نویسنده: عبدالحی لیان
چیستی و چگونگی مطالعه
بخش دوم
خواندن یا مطالعه
با آنکه در فرآیند یادگیری هر دو واژۀ مطالعه و خواندن از اصطلاحات آشنایی هستند؛ اما این پرسش که آیا مطالعه با خواندن تفاوت دارد یا خیر؟، پرداختن به پاسخ آن را معقول مینمایاند؛ البته باید توجه داشت که نوع پاسخ به این پرسش با در نظر داشت دیدگاههای مطرح شده در حوزۀ زبان فارسی دری است.
به عبارت دیگر، وقتی ما میگوییم مطالعه با خواندن تفاوتی دارد یا ندارد، منظور بررسی آن در کاربرد زبان فارسی دری است، زیرا؛ نوع تفاوت خواندن (قرائت) با مطالعه در کاربرد زبان عربی با زبان فارسی دری فرق دارد. ظاهراً معنای خواندن در زبان عربی همپایۀ معنای واژۀ مطالعه در زبان فارسی دری است و معنای مطالعه در استعمال زبان عربی نیز از جهتی با کاربرد کلمۀ خواندن در زبان فارسی دری تفاوت دارد.
بنابر دیدگاهی،[1] واژۀ مطالعه با خواندن چه از لحاظ ریشهای یا بار معنایی و یا نتیجه دارای تفاوتهایی است. در ذیل به برجستهترین آنها اشاره میگردد:
الف: خواندن «قرائت» به معنی نگاه کردن به نوشتهای مکتوب و تلفظ کردن آن بدون تفکر عمیق دربارۀ موضوع آن است، ولی مطالعه از ریشۀ «طلع» به معنای روشن و آشکار شدن است و این جز با فهم عمیق امکان ندارد.
ب: در خواندن تفکر و دقت نظر شرط نیست، ولی مطالعه را نگریستن به هر چیزی با تفکر و تأمل تعریف کردهاند.
ج: در حین خواندن فرد لزوماً به دنبال پاسخ پرسشی نیست، ولی در هنگام مطالعه کردن به دنبال جواب سوالهای خویش است و هدفی برای مطالعه دارد.
د: با خواندن، بال تفکر پر نمیزند و پای نقد باز نمیشود؛ اما در مطالعه چون تفکر است، دید نقّادانه است و این پای رشد را به میان میآورد.
ه: با خواندن، متن را به صورت سطحی و گذرا و بدون ارزشیابی مرور میکنیم، ولی در مطالعه با تمرکز و هدفمندی مطلبی را دنبال میکنیم.
و: خواندن به معنی مشاهدۀ متن و دیدن آن برای بهدست آوردن اطلاعات از طریق متن است، ولی مطالعه دارای معنای وسیعی است که چه بسا مشاهده و دیدن متن میتواند یکی از وسائل کسب اطلاعات از طریق مطالعه باشد.
ز: خواندن بیشتر گذشتن از متن است؛ اما مطالعه درگیر شدن با متن است.
ح: خواندن مرور متن به قصد لذت، بدون به خاطر سپردن است، ولی در مطالعه مطلب به حافظه سپرده میشود و برای عملی کردن دوباره به خاطر آورده خواهد شد.
ط: در خواندن بیشتر به تمام کردن متن میاندیشیم، ولی در مطالعه بیشتر به درگیر شدن با متن میاندیشیم تا پاسخ پرسش خویش را دریابیم.
ی: مطالعه رشد تفکر نقادانه و زایش دانش را درپی دارد، ولی خواندن بدون تعمق، تفکر و نقدکردن قالبپذیری و ریزش دانش را با خود دارد.
ک: خواندن از لحاظ وسعت معنا گستردهتر است؛ زیرا مطالعه به نوعی خاص از خواندن گفته میشود.
هرچند مرز بین این دو واژه بسیار باریک است؛ زیرا با اندکی تفکر و اندیشیدن در هنگام خواندن میتوان در عرصۀ مطالعه قدم گذاشت و پیش رفت. ولی با وجود آن امروزه یکی از عوامل عقبماندگی جامعۀ اسلامی در عرصۀ مطالعه، عدم درک درست از این واژۀ وزین است. براستی با فهم نادرست از مطالعه و ماندن در خط خواندن، چگونه انتظار تولید دانش را داشته باشیم.
اگر قرار باشد تفاوت مطالعه با خواندن را در یک مثال تصویرسازی کنیم؛ چهار ارتفاع یاد شده در متن ذیل را در ذهنمان مجسم نماییم:
«زمین آنچنان که یک طیاره از ارتفاع بسیار بالا میبیند، با زمینی که یک چرخبال در ارتفاع پایین مشاهده میکند، یکسان نیست و نیز هر دو تصویر، با آنچه به چشم یک رهگذر پیاده میآید تفاوت دارند. در کنار این سه تصویر، آنکس که زیر سطح خاک را میکاود، دنیایی کاملا متفاوت را میبیند و تجربه میکند.»[2]
بنابراین، جامعهای که خواهان پیشرفت و ترقی است باید سمتوسوی خواندن را بهسوی مطالعه سوق بدهد؛ زیرا، جمود خواندن در نبود مطالعه چیزی جز قالبهای تکراری را به ارمغان نخواهد آورد و افراد نیز با خواندن صِرف، ماندن در متن را برای سالیان سال همچنان به تجربه خواهند نشست.
سطح مطالعه
مطالعه یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند در جهان هستی است که ما را با اندیشهها، عقاید، افکار، آداب و رسوم افراد مختلف جهان آشنا میکند. مطالعه راه ارتباطی ما با افراد موفق و بزرگ جهان است. بنابرهمین اهمیت، اندیشمندان همواره کوشیدهاند تا انسانها در کمترین وقت، بیشترین بهره را از مطالعه داشته باشند. به همین دلیل مهمترین و برجستهترین فاکتور برای بهروری از مطالعه درست بودن آن را اذعان کردهاند.
محققان حوزۀ یادگیری بر این باورند که برای مطالعۀ درست باید «هفت» ویژگی را داشته باشیم.[3] در ادامه به توضیح فشردۀ هر یک از این ویژگیها پرداخته میشود.
۱. تشخیص
این ویژگی از پایهایترین مراحل سطح مطالعه است، یعنی باید سواد خواندن داشته باشیم و بتوانیم یک متن را بخوانیم. در واقع از قبل نسبت به نمادها و نشانههای حروف الفبا آگاهی داشته باشیم. این سطح از آسانترین و در عین حال اساسیترین سطح مطالعه است. به عنوان مثال کسیکه با حروف الفبای چینی آشنایی ندارد، نمیتواند معنای هیچ کلمه یا جملهای از آن زبان را بفهمد و تشخیص دهد؛ زیرا او سواد خواندن زبان چینی را ندارد.
۲. جذب
این سطح از مطالعه یک فرآیند فیزیکی است؛ یعنی نور از منبعی به کتاب میتابد و از صفحه به چشم ما و چشم توسط عصببینایی به مغز فرمان میدهد که در نتیجه ما میتوانیم صفحۀ کتاب را ببینیم، هر کسی بتواند ببیند، میتواند این سطح را به خوبی سپری کند. به عبارت دیگر؛ هر که سواد خواندن داشته باشد و بتواند ببیند، دو سطح از هفت سطح مطالعه را گذرانده است.
۳. درک مطلب
در این مرحله اطلاعات با یک هماهنگی بین ذهن ما و چشم ما شکل میگیرد و اطلاعاتی که در حال خواندن آن هستیم به صورت تصویری برای ما پردازش میشود و ما میتوانیم از اطلاعات وارد شده یک تصویر واقعی داشته باشیم. به عبارت دیگر ما به نوعی بین چیزهایی که میخوانیم با چیزهایی که میدانیم ارتباط برقرار میکنیم یعنی ارتباط این نوشته با سایر معلومات ما.
برای درک بیشتر این ویژگی، این جمله را مطالعه کنید: «سرانۀ مطالعه در جهان اسلام خیلی پایین است» در این مثال به صورت غیر ارادی کلمۀ «جهان اسلام» و «پایین بودن» را بر اساس معلومات قبلی به صورت تصویری در ذهن خود تصور کردید و این مورد باعث شد شما بتوانید این جمله را درک کنید. حالا این جمله را مطالعه کنید: «آزرمیدن افراشتگی دزد گوشی است» ببینید این جمله نیز به دری نوشته شده است ولی شما نتوانستید آن را درک کنید؛ زیرا نتوانستید آن را با داشتههای قبلیتان ارتباط دهید و به صورت تصویری در ذهنتان بازسازی کنید.
۴.دانش
پس از مطالعۀ مطلب جدید و ایجاد رابطه بین آن و اطلاعات قبلی خود و عجین نمودن آنها با هم، به نظر دادن دربارۀ آن میپردازیم. در سطح قبلی فهمیدیم چه چیزی را خواندهایم، در این سطح متوجه میشویم چیزی را که فهمیدهایم چگونه است. بهعنوان مثال پس از مطالعۀ این متن: «سرانۀ مطالعه در جهان اسلام بسیار پایین است» این مطلب را یا تایید میکنید، یا رد میکنید و یا هم به نقد و تحلیل و تجزیۀ آن میپردازید. آنچه از این مطلب پس از رد، نقد، تایید، تجزیه و تحلیل و… به دست میآورید، دانش گفته میشود. درست در همین سطح است که مفهوم دقیق مطالعه (تفکر، تعمق، اندیشیدن) خود را تبارز میدهد؛ زیرا بدون تفکر و اندیشیدن نمیتوان به تایید، تردید، نقد و تجزیه و تحلیل مطلب پرداخت.
با این حال اگر مطالعۀ ما تنها در حد خواندن و درک مطلب باشد ولی آن را تایید، رد، نقد، تجریه و تحلیل نکنیم، نمیتوان به معنای واقعی آن را مطالعه نامید.
۵.ثبت و یادسپاری
اطلاعاتی را که بهدست آوردیم در ذهن بهصورت اولیه طبقهبندی و ذخیرهسازی میکنیم. این مرحله در واقع حد فاصل بین سطحهای قبلی و بعدی است. یعنی اگر ما آنچه را مطالعه کردیم نتوانیم ثبت و ذخیره نماییم، نمیتوانیم به مراحل بعدی مطالعه قدم بگذاریم. ازاینرو، این سطح از اهمیت ویژهای برخوردار است.
۶. بازگردانی معلومات
این سطح از مطالعه همان سطحی است که ما برای آزمون دادن از آن استفاده میکنیم. در این سطح باید بتوانیم مطالبی را که مطالعه کردیم به یاد بیاوریم و به آنها دسترسی داشته باشیم. در واقع این مرحله همان مرحلهای است که تفاوت مطالعه کنندگان موفق و شکست خورده مشخص میشود.
بنابراین تنها حفظ مطالب کافی نیست، توانایی پیداکردنِ اطلاعات ذخیره شده در مغز در زمان نیاز به آن، از اساسیترین بخش پس از ثبت و یادسپاری آن است.
۷. کاربردی سازی
آخرین سطح مطالعه کاربردی کردن آن است. اگر مطالعه کردیم و از آن استفاده نمودیم یعنی ما تمام مراحل مطالعه را پشت سر گذاشتیم. عملی کردن مطالعه مهمترین قسمت مطالعه است، دقیقا همین سطح از مطالعه است که به زایش دانش میانجامد و رشد و ترقی را به ارمغان میآورد.
الله متعال در ابتدای سورۀ علق میفرماید: «إقرأ» بخوان و در آخر همین سوره میفرماید: «واسجد واقترب» سجده نما و نزدیک شو. با توجه به اول و آخر این سوره به درستی درمییابیم که مطالعه و خواندن مورد نظر قرآن مطالعۀ کاربردی است. یعنی اگر ما مطالعه کنیم ولی هیچگونه استفادهای از آن نداشته باشیم و باعث بهبود زندگی دنیا و آخرت ما نگردد، ارزش چندانی ندارد.
استفاده از مطالعه اشکال گوناگون دارد، گاهی به صورت تغییر رفتاری نمایان میشود و گاهی در تفکر و اندیشه و گاهی اخلاقی و یا علمی و در برخی حالات نیز کاربرد مطالعه به صورت هنری نمایان میگردد. در کل کاربردی سازی مطالعه سنگ بنیادین پایههای زایش دانش و رویش انقلابی مفید برای هر جامعه است. زیرا، جامعهای که ماحصل مطالعۀ خویش را کاربردی میسازد، یقیناً بهسوی ترقی و تعالی سو نموده است.
حال اگر افراد جامعهای پیوسته میخوانند و مطالعه میکنند ولی هیچگونه استفادهای از آن ندارند، در واقع یا مفهوم مطالعه را نادرست فهمیدهاند و یا در گذراندن سطحهای مطالعه شکست خوردهاند. آری، شکست خوردگان میدان مطالعه همان درپی روندگان قالبپذیری هستند که با مصرف دانش دیگران، پنچرۀ عقل خویش را همواره به روی تغییر بستهاند و پیوسته دست به دامن دیگران خواهند ماند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. نادری، فاطمه و دیگران، مطالعه در عصر دیجیتال: از اندیشههای کنتون اوهارا تا زایمینک لیو، تهران: نشر چاپار، ۱۳۸۹هش، ص۱۵.
[2]. شعبانعلی، محمدرضا (بیتا). چند پیشنهاد ساده برای بهبود روش مطالعۀ شما، پایگاه متممhttps://motamem.org..
[3]. بوزان، تونی، قدرت تندخوانی، مترجم: بهناز پیاده، تهران: انتشارات بخشایش، چاپ هفتم، ۱۳۹۶هش، ص۴۰.