دیدگاه دانشمندان در بارهی نقش وسایل ارتباط جمعی در جهان سوم
رائو میگوید: وقتی اطلاعات و افکار نو از خارج به قریههای دورافتاده و جدا از اجتماعات صنعتی وارد میشود، تغییر و تحول نیز به دنبال آن پدید خواهد آمد. ویلبر شرام براساس پژوهشهای بیشمارش در مورد نقش وسایل ارتباط جمعی در جهان سوم، میگوید: ترغیب مردم در کشورهای درحالتوسعه به تصمیمگیری پیرامون توسعه، بسترسازی برای آنها برای مشارکت مؤثر، تسریع و هماهنگکردن تحولات مدنظر و … بهطور کلی یک روند انعطافناپذیر و نامعین نیست. اگر جریان ارتباطات اجازه دهد مردم نیز میتوانند کارهای بسیاری انجام بدهند؛ از قبیل تعیین اهداف و تصمیمگیری دربارهی زمان و چگونگی تغییرات و اینکه جامعهی خود را به چیزی میخواهند تبدیل کنند.
شرام همچنین دربارهی نقش وسایل ارتباط جمعی در توسعهی ملی، دیدگاه خوشبینانهای دارد: «رسانههای جمعی دربارهی بالابردن و ارتقای کیفیت میزان و انواع اطلاعاتی که در کشورهای درحالتوسعه در دسترس مردم قرار دارد، میتوانند مشارکت کنند. آنها میتوانند افقها را گسترش بدهند؛ به انتقال فکر کمک کنند و سطح فکر فردی و ملی را بالا ببرند. آنها میتوانند تمام اینها را مستقیماً انجام دهند.»
آنچه در مطالعهی ویلبر شرام در کشورهای جهان سوم حائز اهمیت است، این است که توسعهی اقتصادی جز در صورت تحقق توسعهی اجتماعی میسر نیست و توسعهی اجتماعی مستلزم بسط آموزش و اطلاعات است؛ بنابراین، باید پذیرفت که وسایل ارتباط جمعی تأثیر قطعی روی توسعهی فرهنگی و از خلال آن، توسعهی اقتصادی خواهد داشت. برای گسترش زراعت و صنعت باید سرمایهگذاریهای اجتماعی را رونق بخشید. این امر متضمن بهکارگیری منابع انسانی است که در آن میان، آموزش عامل اساسی است.
لئونارد دوب یکی از استادان دانشگاه یل آمریکا در تحقیقاتی که در آفریقا انجام داده است، به نتایج ارزشمندی دست یافته است. دوب در گزارش خود چنین مینویسد: مردم آفریقا که در جوامعی با ویژگیهای گوناگون ساکنند، در طول زمان و به شیوههای مختلف کانال ارتباطی خاص و موردنیاز خودشان را به وجود آوردهاند. به این شکل در یک محدوهی زمانی معین نیازمندیهایشان را برآورده میساخته است.
همانطور که مردم آفریقا کارها و ارزشهای بیشتری را شتابزده از مردم مغرب زمین به عاریت میگیرند، به نحو عجیبی بر وسایل نشر و توسعه، بهویژه وسایل ارتباط جمعی و فرهنگی که جذب کردهاند، متکی هستند. آفریقای جدید آمیزهای از سیستم ارتباطی تازه و سنتی را در اختیار دارد. علت این امر را باید در این نکته جستوجو کرد که هر دو سیستم از سویی نمایانگر تغییراتی است که انجام میپذیرد و از سوی دیگر، خود به شکل قابل ملاحظهای تحت تأثیر این تغییرات قرار میگیرد. مشاهدات دوب در افریقا نظریات «لرنر» و «رائو» را تأیید میکند. توجه به نتایج تحقیقات این دانشمندان نیز مؤید این نکتهی مهم است که اطلاعات در دوران تغییر و تحوّل فرهنگ نقش بسیار مهم و برجستهای را بر عهده دارد و میان رشد و توسعهی سیستم ارتباطی و رشد و توسعهی اجتماعی و اقتصادی رابطهی اثرگذاری و اثرپذیری بسیار نیرومندی محسوس است.
پائولو فریره اندیشمند برزیلی از شمار اندیشمندانی است که در سالهای اخیر با نگرشی انتقادی به الگوهای حاکم غربی در زمنیهی رشد اقتصادی و توسعهی اجتماعی و نیز نقش ارتباطات در نوسازی کشورهای جهان پرداخته است. او ارتباطات و نظامهای آموزشی کنونی را بهعنوان شبکههای سلطهگری و تسلیمطلبی مردم در جهان سوم معرفی میکند. به عقیدهی او انتقال معلومات از یک منبع معرفتی قدرتمند به دریافتکنندگان انفعالی بههیچوجه در رشد شخصیت آنان تأثیر مثبت نمیگذارد و به ایجاد خودآگاهی مستقل، انتقادنگر و توانمندسازی افراد برای مشارکت در حل مسائل اجتماعی کمک نمیکند؛ بههمینعلت، به پیشنهاد او نظام کنونی آموزش که او آن را آموزش مخزنی مینامد و بر معلومات انباشتهشدهی معلمان استوار است، باید به نظام جدیدی برای آموزش ستمدیدگان تبدیل شود.
جهان امروز دارای مسائلی است که با گذشته متفاوت است؛ بههمیندلیل، نیاز است تا این مسائل با نگاهی متفاوت مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. ماهیت مسائل جهان، مشکلات کلی برآمده از آنها و دلایل قرارگرفتن آن مسائل در دستور کار بینالمللی، ما را با سرشت سیاسی جهان در آغاز قرن بیستویکم بیشتر آشنا میسازد؛ سیاستی که دیگر مقهور مسائل برآمده از روابط شرق و غرب و ایسمهای قدیمی نیست، و مسائل دیگری همچون ارتباطات و رسانهها در آن نقش مهمی به عهده دارد؛ بنابراین، اگر برنامهریزی درست صورت نگیرد، باید منتظر تبعات بد آن بر جوامع اسلامی بود که عمدتاً جهان سومی محسوب میشوند.