نویسنده: ابوعائشه
زلزله از دیدگاه اسلام و نقد شبهات معترضین
بخش ششم
پیش درآمد: یکی از مسائل مهمی که دانستن آن برای هر فرد مسلمان لازم است، این است که بداند گاهی خداوند متعال آنان را به اشکال مختلف امتحان و آزمایش میکند و زلزله و سایر حوادث یکی از همین موارد است. وقتی این حوادث و رخدادها امتحان و آزمایش هستند، پس انسان مسلمان در زمان وقوع این چنین حوادثی چکار کند؟ آیا در شریعت اسلامی برنامهای وجود دارد و یا خیر؟ و موضوع مهم دیگر این که گرفتارشدن مردم به چنین حوادث منحصر به یک گروه نیست، این آزمایشها برای همه هستند. تاریخ بهترین گواه است که در گذر زمان زلزلههای زیادی در دورواطراف جهان رخ داده است. این حوادث تنها در کشورهای اسلامی و یا در کشورهای کفری نبودهاند، بلکه در تمام جهان رخ داده است. در این بخش از تحقیق میخواهیم در مورد همین دو موضوع بحث کنیم.
مسلمان در وقت زلزله چکار کند؟
هنگام وقوع زلزله و سایر نشانهها مثل کسوف، طوفانهای شدید و سیلابهای خطرناک، لازم است بندگان به سوی الله متعال توبه نمایند. تضرع کنند و از خداوند متعال عافیت بطلبند و ذکر الله متعال را به کثرت انجام دهند و استغفار نمایند و این موضوعی است که در احادیث به آن تأکید شده است.[1]
از شیخ ابو محمد أمینالله سؤال شد که: «در وقت زلزله چه باید کرد؟» ایشان در جواب فرمودند: «وقتی که این نوع مصیبتها بر مسلمانان رخ میدهد باید نماز بخوانند و صدقه بدهند و ذکر نمایند و استغفار بگویند و توجه مسلمانان در این نوع مصیبتها به دعا باشد.»[2]
امام بخاری رحمهالله از حضرت عائشه رضیاللهعنها روایت میکند که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمود: «إن الشمس والقمر آیتان من آیات الله لا یخسفان لموت أحد ولا لحیاته فإذا رأیتم ذلک فادعوا الله وکبروا وصلوا وتصدقوا»[3]؛ آفتاب و مهتاب دو نشانه از نشانههایی قدرت الله عزوجل است و این (آفتاب و مهتاب) به خاطر مردن یا زنده شدن کسی غائب نمیشوند، وقتی که شما سیاه شدن اینها را دیدید پس از الله متعال طلب دعا کنید و تکبیر بگویید و نماز بخوانید و صدقه بدهید.
و در روایت دیگری آمده که مردم در اثنای زلزله از عذاب قبر پناه بخواهند.
از حضرت عبدالله ابن عمر رضیاللهعنه روایت شده است رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم دعا کرد و فرمود: الهی! در سرزمین شام و یمن ما برکت نازل فرما. مردم گفتند: و در نجد ما. رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمود: نجد سرزمین فتنه و زلزله است و شاخهای شیطان، از آنجا سر بر میآورند.[4]
اما هنگام زلزله، سروصدا کردن و یاد الله ذوالجلال را با صدای بلند و گفتن اللهاکبر در کوچهها و فغان کردن، امری است ناجائز؛ زیرا الله عزوجل میفرماید: «ادعوا ربکم تضرعا وخفیة إنه لا یحب المعتدین.»[5]؛ پروردگارتان را با تضرع (و زاری) و در پنهانی، بخوانید، همانا او در حد درگذرندگان را دوست ندارد.
حضرت ابو موسی اشعری رضیاللهعنه میفرمایند: ما همراه نبی اکرم صلیاللهعلیهوسلم در سفری بودیم که مردم، با صدای بلند، شروع به تکبیر گفتن کردند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرموند: بر خود، رحم کنید؛ شما کر و غایبی را صدا نمیزنید. بلکه کسی را صدا میزنید که شنوا، نزدیک و با شما است.[6]
همانگونه که قبلاً شد حکمت خداوند متعال از این حوادث و رخدادها بیدارکردن، آگاه ساختن و متوجه نمودن مردم است و بندگان باید با دیدن چنین حوادثی پردۀ غفلت و بیخبری را از سرشان دور نموده و به سوی ربالعالمین رجوع نمایند. همین غفلت بندگان و بیتوجهی به فرامین الله متعال و دوری از اوامرش، بیشتر باعث وقوع این بلایا میشود. تاریخ گواه است هرچه انسانها بیشتر غفلت و بیتوجهی کردهاند بیشتر مورد امتحان و آزمایش قرار گرفتهاند. گاهی چنان زلزلههایی رخ داده است که هزاران انسان را از بین بردهاند و باعث تخریبی و ویرانی زیادی شدهاند.
برای اینکه از تاریخِ زلزلههای بزرگ در جهان آگاه شویم و بدانیم که زلزله در هر گوشهای از این گیتی رخ داده و به وقوع پیوسته است و هر زلزله، هزاران انسان را به کام مرگ فروبرده است، در این بخش به مشهورترین و بزرگترین زلزلهها در تاریخ میپردازیم. البته باید توجه داشت که شاید زلزلههایی نیز وجود داشته است که به مراتب از این زلزلهها قویترین، مرگبارتر و ویرانگرتر باشد، ما در صدد آن نیستیم تا تمام زلزلههای تاریخ را بیان کنیم بلکه هدف ما بیان برخی از این زلزلهها به عنوان نمونه و مثال است.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. نصیحة حول الزلازل، موقع الإمام ابن باز رحمهالله.
[2]. مسلم، ابو شاکر، چرا زلزله! ص: ۱۸، چاپ دوم، ۱۳۹۸.
[3]. بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، باب الصدقة فی الکسوف، جزء ۲، ص: ۲۴، شماره حدیث: ۱۰۴۴، دار طوق النجاة، چاپ اول: ۱۴۲۲هـ.
[4]. بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری،صحیح بخاری، باب ما قیل فی الزلازل والآیات، جزء 2، ص: 33، شماره حدیث: ۱۰۳۷، دار طوق النجاة، چاپ اول: ۱۴۲۲هـ.
[5]. سورۀ اعراف، آیه: ۵۵.
[6]. نیشابوری، ابو حسین، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، باب استحباب خفض الصوت بالذکر جزء ۸، ص: ۷۳، شمارۀ حدیث: ۷۰۳۷، دار الجیل – بیروت.
