پس از بحث در مورد انواع و اقسام استعمار و اینکه در قالب استعمار کهن و نوین چه مصایب و مشکلاتی بر کشورهای استعمارشده که اغلب هم مسلمان هستند، آمده است، اکنون موضوع اهداف و آرمانهایی که استعمارگران بهدنبال آن هستند را مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهیم.
درحقیقت، استعمار کهن و نوین اهداف و چشماندازهای بیشماری را در سر میپرورانند که به بخشی از آنها به شرح ذیل میتوان اشاره کرد:
1- گسترش نفوذ سیاسی خویش در کشورهای استعمارشده؛ بدون شک هدف عمده و اساسی استعمارگران آن است که قدرت سیاسی و اثرگذاری بر نظام حاکم را بهدست بگیرند و از اینجهت، خود را بر ملتهای استعمارشده تحمیل کنند. امروزه نیز همین موضوع را در کشورهای استعمارشدهی فکری بهوضوح میتوان درک کرد. تمام قانونگذاریها، سیاستهای داخلی و خارجی، ارزشهای ملی و عرفی، روابط بینالمللی و… بر مبنای تفکرات و اندیشههای استعمارگران هستند.
2- ازبینبردن تعالیم اسلامی از میان مسلمانان و ایجاد پوهنتونها و مراکز تعلیمی طبق اعتقادات و نظریات استعماری و غربی خویش؛ بهگونهای که استعمارگران با برنامهریزی و طرح پلانهای دقیق و بلندمدت در تلاش برای ریشهکنکردن آموزههای دینی و دورسازی نسل جدید مسلمانان از تعالیم دینی بوده و مراکز مهم و اثرگذار علمی را طبق نظر و ایدهی خود در جوامع اسلامی بنیانگذاری کردهاند.
3- تربیت نسل اسلامی بر اساس آموزهها و افکار غرب؛ همین مورد نتیجه و اثر مورد قبلیست؛ زیرا وقتی کنترل مراکز آموزشی و جهتدهی فکری آنها بهدست غربیها باشد، طبیعتا محصلین مسلمان نیز از آنان متاثر شده و طبق الگوهای آنها تعلیم خواهند یافت.
4- ایجاد دودستگی و تفرقه در میان مسلمانان و تقسیم مردم به دو گروه موافق و مخالف استعمار؛ بهگونهای که استعمارگران، موافقین خود را افراد روشنفکر، ایدهدارِ آیندهنگر و تحصیلکرده معرفی میکنند و پیروی از آنان را مترادف با پیشرفت و تمدن قلمداد میکنند. این افراد همهی رسانهها را در اختیار دارند و تبلیغات وسیعی درجهت گسترش و همهشمولی استعمار و اندیشهی آن میکنند، اما درعین حال، استعمارگران، مخالفین خود را افرادی کوتهفکر، بنیادگرا، عقبمانده و بیگانه از علم و تکنالوژی معرفی میکنند و در رسانههای مختلف آنان را بدنام کرده و گروهی را نیز به زندان و شکنجه و چهبسا شهادت میرسانند.
5- ریشهکن کردن حجاب و عفت اسلامی از میان زنان مسلمان و ایجاد بیبندوباری در میان اقشار جامعه؛ این هدف، یکی از آرمانهای اساسی استعمارگران بوده و برای رسیدن به آن مصارف گزاف و هزینههای بالایی انجام میدهند؛ زیرا زنان در جامعهی اسلامی نقش و جایگاه ویژهای دارند و عفت و حیای آنان جزو اصول و خصایص جامعهی اسلامی است، اما درصورتی که از این گوهر والا محروم شوند و از خانه که مقر اصلی آنان است، بیرون شوند، فساد و بیبندوباری عمومی گشته و جامعه به فساد کشیده خواهد شد.
6- ایجاد شکاف اقتصادی در میان کشورهای اسلامی و گسترش فقر در میان مسلمانان؛ امروزه نیز اکثر فقر موجود در جهان، درمیان مسلمانان و کشورهای اسلامی است؛ زیرا کشورهای استعمارگر، موفقیت و کامیابی خود را در این میدانند که کشورهای اسلامی به آنان نیازمند باشند و برای تهیهی مایحتاج و نیازمندیهای اساسی خود دست به دامان آنان باشند و درنتیجه، درمقابل رفع نیازمندیهایشان، پلانهای استعماری استعمارگران را قبول کنند.
7- به یغمابردن منابع طبیعی و ثروتهای سرزمینهای اسلامی و استفادهی آنها درجهت رشد و ترقی کشورهای استعمارگر؛ استعمار، نگاه عمیق و دقیقی به سرمایههای خدادادی و ملی کشورهای اسلامی دارند و به دفعات مختلف ثابت شده است که منابع مهم مالی و زیرزمینی کشورهای استعمارشده توسط استعمارگران کشف و استخراج شدهاند و در مسیر خواستههای آنان خرج و مصرف شدهاند.
8-ازبینبردن فرهنگ و ثقافت اسلامی از میان جوانان مسلمانان؛ جوانان قشر حساس و مهم جامعهی اسلامی هستند و نقش تأثیرگذاری در معادلات کشور و منطقه دارند و به هرمیزان که یک ملت جوانتر باشد، کارایی و موفقیت آن نیز بیشتر خواهد بود، استعمارگران نیز با درک همین موضوع، نگاه دقیقی به جذب و جلب جوانان داشته و برای انحراف فکری آنان و بیگانهساختنشان با افکار و آموزههای دینی و اسلامی پلانها و برنامههای عمیقی دارند.
9- قتل و تبعید علمای حقانی و تلاش برای بیآبروساختن آنان؛ استعمارگران همواره تلاش کردهاند که انسانهای روشنفکر و علمای حقانی مسلمان را که مخالف استعمار و سلطهی آنان بر کشورهای استعمارشده هستند، ازبین ببرند و آنان را در جامعه بدنام و بیآبرو بسازند. آنان در این راه از حربههای مختلفی استفاده کردهاند و هرازگاهی با زندانیکردن آنان، تبعید و یا قتل آنان، راه خود را برای رسیدن به اهداف استعماری خود هموار میکنند.
10- ازبینبردن زبان و فرهنگ کشور استعمارشده و جایگزینکردن زبان و فرهنگ گفتاری کشور استعمارکننده بهجای آن؛ کشورهای استعمارگر تلاش بیش از حدی برای ازبینبردن زبان کشور استعمارشده انجام میدهند و تمام اصول و پایههای گفتاری و نوشتاری کشور استعمارشده را مورد بررسی و تغییر قرار میدهند، این کار باعث میشود نسلهای جدید از زبان و شیوهی گفتار اصلی و ملی خود بیگانه باشند.
اینها بخش مختصری از اهداف کشورهای استعمارگر از استعمار و سلطه بر کشورهای استعمارشده بود و درواقع، اهداف و آرمانهای استعمارگران بسیار زیاد و بیشماراند که در کتب و نوشتههای علمی و تحقیقی نویسندگان و روشنفکران اسلامی میتوان آنها را تحقیق و بررسی نمود.