نویسنده: «ابو عائشه»
دلایل معتزله
معتزله برای اینکه ثابت کنند فاسق مستحق سرزنش و عذاب است و از آن معاف نمیشود از آیات و احادیثی استدلال میکنند که بر وجوب عقاب و تحقق آن در روز قیامت دلالت دارد. آنان میگویند: اگر این عذاب واجب نباشد پس وعید و تهدید فایدهای ندارد و در کلام الله تعالی، مخالفت و دروغ لازم میآید. قاضی عبدالجبار در این مورد مینویسد: «الله متعال بر اطاعتکنندگان، وعدۀ ثواب و به گناهکاران وعدۀ عذاب و مجازات داده است، اگر این ثواب و عقاب واجب نباشد، پس وعد و وعید در این جا مناسب نیست.»
از آن جمله، این آیات هستند:
قال الله تعالی: «والسارق والسارقة فاقطعوا أیدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله»؛ (و دستان مرد و زن دزد را، به کیفر عملی که مرتکب شدهاند به عنوان عبرتی از [جانب] خدا ببرید.)
شیوۀ استدلال از این آیه این است که الله متعال دستور داده است وقت فراهم شدن شرایط معتبر در مسئلۀ قطع دست، دست «دزد» را به عنوان جزا و عقاب قطع کنید، پس لازم است که این فرد مستحق این چیز باشد.
قال الله تعالی: «الزانیة والزاني فاجلدوا كل واحد منهما مائة جلدة ولا تأخذكم بهما رأفة في دين الله إن كنتم تؤمنون بالله واليوم الآخر وليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين»؛ (به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز قیامت ایمان دارید، نباید در [اجرای] دین خدا دربارۀ آنان دچار دلسوزی شوید و باید گروهی از مؤمنان بر کیفر [دیدن] آنها حضور یابند.)
قاضی عبدالجبار در مورد این آیه مینویسد: «این آیه دلالت دارد بر آنچه ما در رابطه با وعید میگوییم، این آیه دلالت دارد که زناکار مستحق عقوبت و مجازات است؛ زیرا اگر زنا گناه کبیره و از بینبرندۀ ثواب فاعل آن نبود، بر او حدی به عنوان عقوبت لازم نمیشد. پس معلوم میشود که او جهنمی است؛ زیرا جایز نیست که در دنیا با وجود ایمان مستحق شکنجه و عذاب شود، درحالیکه اینجا عذاب و مجازات آخرت را زایل کرده است؛ زیرا چیزی که عقوبت را زایل کرده لازم است همانند توبه همیشهاش را زایل کند، پس لازم بود بر زانی حد جاری نشود، مگر برای امتحان و آزمایش، اگر چنین بود پس حد او به نام عذاب یاد نمیشد، پس اگر حد در جهت عقوبت نبود لازم بود که به او رأفت صورت گیرد، وقتی رأفت و عطوفت برایش جایز نیست، واجب شد که به او بیتوجهی صورت گیرد و این خودش بر بطلان این گفته دلالت دارد.»
قوله تعالی: «إن الذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا في الدنیا والآخرة ولهم عذاب عظیم»؛ (کسانیکه به زنان پاکدامن بیخبر [از بدکاری و] مؤمن نسبت زنا میدهند، در دنیا و آخرت نفرین شدند و عذابی بزرگ [در پیش] دارند.)
شیوۀ استدلال از این آیه به این ترتیب است: خداوند متعال در این آیه مجازات آنانی را بیان کرده است که زنان پاکدامن را متهم میکنند و جزای این افراد لعنت است و معنای آن طرد و دوری از رحمت و ثواب خداوند متعال میباشد؛ وقتی مسئله چنین است پس معلوم میشود که آنان مستحق عقوبت و مجازات از جانب خداوند متعال هستند.
معتزله معتقد هستند: هر کسیکه وارد آتش جهنم شد برای همیشه در آنجا باقی میماند؛ زیرا این فرد یا کافر است و یا مرتکب گناه کبیره که بدون توبه مرده است؛ زیرا فرد معصوم، توبه کننده و مرتکب گناه صغیره وقتی از گناهان کبیره اجتناب کردند، جزو جهنمیان نیستند؛ چون طبق اصول آنان، کافر و مرتکب گناه کبیره که بدون توبه بمیرد با اجماع جاویدان و همیشه در دوزخ هستند و این دو دلیل دارد:
-
این افراد مستحق عذاب هستند و عذاب نیز ضرر محض و دایمی است پس با ثوابی که منفعت خالص و دایمی است منافات دارد.
-
نصوصی که بر خلود و همیشگی دلالت دارند: الله متعال میفرماید: «ومن یقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فیها»؛ (و هرکس مؤمنی را از روی عمد بکشد، جزایش جهنم است که در آن جاودانه خواهد بود) و «ومن یعص الله ورسوله ویتعد حدوده یدخله نارا خالدا فیها» (و هرکس از خداوند و رسول او نافرمانی کند و از حدودش بگذرد او را وارد آتش [جهنم] کند که در آن جاودانه خواهد بود.) و در جای دیگر میفرماید: «من کسب سیئة وأحاطت به خطئیته فأؤلئک أصحاب النار هم فیها خالدون» (کسانیکه مرتکب بدی شوند و گناهشان آنان را فراگرفته، ذوزخیاند. آنان در آنجا جاودانهاند.)