نویسنده: ابورائف
نقش مسلمانان در شکل‌گیری و توسعۀ علوم

بخش هفتادوهشتم

میدان‌های اثرپذیری تمدن غربی از تمدن اسلامی
از نکات شایان توجه در تعاقب و پی‌درپی‌آمدن تمدن‌ها این است که تمدن پسین بر پایۀ تمدن پیشین بنا می‌شود و بر آن استوار می‌گردد؛ هیچ تمدنی از نقطۀ صفر آغاز نمی‌شود. ازاین‌رو، تمدن اسلامی تأثیری بزرگ در بنای تمدن اروپای جدید که پس از آن پدید آمد، بر جا گذاشت. اثرگذاری تمدن اسلامی در اروپا فراگیر و همه‌جانبه بود و عرصه‌های گوناگون را دربر گرفت، تا جایی که همۀ سطوح زندگی اروپاییان را پوشاند و بیشتر نظام‌ها و رشته‌ها را که در پیشاپیش آن‌ها: عقیده، جنبه‌های علمی، زبانی، ادبی، تشریعی، اجتماعی، سیاسی و دیگر حوزه‌ها بود دربرگرفت.
در عرصۀ عقیده و تشریع
اسلام با عقیدۀ توحید در میان جامعه و جهانی پر از شرک و بت‌پرستی آمد؛ اسلام، الله متعال را یکتا دانست، او را از جسم‌پنداری و هرگونه نقص منزه شمرد، انسان را از بندگی غیر خدا آزاد ساخت و میان او و خداوند واسطه و دستگاه روحانیت (کهنوت) قرار نداد و چون جهان، به‌ویژه در عصر رنسانس اروپا، از این عقیدۀ ناب آگاهی یافت، اهل هر دینی کوشیدند آنچه در نظام دینی‌شان از شرک یا نشانه‌های شرک و بت‌پرستی و رسوم و سنت‌های آن بود، به گونه‌ای تأویل کنند و زبان خویش را در شرح و بیانش بگردانند تا به توحید اسلامی نزدیک و شبیه گردد.[1]
«احمد امین» می‌گوید: «در میان نصارا گرایش‌هایی پدید آمد که اثر اسلام در آن‌ها آشکار است؛ از جمله در قرن هشتم میلادی (دوم و سوم هجری) در سرزمین «سبتمانیه» جنبشی پدید شد که مردم را به انکار «اعتراف نزد کشیشان» فرا می‌خواند و می‌گفت کشیشان حقی در این کار ندارند؛ بلکه انسان تنها باید از خداوند طلب آمرزش کند و چون در اسلام کشیشان و راهبان و احبار وجود ندارند، طبیعی است که در آن اعتراف confession) ) نیز نباشد.»
«هم‌چنین جنبشی برای درهم شکستن تصاویر و تماثیل دینی پدید آمد که از اسلام اثر پذیرفته بود؛ به‌گونه‌ای که در قرن هشتم و نهم میلادی مذهبی مسیحی شکل گرفت که تقدیس تصاویر و مجسمه‌ها را رد می‌کرد. «لیو سوم» امپراتور روم در سال ۱۰۸هـ.ق./۷۲۶م. فرمانی صادر کرد که تقدیس تصاویر و مجسمه‌ها را ممنوع ساخت و در سال ۱۱۲هـ.ق./۷۳۰م. فرمانی دیگر داد که آوردن آن‌ها را نوعی بت‌پرستی دانست. پس از او «قسطنطین پنجم» و «لیو چهارم» نیز همین مسیر را پی گرفتند.»
نیز فرقه‌ای از نصارا پدید آمد که عقیدۀ تثلیث را به گونه‌ای شرح داد که به توحید نزدیک باشد و الوهیت مسیح را انکار کرد. هر کس تاریخ دینی اروپا و تاریخ کلیسای مسیحی را مطالعه کند، اثر عقلانی اسلام را در گرایش‌های مصلحان و شورشگران علیه نظام اسقفی حاکم خواهد یافت. حتی دعوت بزرگ «لوثر» به اصلاح، با همۀ کاستی‌هایش، بارزترین نمود تأثّر از اسلام و برخی عقاید آن بود ، چنان‌که خود مورخان اعتراف کرده‌اند.[2]
ازاین‌رو، عقیدۀ اسلامی با وضوح و پاکی‌اش، تأثیری بس بزرگ بر عقاید بسیاری از غیرمسلمانان گذاشت و سبب شد مفاهیم بسیاری که در گذر زمان در سراسر جهان دچار انحراف شده بود، اصلاح گردد.
در عرصۀ قوانین و تشریع
ارتباط محصلین غربی با مدارس اسلامی در اندلس و دیگر سرزمین‌ها، سبب شد مجموعه‌ای از احکام فقهی و تشریعی به زبان‌های‌شان منتقل گردد. در آن زمان اروپا نظام دقیق و قوانین عادلانه‌ای نداشت. اما در روزگار ناپلئون، چون به مصر آمد، مشهورترین کتاب‌های فقه مالکی به زبان فرانسه ترجمه شد. از نخستین این کتاب‌ها «مختصر خلیل» بود که هستۀ اصلی «قانون مدنی فرانسه» شد و بسیار با احکام فقه مالکی شباهت داشت.[3]
«سیدیّو» می‌گوید: «مذهب مالکی به‌ویژه مورد توجه ماست؛ زیرا پیوندهای ما با عرب‌های آفریقاست. دولت فرانسه مأموریتی به «دکتر بیرون» سپرد تا «مختصر خلیل بن اسحاق» (متوفی ۷۷۶هـ/۱۳۷۴م) را به فرانسه ترجمه کند.»[4]
بلکه فراتر از این، تمدن اسلامی در خود قوانین اروپا نیز مشارکت داشت. «ولز» مورخ انگلیسی در کتاب «ملامح تاریخ الانسانیة» می‌نویسد: «اروپا بیشترِ قوانین اداری و تجاری خود را وامدار اسلام است.»[5]
در عرصۀ علوم
تأثیر مسلمانان بر غرب در علوم (هم‌چون طب، داروسازی، ریاضیات، شیمی، نورشناسی، جغرافیا، نجوم و غیره) از برجسته‌ترین مظاهر اثرگذاری در تمدن اروپا بود. بسیاری از منصفان غربی اعتراف کرده‌اند که مسلمانان به مدت دست‌کم ششصد سال استادان اروپا بوده‌اند!
از مظاهر این تأثیر، ترجمۀ چندبارۀ آثار دانشمندان مسلمان و تکیه بر آن‌ها به‌عنوان منابع اصلی و کتاب‌های مرجع برای تدریس در پوهنتون‌های غربی بود.
برای نمونه، در حالی‌که طب در تمدن اسلامی به اوج رسیده بود، کلیسای اروپا درمان را ممنوع می‌دانست و بیماری را «عقاب از سوی خدا» تلقی می‌کرد! اما سپس طب و درمان را از راه ترجمۀ آثار «ابن‌سینا» و «رازی» شناختند. «قانون» ابن‌سینا در قرن دوازدهم ترجمه و بارها چاپ شد و اساس تدریس در پوهنتون‌های فرانسه و ایتالیا گشت.[6]
مجلۀ «پست یونسکو» در سال ۱۹۸۰م. نوشت: «کتاب «قانون» ابن‌سینا تا سال ۱۹۰۹ م. در پوهنتون بروکسل تدریس می‌شد.» «اوسلر» نیز می‌گوید: «قانون» طولانی‌تر از هر کتاب دیگری در تاریخ علم پزشکی زیست و بیش از پانزده بار تنها در سی سال آخر قرن پانزدهم چاپ شد. ابن‌سینا بدین‌سان زمینه‌ساز انقلاب علمی غرب در طب شد که در قرن سیزدهم آغاز و در قرن هفدهم به مرحلۀ اساسی رسید.[7]
همچنین آثار «الحاوی» و «المنصوری» رازی در پایان قرن سیزدهم ترجمه شد و پوهنتون پرینستون آمریکا بزرگ‌ترین بخش خود را به نام رازی نامید.
تحقیقات «ابوریحان بیرونی» در «ثقل نوعی» و اختراعات «الخازنی» در وزن هوا و فشار و «میزان الحکمة» او، آثار جاویدانی بر علم غرب گذاشت. ترازوها و ابزارهای دقیق مسلمانان در وزن مخصوص، جاذبه و مکانیک، قرن‌ها مورد استفادۀ اروپا بود.
همچنین آثار «جابر بن حیان»، «ابن‌هیثم» و «خوارزمی» ترجمه شد و مرجع اروپاییان برای قرن‌ها بود.[8]
سیدیّو می‌گوید: «جرْبِرت» که بعدها پاپ «سیلویستر دوم» شد، در اندلس آنچه از ریاضیات آموخت به اروپا برد. «او هیلارد» انگلیسی در قرن ششم هجری کتاب «ارکان» اقلیدس را از عربی ترجمه کرد. «افلاطون الطِیقولی» کتاب «الأکر» را ترجمه نمود. «رودلف البروجی» کتاب «جغرافیا» بطلمیوس را ترجمه کرد. «لیونارد بیسی» رساله‌ای در جبر نوشت که از عرب‌ها آموخته بود. «قیتلیون البولونی» کتاب «مناظر» ابن‌هیثم را ترجمه کرد. «جرارد الکرمونی» «المجسطی» را ترجمه و دانش نجوم حقیقی را منتشر ساخت. «الفونس العاشر» جداول نجومی (الزیجات) عربی را نشر داد. در صقلّیه (سیسیل ایتالیا) و دربار «فردریک دوم» علوم و ادبیات عربی تدریس می‌شد و فرزندان ابن‌رشد در دربار او می‌زیستند و علوم طبیعی را می‌آموختند.»[9]
از این سخنان برمی‌آید که مسلمانان تنها علوم خود را به اروپاییان منتقل نکردند، بلکه آنان را با میراث یونانی نیاکان‌شان نیز آشنا کردند که کاملاً از آن دور افتاده بودند.
در عرصۀ صنایع اسلامی
از مهم‌ترین این صنایع، «کاغذسازی» بود که مسلمانان آن را در سراسر جهان نشر دادند. بدون آن نه علم پیشرفت می‌کرد و نه جنبش کتابت و تمدن اروپایی رونق می‌یافت.
مسلمانان در نیمۀ قرن هشتم میلادی گروهی از اسیران چینی را به سمرقند آوردند که صنعت کاغذ را می‌دانستند. این صنعت در سمرقند رونق گرفت و با افزودن پنبه و کتان به مواد اولیه، کاغذ نرم و مرغوب پدید آمد. از آن پس به‌سبب گرانی پاپیروس، کاغذ جدید رواج یافت. تا جایی که خلیفۀ عباسی «منصور» دستور داد دیوان‌های دولتی به جای پاپیروس، تنها کاغذ معمولی را به‌کار برند.
کارگاه‌های کاغذسازی سپس در بغداد، دمشق، طرابلس، فلسطین و مصر برپا شد و سپس به مغرب، صقلّیه و اندلس رسید و اروپا را با این صنعت آشنا ساخت. این صنعت، به تعبیر «زیگرید هونکه»، یکی از پایه‌های فرهنگ و زندگی روحی بشر شد و علمی را که پیش‌تر در انحصار طبقه‌ای خاص بود، عمومی کرد.
زائران، تاجران و محصلین اروپایی که به بارسلون و بلنسية می‌آمدند، کاغذ نفیس اسلامی را با خود می‌بردند. هونکه می‌گوید: «بنا نهادن آسیاب‌های کاغذی تخصص عرب‌ها بود و آنان همۀ انواع آسیاب‌های آبی و بادی را به اروپا رساندند.»[10]
همچنین «قطب‌نما» (الإبرة المغناطیسیة) از طریق عرب‌ها به اروپاییان رسید، هرچند برخی آن را به یک ایتالیایی به نام «فلاویو جیویا» نسبت داده‌اند. اما هونکه رد می‌کند و می‌گوید این وسیله را او از طریق مسلمانان شناخت. بسیاری از محققان نیز نخستین استفاده از قطب‌نما را به عرب‌ها نسبت داده‌اند.[11]
بی‌گمان تأثیر این ابزار در زندگی اروپاییان بسیار عظیم بود.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. ندوی، سیدابوالحسن، ماذا خسرالعالم بانحطاط المسلمین، ص: ۱۱۶، مکتبة الإِیمان، المنصورة، قاهره، مصر.

[2]. ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، ص: ۱۱۶، به نقل از ضحی الإسلام، ج۱، ص: ۱۶۴-۱۶۵.

[3]. من روائع حضارتنا، ص: ۹۰.

[4]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۷۰۶.

[5]. همان منبع.

[6]. حضارة العرب، ص: ۴۹۰.

[7]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۷۰۷.

[8]. همان منبع.

[9]. من روائع حضارتنا، ص: ۸۲-۸۳- ۸۴.

[10]. شمس العرب تسطع علی الغرب، ص: ۴۵-۴۶.

[11]. همان منبع.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version