آنان می­بود هیچ موقع به آنان نمی­گفت: سحقا سحقا؛ زیرا شفیع چنین سخنی نمی­گوید و چگونه امکان دارد که او برای رهایی از عذاب و مجازات دایمی شفیع باشد؛ ولی به آنان اجازه ندهد که یک جرعه آب از حوض او بنوشند.
  1. جابر بن عبد الله رضی‌الله‌عنهروایت نموده است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به کعب بن عجره فرمود: «ای کعب بن عجره، از خداوند متعال می­خواهیم تو را از امارت نادانان حفاظت نماید، به تحقیق در آینده اُمرائی می­آیند، کسانی‌که پیش آنان بروند آنان را بر ظلم­شان کمک و هم­کاری می­کنند و دروغ­های آنان را تصدیق می‌کنند، این افراد از امت من نیستند و من هم با آنان هیچ‌کاری ندارم و هرگز بر حوض وارد نمی­شوند، کسی‌که پیش آنان نرود و آنان را بر ظلم­شان کمک و همکاری نکند و آنان را در دروغ‌های‌شان تصدیق نکند، او امتی من است و من از آن او هستم و حتما سر حوض من حاضر می­شود. ای کعب بن عجره، نماز سبب قربت است و روزه سپر است و صدقه گناهان و اشتباهات را چنان از بین می­برد همان­طوری که آب آتش را خاموش می­کند، ای کعب بن عجره، گوشتی که از حرام تغذیه شده باشد، وارد بهشت نمی­شود آتش برای چنین شخصی بهتر است.»
معتزله از این حدیث به سه صورت استدلال می­‌کنند:
  • وقتی او [امتی و پیرو] پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم نباشد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز او را نپذیرد، پس چطور انتظار دارد برایش شفاعت نماید.
  • سخن رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم که فرمودند: «بر حوض من وارد نمی­‌شود»، دلیل است بر نفی شفاعت، وقتی اجازه ندارد پیش رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم حاضر شود تا جایی که نمی­تواند به حوض ایشان برسد، پس ممانعت از وساطت با شفاعت به طریقۀ اولی وجود دارد.
  • این قول رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم «گوشتی که از حرام تغذیه شده باشد، وارد جنت نمی­شود»، به طور صریح و آشکار دلالت دارد بر این­که برای صاحب گناه کبیره شفاعتی وجود ندارد.
  1. از حضرت ابو هریره رضی‌الله‌عنه روایت است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «سه شخص هستند که روز قیامت من طرف دعوای آنان هستم و کسی‌که من خصم او باشم با او مخاصمت می­کنم، اول شخصی است که چیزی عطا کرده، سپس خیانت کند. دوم شخصی است که فرد آزاده­ای را بفروشد و پول آن را مصرف کند و سوم فردی است که اجیری را مزدور گرفته، از او کاملاً کار می­گیرد و به او اجرت نمی‌دهد.»
شیوۀ استدلال معتزله از این حدیث این است: چگونه رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم خصم این افراد قرار می­گیرد و در جانب دیگر شفیع آنان می­شود، این تناقض عجیبی است بلکه این امر محال است.

پاسخ اهل سنّت و جماعت

در پاسخ دلایلی که معتزله ذکر کردند باید گفت احادیثی که معتزله از آن برای نفی شفاعت برای مرتکبین گناه کبیره از امت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم استدلال نموده‌اند؛ احادیثی هستند که دلالت می‌کنند که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای بعضی از مردم شفاعت نمی‌کند و همچنان در بعضی از جایگاه‌ها نیز شفاعت نمی‌کند، از این احادیث دانسته نمی‌شود که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم اصلا برای اهل کبائر شفاعت نمی‌کند و یا این‌که او در تمام جاها از شفاعت ممانعت می‌ورزد.
امام فخرالدین رازی در این مورد می‌فرماید: «آن‌چه با تحقیق و بررسی به‌دست می‌آید این است که خداوند متعال بیان نموده است هیچ شفاعت‌کننده‌ای بدون اذن و اجازۀ الله متعال نمی‌تواند شفاعت کند. شاید رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز در بعضی از مواضع و در بعضی از اوقات اجازۀ شفاعت نداشته و شفاعت نکرده است، بعدا در موضع و جایگاه دیگر و در وقت دیگری به او اجازۀ شفاعت داده شده پس شفاعت کرده است.»
بخش قبلی| بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version