نویسنده: عبدالحی لیان

نیازسنجی دینی انسان در پرتو تعالیم اسلام

بخش اول

اَلْحَمْدُ لِلّهِ نَحْمَدُهُ وَنَسْتَعیْنُهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ وَنَعُوْذُ بِاللّهِ مِنْ شُرُوْرِ اَنْفُسِنا وَمِنْ سَیِّئاتِ اَعْمَالِنا مَنْ یَّهْدِهِ اللّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ وَمَنْ یُّضْلِلهُ فَلَا هَادِیَ لَه وَاَشْهَدُ اَنْ لَا اِلهَ اِلَّااللّهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدَاً عَبْدُهُ وَرَسُوْلُهُ، أمّا بَعد:
انسان، این موجود پیچیده و اسرارآمیز، همواره در طول تاریخ با پرسش‌های بنیادینی از خویشتن، جهان پیرامون و مبدأ آفرینش مواجه بوده است. «من کیستم؟»، «از کجا آمده‌ام؟»، «به کجا می‌روم؟» و «هدف از این زندگی چیست؟». این پرسش‌ها، کهن‌ترین و ژرف‌ترین دغدغه‌های فکری بشر را تشکیل می‌دهند و گواهی بر وجود بُعدی فرامادی و جوینده در نهاد او هستند. این جستجوگری ذاتی، نشان از وجود مجموعه‌ای از نیازها و خلأهای عمیق در وجود انسان دارد که فراتر از نیازهای مادی و غریزی صرف است. به تعبیری، انسان همواره «نیازمند» است؛ اما پرسش کلیدی اینجاست که این نیازها دقیقاً چه هستند، منشأ آن‌ها کجاست و چگونه می‌توان آن‌ها را به شکلی اصیل و رهایی‌بخش پاسخ گفت؟
این پرسش، ما را به مفهوم محوری «نیازسنجی دینی» رهنمود می‌سازد. نیازسنجی دینی، فرآیند شناسایی، دسته‌بندی و اولویت‌بندی نیازهای (فطری، معنوی و وجودی) انسان است که پاسخ‌گویی به آن‌ها، رسالت اصلی ادیان الهی به شمار می‌رود. این فرآیند، صرفاً یک مطالعۀ جامعه‌شناختی یا روان‌شناختی نیست، بلکه رویکردی است «الهیاتی- انسان‌شناختی» که در آن، ابتدا باید حقیقت انسان و هدف از آفرینش او به درستی شناخته شود تا بر مبنای آن، نیازهای حقیقی او نیز احصا گردد. اگر تعریف ما از انسان، صرفاً یک موجود زیستی-اجتماعی باشد، نیازسنجی ما به تأمین غذا، امنیت و شادی موقت محدود خواهد شد. اما اگر انسان را موجودی دارای فطرتی الهی، روحی جاودان و هدفی متعالی بدانیم، طبعاً نیازهای او نیز ابعادی کاملاً متفاوت و عمیق‌تر خواهند یافت.
دین اسلام، با ادعای (برحقِ) ارائۀ کامل‌ترین و آخرین برنامۀ هدایت بشری، مدعی است که دقیق‌ترین و همه‌جانبه‌ترین نیازسنجی را از انسان ارائه داده و متناسب با آن، راهکارهایی جامع و عملی پیشنهاد کرده است. برای فهم نیازهای دینی انسان از منظر اسلام، باید نگاه اسلام به انسان را به درستی فهمید. انسان در دیدگاه اسلامی، موجودی «دوساحتی» یا «دو بُعدی» است: بعد مادی (جسم) و بُعد مجرد و روحانی (روح یا نفس).
آیات بسیاری بر این حقیقت تأکید دارند، از جمله: «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»[1] و «ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ»[2]. این ترکیب خاص، منجر به پیدایش مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و به تبع آن، نیازهای متعالی در انسان شده است. از مهمترین این ویژگی‌ها فطرت، سرشت و طبیعت اولیه و خداجوی انسان است که همگان به صورت یکسان و یکنواخت از آن برخوردارند. قرآن کریم می‌فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ»[3]؛ این آیه، دین‌گرایی را هم‌سان و هم‌جهت با فطرت انسان می‌داند. بنابراین، نیاز به دین و پرستش، یک نیاز «ذاتی» و «فطری» است، نه یک امر «عرضی» و اکتسابی. مانند نیاز به محبت کردن و محبت دیدن که در نهاد انسان قرار داده شده است. همچنین عقلانیت و قدرت انتخاب انسان از دیگر برجستگی‌های او است. این موهبت، نیاز به «هدایت» و «معرفت» را در او ایجاد می‌کند. او نمی‌تواند در تاریکی و حیرت به سر برد و همواره طالب نور و یقین است. کمال‌طلبی و جاودانگی، و نیز نیاز به پناه بردن به قدرتی برتر از دیگر ویژگی‌های انسان است.
این ویژگی‌های ذاتی، مجموعه‌ای از نیازهای اصیل را در انسان پدید می‌آورند که پاسخ به آن‌ها، شرط دستیابی به آرامش و سعادت حقیقی است.
با توجه به مبانی فوق، می‌توان نیازهای دینی انسان را در پرتو تعالیم اسلام به چند دستۀ اصلی تقسیم‌بندی کرد:
  نیاز به معناداری و هدفمندی زندگی: انسان نمی‌تواند با این تصور که زندگی پوچ و تصادفی است، به زندگی ادامه دهد. او نیاز دارد بداند چرا آفریده شده است. اسلام با صراحت به این نیاز پاسخ می‌دهد: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»[4]؛ هدف زندگی، عبادت و بندگی خداوند است که خود، وسیع‌ترین مفهوم از معرفت، اطاعت و رسیدن به قرب الهی را در بر می‌گیرد. این پاسخ، به زندگی انسان معنا و جهت می‌بخشد.
  نیاز به پرستش و ارتباط با ماوراء: این نیاز، ریشه در فطرت خداجوی انسان دارد. اسلام با ارائۀ برنامه‌ای منظم از عبادات (نماز، روزه، دعا، نیایش) به این نیاز ذاتی پاسخ می‌گوید. این عبادات، مانند غذایی هستند که روح فطرت‌گرای انسان را تغذیه می‌کنند.
  نیاز به اخلاق و ارزش‌های ثابت: انسان در زندگی اجتماعی خود نیازمند یک چارچوب اخلاقی ثابت و جهان‌شمول است که سعادت فردی و جمعی را تأمین کند. نسبی‌گرایی اخلاقی، انسان را دچار سردرگمی و اضطراب می‌کند. اسلام با ارائۀ نظام اخلاقی جامع مبتنی بر «توحید»، «معاد» و «کرامت انسانی»، ارزش‌های ثابتی چون عدالت، صداقت، احسان و عفو را ترویج می‌دهد و به نیاز انسان برای زندگی در جامعه‌ای فضیلت‌محور پاسخ می‌گوید.
  نیاز به آرامش درونی: اضطراب، ترس و حسرت، از بزرگ‌ترین رنج‌های بشری هستند. قرآن کریم، آرامش حقیقی را تنها در یاد خدا می‌داند: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[5]؛ ایمان به خداوند قادر و مهربان، توکل به او و اعتقاد به حکمت او بزرگ‌ترین منبع آرامش در ناملایمات زندگی است.
  نیاز به عدالت و رفع تبعیض: انسان فطرتاً طالب عدالت است و از ظلم و تبعیض بی‌زار. اسلام با تشریع قوانین اجتماعی، اقتصادی و قضایی خود، در پی ایجاد جامعه‌ای عادلانه است که در آن حقوق همۀ انسان‌ها رعایت شود. مفهوم «امر به معروف و نهی از منکر» نیز نهادی برای حفظ عدالت در جامعه است.
  نیاز به امید و نجات از نیستی: هراس از مرگ و نیستی، یکی از عمیق‌ترین ترس‌های انسان است. اسلام با «معاد» و «زندگی اخروی»، به زندگی انسان افقی بی‌نهایت می‌بخشد و مرگ را نه پایان، بلکه دریچه‌ای به سوی حیاتی جاویدان و برتر معرفی می‌کند. این ایمان، به انسان امید و انگیزه می‌بخشد.
این در حالیست که تحقیق دربارۀ نیازسنجی دینی انسان در پرتو تعالیم اسلام، نیازمند طی کردن مراحلی تمهیدی است؛ زیرا هر یک از این مراحل، بخشی از پاسخی است که بدون آن کامل نمی‌شود. این مراحل عبارت‌اند از:
۱. مفهوم دین: دین چیست و چگونه در زمین پدید آمد؟
۲. حقیقت انسان: انسان، این ساکنِ جهان و بهره‌برنده‌تر از هر موجود دیگری از حرکت و سکون آن، کیست و هدف از وجودش در جهان چیست؟
۳. زندگی پس از مرگ: آیا پس از زندگی انسان در این جهان، زندگی دیگری نیز وجود دارد که به آن منتقل شود؟
۴. نیاز انسان به دین: چرا انسان برای دستیابی به ابزارهای ضروری در زندگی خود، به دین نیاز دارد؟
۵. ماهیت و اهداف اسلام: اسلام چیست و اهداف آن کدامند؟
۶. چرایی آمدن اسلام: یا چرایی نیاز انسان به اسلام؟
این مراحل، به‌هم‌پیوسته و درهم‌تنیده‌اند و در نظر گرفتن آن‌ها به‌صورت متوالی، ما را به شناخت ماهیت اسلام و جایگاه آن در زندگی می‌رساند. از این طریق، درستی سخن کسانی‌که می‌گویند نیاز بشر به این دین از نیاز آن‌ها به غذا و آب شدیدتر است، روشن می‌شود.
با توجه به این طرح کلی، محقق قصد دارد به صورت تدریجی و منطقی، نشان دهد که چرا اسلام تنها دین صحیح برای انسان است. بنابراین، مطالب خویش را در سه بخش ارائه می‌دهد:
بخش اول: انسان و دین‌داری؛
بخش دوم: مسائلی که موفقیت انسان به درک صحیح آن‌ها بستگی دارد؛
بخش سوم: چرا اسلام؟.
در خاتمه، نکات کلیدی مطرح‌شده را خلاصه کرده و بر آن‌ها تأکید می‌کند تا «نیازسنجی دینی انسان را در پرتو تعالیم اسلام» به طور کامل برای خواننده روشن شود.
ادامه دارد
بخش بعدی

[1]. سورۀ حجر: ۲۹.

[2]. سورۀ مؤمنون: ۱۴.

[3]. سورۀ روم: ۳۰.

[4]. سورۀ ذاریات: ۵۶.

[5]. سورۀ رعد: ۲۸.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version