نویسنده: عبدالحمید نوروزی
عبادت امام ابوحنیفه رحمهالله
یکی از شاعران گفته است: «مَا أَحْسَنَ الدِّینَ وَالدُّنْیا إِذَا اجْتَمَعَا…»؛ «چه قدر نیکوست که دین و دنیا باهم جمع شوند!» امام ابوحنیفه رحمهالله مردی بود که نهتنها میان دین و دنیا جمع کرده بود، بلکه سه چیز را باهم جمع کرده بود که بر رفعت و بلندی و مکانت وی افزوده بودند؛ ایشان غنا و ثروتمندی و علم و فقه و عبادت و تقوا را باهم جمع کرده بودند.
آری، چقدر زیباست که گفتار و کردار باهم قرین باشند و اینکه عالِم، خود قبل از دیگران بهمقتضای علم خود عمل کند و فقیه، خود پیش از دیگران احکام فقه خود را اجرا کند و اینکه امام و پیشوا در عبادت و استقامت برای اطرافیان خود الگوی شایستهای باشد و از آنان پیشی گیرد. امام ابوحنیفه رحمهالله ازاینگونه نمونهها بود؛ کسیکه بهمقتضای علم خود از دین و فقه عمل میکرد و خود، آن را در پیش میگرفت. امام ابوحنیفه رحمهالله بدان جهت از گناهان دوری میکرد که با عقل و قلب و ایمان خود بدی آنها را دریافته بود؛ لذا گفته است: «معاصی را پستی و رذالت میدانستم؛ لذا از روی مروّت و مردانگی آنها را ترک کردم و این عمل در نتیجه به دیانت تبدیل شد.» ایشان این حذر از معاصی را با تمسک به تقرب به خداوند و طاعات همراه و دنبال کرده بود؛ زیرا بسیار عبادت میکرد و جز اندکی از شب را نمیخوابید، تا جایی که او را «میخِ شب» مینامیدند ازبسکه نماز شب میخواند. ایشان در تهجد میگریست و همسایگانش گریهاش را میشنیدند و به حزن و اندوه او دلشان میسوخت. وی شب را با تلاوت زنده نگه میداشت و دربارۀ وی چیزهایی گفتهاند که امروز باورش برای ما دشوار است و آن اینکه میگویند: «وی چهل سال نماز صبح را با وضوی نماز عشا خوانده است».
بههرحال، اگر این اخبار و اقوال زیادهروی و مبالغهگویی نیز باشد، بازهم به ما میفهماند که ابوحنیفه رحمهالله در کنار آنکه عالم و فقیه بوده، مردی عبادتگذار و باتقوا نیز بوده است.
امام ابوحنیفه رحمهالله دوست داشت که در تهجد یک آیه از قرآن را دهها بار تکرار کند و بر زبان آورد و درعینحال آن را بر عقل و قلب خویش نیز عرضه نماید. ایشان یک آیه را تکرار میکرد، در آن میاندیشید و از آن متأثر میشد. به هراندازهای که تکرار میکرد و در آن میاندیشید، بر ادراک وی از آن افزوده میشد، درک جدیدی از آن مییافت و انفعال و تأثیر تازهای در وی پدید میآمد.
آنچه در زندگی امام ابوحنیفه رحمهالله واضح و روشن است، این میباشد که ایشان قرآنکریم را بسیار تعظیم میکرد و برای آن توقیر و احترام فوقالعادهای قایل بود. او بسیار به تلاوت و سعی در فهم قرآن میپرداخت؛ در نمازهایش آیات آن را تکرار میکرد، در آن میاندیشید و از آن متأثر میشد، در هدایتجویی و استنباط احکام بیش و پیش از هر چیزی بر آن متکی بود، در مناظرات و محاورات خود دلایل و شواهد را از آن استمداد مینمود و بر حفظ و نشر و پخش قرآن حریص بود. گویند که حماد، فرزند ابوحنیفه رحمهالله، کودکی بود خردسال که پدرش او را به حفظ قرآن وادار میکرد و هنگامیکه معلمش توانست کاری کند که او سورۀ فاتحه را حفظ کند، امام صاحب بسیار خوشحال شد و پنجصد درهم برای معلمش فرستاد که معلمش تعجب کرد و گفت که من چه کار کردهام که این مبلغ را برای من فرستاده است؟! ابوحنیفه رحمهالله از سخن او اطلاع یافت و او را احضار کرد و به وی گفت: «چیزی را که به فرزندم آموختهای تحقیر مکن و اندک مدان، به خدا سوگند اگر بیشتر از این هم داشتم به خاطر تعظیم قرآن آن را نیز به تو میدادم.»
زهد و پرهیزگاری امام ابوحنیفه رحمهالله
در کوفه یکبار گوسفندی گم شد، امام صاحب خوردن گوشت گوسفند را ترک کرده و پرسید که گوسفند حداکثر چند سال عمر میکند؟ گفته شد: هفتسال. پس به مدت هفتسال خوردن گوشت گوسفند را ترک کرد تا مبادا گوشت این گوسفند حرام بماند و به ایشان برسد و او با خوردن مال حرام بر قلبش ظلم روا دارد.
ادامه دارد…