نویسنده: مهاجر عزیزی
ساینتولوژی؛ ریشهها و باورها
بخش شانزدهم
۴. باور به تناسخ مدرن
ساینتولوژیستها ضمن انکار وجود معاد و قیامت به چرخۀ حیات روح باورمند هستند، یعنی از نگاه آنان ثیتن (روح) پس از مرگ بدن، زنده میماند و وارد بدن تازه میشود.
در آیین ساینتولوژی روح انسان را ثیتن مینامند، به باور آنها، روح جاودانه است، پیش از تولد انسان وجود داشته، بارها و بارها بدنهای مختلف را تجربه کرده است، پس از مرگ نیز به بدن دیگری منتقل میشود.
این باورِ ساینتولوژیستها در اصل شباهت زیادی با عقیدۀ تناسخ ارواح دارد؛ عقیدهای که در برخی مکاتب شرقی مانند هندوییزم و سیکیزم پذیرفته شده است. اما چرا هابارد از واژۀ «تناسخ» استفاده نکرده است؟
علت روشن است: او میخواست آیین خود را از ادیان شرقی جدا و متفاوت نشان دهد. غیر از آن، واژۀ تناسخ در فرهنگ غربی بار معنایی سنگینِ فلسفی و مذهبی دارد و هابارد میکوشید این باور را علمی جلوه دهد، نه یک مفهوم دینی.
با این همه، اگر محتوای دو دیدگاه را کنار هم بگذاریم، چرخۀ حیات و انتقال روح در ساینتولوژی، با اندکی تفاوت، همان باور تناسخ ارواح است. از همینرو میتوان این دیدگاه ساینتولوژی را «تناسخ مدرن» یا تناسخ بازتفسیرشده نامید.
الف: تعریف تناسخ
تناسخ در زبان عربی به معنای انتقال روح پس از مرگ به بدنی دیگر است. در گذشته، عربها واژۀ «تناسخ» را به معنای پیاپیبودن و دستبهدستشدن چیزها به کار میبردند. آنان باور داشتند که زمانها، قرنها و حکومتها تکرار میشوند و یکی جای دیگری را میگیرد.
به عبارت سادهتر، اشیا «تناسخ» مییابند؛ یعنی جایگزین یکدیگر میشوند، مانند حکومتها یا دورههای تاریخی. همچنین واژۀ «نسخ» نزد آنان به معنای از میان بردن چیزی و جایگزین ساختن چیز دیگری بود؛ مانند فرستادهشدن پیامبران علیهمالصلاةوالسلام که یکی پس از دیگری و بدون فاصله میآیند. [1]
در فرهنگنامهها گفته شده است: «تناسخ اشیا» یعنی جایگزین شدن یک چیز به جای چیز دیگر؛ و «تناسخ ارواح» یعنی انتقال روح از یک بدن به بدنی دیگر، چه به شکل انسان و چه حیوان، تا روح برای کارهای خوب یا بدی که در زندگی قبلی انجام داده، پاداش یا کیفر ببیند. [2]
در فرهنگ فلسفی نیز «تناسخ» به همین معنا آمده است؛ یعنی رفتن روح پس از مرگ از یک جسم به جسم دیگر. [3]
بعضی نیز آن را «تفصّص» مینامند که به معنای تجزیه و تقسیم است و در این دیدگاه، روح انجامدهندۀ این عمل است. بر پایۀ این باور، روح جوهرهای جاودانه و پایدار است، اما جسم تنها ظرفی موقت و فناشدنی است که روح آن را رها میکند و وارد ظرفی جدید میشود. [4]
ب: انواع تناسخ
بر اساس دیدگاه برخی از پیروان این عقیده، تناسخ به چهار نوع یا چهار مرحله تقسیم میشود:
۱. نسخ: در این مرحله، روح از یک انسان به انسان دیگری منتقل میشود. آنان این نوع را «نسخ» مینامند؛ زیرا روح از یک شخص جدا شده و در بدن شخص دیگری ظاهر میشود. این نوع، انتقال در میان همان نوع انسانهاست.
۲. مسخ: این مرحله مربوط به انسانهایی است که بهدلیل رفتارهای نادرست و گناهانشان، روحشان پس از مرگ به کالبد حیوانات منتقل میشود. در این حالت، انتقال روح در محدودۀ جنس حیوانات صورت میگیرد.
۳. رسخ: در این مرحله، روح به موجوداتی مانند گیاهان منتقل میشود. از دیدگاه آنان، این نوع از نسخ سختتر و سنگینتر است؛ زیرا اولاً انتقال از یک جنس به جنس دیگر صورت میگیرد؛ مثلاً روح انسان به گیاه میرود. ثانیاً روح در این حالت برای مدت طولانی در یک حالت ثابت و بیحرکت میماند، مانند گیاه یا حتی سنگ که ثبات زیادی دارد.
۴. فسخ: این مرحله بر خلاف مراحل دیگر است و به گیاهانی که بریده میشوند یا حیواناتی که ذبح میشوند اختصاص دارد؛ موجوداتی که پس از نابودی چیزی از آنها باقی نمیماند. در این مرحله، پایینترین مرتبۀ ارواح پایان مییابد و چرخه به پایان خود میرسد.[5]
در بخش بعدی، بطلان باور تناسخ را از منظر اسلام مورد بررسی قرار میدهیم.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. تناسخ الارواح، أصوله وحکم الاسلام فیه، ص ۲۳۱.
[2]. المعجم الوسیط، مجمع اللغة العربیة، القاهرة، ص ۵۵.
[3]. المعجم الفلسفی، مجمع اللغة العربیة، القاهرة،ص ۵۵.
[4]. أمین طلیع، التقمص، ص ۱۱.
[5]. تناسخ الارواح، أصوله وحکم الاسلام فیه، ص ۲۰۱، به نقل از: ضحی الإسلام، ج ۱، ص ۲۵۰؛ والفلسفة الإسلامیة، ص ۱۳۴.
