جوانان مؤمن باداشتن ايمان راسخ به الله متعال و انقياد در برابر اوامر و اجتناب از نواهی او سبحانه و تعالی، متصف به صفاتیاند که نقش تعيين کننده را در جامعه داشته میباشند.
طاعت و عبادت يک جوان و تمسک او به دين، از آن حيث ارزش بزرگ دارد، که وی دراوج قوت جسمی وجنسی قرار دارد ودارای شدت حساسيت، اثر پذيری وانفعال در برابر عوامل مختلف ومحرک های محيطی میباشد. با وجود اين همه اسباب وانگيزه های انحراف کننده، وقتی جوان مسلمان، غرائز سرکش را مهار مینمايد و قوای جسمی واستعداد خويش را در مسير سالم و اسلامی به کارمی اندازد،شايسته رحمت و الطاف بی پايان الله متعال قرار ميگیرد.
در منابع دينی، قرآن وسنت ميخوانيم که اصحاب کهف همچون عرفان وسالکان راه توحيد با اعلام برائت از آيين شرکی قوم خود، سر به بيابان میکشند، و در راه هدايت طلب فلاح و رشاد، انواع مشقات را متقبل می شوند؛ ولی هيچگاه در برابر طاغوت ظالم و مشرک سر تسليم فرونمیآورند، چنانکه الله متعال میفرماید: نحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى {الكهف : 13}
ترجمه: ما داستان آنان را به گونه راستين (بدون كم و كاست) براي تو بازگو ميكنيم. ايشان جواناني بودند كه به پروردگارشان ايمان داشتند، و ما بر (يقين) و هدايت شان افزوده بوديم.
آنها در واقع جوانانی بودند که با صدق ايمان به پروردگارشان، سهولتهای زندگی را به مشکلات تشویش ها عوض کردند؛ و با انتخاب راه هدایت و یکتا پرستی، نظام حاکم با تمام تلاش در صدد از بین بردن آنها گردید که به خواست الله متعال در هدف خود موفق نگردید، اما در نهایت آنها لایق نعمت هدايت ورحمت خاص الله متعال قرار گرفتند که در دنیا و آخرت پیروز گردیدند.
همچنان حضرت ابراهيم عليهالسلام هنگامی که در برابر بتها قيام نمود و با استيصال همه مظاهر شرک قوم قرار میگيرد که بزودی او را تشخيص ميدهند، «قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ» (الأنبياء: 60). “همانا شنيده بوديم که جوانی ابراهيم نام از بتان به زشتی ياد مینمود”. ابراهيم عليهالسلام جوانمردی بود که آيين منحرف قوم خود را به باد استهزاء گرفت، آنها در برابر استدلال قوی ومنطق سليم او جوابی جزء توسل به زور نداشتند.
در سيرت فرخنده پيامبر صلیاللهعليهوسلم آمده است که آن حضرت صلیاللهعليهوسلم در اواخر عهد حيات مبارک خويش يک جوان کم سن و سالی را بنام اسامه بن زيد رضی الله عنه به سمت فرماندهی يک لشکر بزرگ شام میفرستد؛ لشکری که در آن شيوخ و اکابر صحابه چون حضرت ابو بکر و عمر رضی الله عنهم نيز شامل بودند. رمز نهفته در ين عملکرد پيامبر صلیاللهعليهوسلم را با اندکی تأمل ميتوان پی برد که با رحلت وی صلیاللهعليهوسلم از دار فانی، اسلام کماکان به قوت وکمال فتوحات خود باقی است وهرگز نمی ميرد.
اوراق تاريخ به اثبات می رساند که دعوتهای اصلاحی غالبا به دست جوانمردان بوقوع پيوسته وآنان در صفوف اول مبارزه بودهاند، اينجاست که نظر به اهميت ونقش مؤثر جوانان در جامعه اسلامی؛ مورد خطاب اکثر داعيان ونويسندگان متعهد ومبارز همين جوانان بوده اند، قلم بدستان مسلمانان با اهتمام به شؤون وموضوعات مربوط به جوانان در جوامع اسلامی، علاج قضايای متعلق به جوانان را در صدر اولويت های خويش به بررسی گرفتهاند وآنان را به شور وتحرک فراخواندهاند، همانگونه که ارشاد وتوجيه جوانان به انجام رسالت اسلامی به عنوان يک ضرورت تلقی میشود، چنانچه جوانان به مثابه سنگ زيرين وتهداب جامعه بوده و سرنوشت يک ملت به آنان بستگی دارد.