نویسنده: م فراهی توجگی
امر بالمعروف و نهي عن المنكر؛ فریضهای که ملحدان از آن هراس دارند
بخش هفتم و پایانی
امر به منكر و نهى از معروف
قرآن كريم به جامعه اسلامى هشدار داده است كه دو گروه، اشاعه معروف و برچيده شدن منكر در اجتماع را تهديد مىكنند:
دستهٔ نخست ابليس و ساير شياطيناند كه جامعه را به زشتى و گناه سوق مىدهند، چنانکه خداوند فرموده است: “اِنَّما يَأ مُرُكُم بِالسُّوءِ والفَحشاءِ واَن تَقولوا عَلَى اللّهِ ما لاتَعلَمون” [بقره: ۱۶۹] “الشَّيطـنُ يَعِدُكُمُ الفَقرَ ويَأمُرُكُم بِالفَحشاءِ واللّهُ يَعِدُكُم مَغفِرَةً مِنهُ و فَضلاً واللّهُ وسِعٌ عَليم” [بقره: ۲۶۸] همچنين به مؤمنان هشدار داده است كه پاى بر جاى گامهاى شيطان ننهيد كه او به فحشا و منكر فرمان مىدهد: “يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّيطـنِ ومَن يَتَّبِع خُطُوتِ الشَّيطـنِ فَاِنَّهُ يَأمُرُ بِالفَحشاءِ و المُنكَر” [نور: ۲۱]
دستهٔ دوم منافقاناند كه در جامعهٔ اسلامى زندگى مىكنند و متظاهر به ايماناند و جامعهٔ اسلامى آنان را بهعنوان مؤمنانى پايبند به ارزشها مىشناسد، درحالىكه آنان در باطن، كفر مىورزند: “المُنـفِقونَ والمُنـفِقـتُ بَعضُهُم مِن بَعض يَأمُرونَ بِالمُنكَرِ ويَنهَونَ عَنِ المَعروفِ” [توبه: ۶۷]
روشن است كه مقصود آيه اين نيست كه منافقان به مردم بگويند: كار بد بكنيد و كار خوب نكنيد؛ زيرا چنين امر و نهياى هيچگونه اثرى ندارد، بلكه مقصود اين است كه به مصاديق منكر امر مىكنند؛ يعنى مردم را به كارهايى فرا مىخوانند كه درواقع منكر است؛ ولى آنها را به عنوان معروف و كارهاى خوب معرفى مىكنند، همچنانكه شيطان نيز كردار زشت مردم را زيبا جلوه مىدهد: “و اِذ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيطـنُ اَعمــلَهُم” [انفال: ۴۸] “اَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سوءُ عَمَلِهِ فَرَءاهُ حَسَنـًا” [فاطر: ۸.]
نتیجۀ بحث
با مطالب فوق و بررسی آیات و روایات موضوع امر به معروف و نهی از منکر به لزوم اهمیت آن پی میبریم؛ زیرا جوامع متشکل از افراد گوناگون است و هر انسانی نیز از سرشت و طبیعت مختلف برخوردار است، اگر این کتلههای متفاوت بدون پروسۀ امر به معروف و نهی از منکر که یک تکلیف اجتماعی جهت رونق روحی و معنوی جامعه و سلامت آن محسوب میشود، رها و آزاد گذاشته شوند، سقوط و انحطاط اخلاقی و اجتماعی رخ میدهد و جامعه فرقی از توحش و درندگی حیوانات در جنگل نخواهد داشت؛ اما آنچه در این میان مهمتر است، نحوۀ اجرای این وظیفۀ مهم است که باید مبتنی بر علم و دانش و صبر و بردباری و حس خیرخواهی باشد تا فرد مخاطب دچار حقارت و خفت در برابر فرد آمر و ناهی نشود؛ بلکه نهایت خیرخواهی و دلسوزی او را نسبت به خودش حس کند و تابع امر شود؛ همچنین امر به معروف و نهی از منکر خلاف آزادی و اختیار انسان نیست، بلکه راهنمایی و ارشاد او به سمت بهتر و مسیری نیکوتر است و همانطور که انسان دوست دارد در امورات مادی کسی او را کمک کند و راهش را باز نماید تا بتواند بهتر سرمایه کمایی کند و از مشکلات کاروبار اجتناب ورزد، بیش از آن باید از حسن نیت افرادی که او را دعوت میکنند تا زندگی معنوی و اخلاقیاش بهتر و زیبندهتر باشد و مورد طبع افراد جامعه واقع شود تا احترام کسب کند، باید از آنان خوشنود و خرسند باشد و گردن به اوامرشان بنهد و امتثال فرمان نماید تا از رذیلتهای اخلاقی مصون بماند.
بخش قبلی | پایان
منابع:
۱. ناصرالدین، عبدالله. بیضاوی: انوار التنزیل وأسرار التاویل، معروف به تفسیر بیضاوی. دار إحياء التراث العربي، بیروت – لبنان، ۱۴۱۸ ق/ ۱۹۹۸م.
۲. أبوعبدالله محمدبن أحمدبن أبي بكربن فرح الأنصاري الخزرجي شمس الدين القرطبي (المتوفى: ۶۷۱ هـ.). الجامع لاِحکامِ القرآن و المُبَیِّن لِما تَضَمَّنه مِن السُنّه و آیِ الفُرقان. الناشر: دار الكتب المصرية- القاهرة. الطبعة: الثانية، ۱۳۸۴ ق/ ۱۹۶۴م.
۳. عبد الرحمن حسن حبنكة الميداني. فقه الدعوة إلى الله وفقه النصح والإرشاد والأمر بالمعروف والنهي عن المنكر. الناشر: دار القلم – دمشق.
۴. عبدالکریم زیدان. أصول الدعوة. رقم الطبعة: ۵. لبنان. مؤسسة الرسالة: ۱۴۱۷ ق/ ۱۹۹۶م.
۵. صحیح البخاري. محمد بن إسماعيل. الجامع الصحيح. تحقيق: محمد زهير بن ناصر الناصر. بيروت: دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ ق/ ۲۰۰۱ م.
۶. الغزالي، أبو حامد. إحياء علوم الدين. تحقيق: بدیع السيد اللحام. بيروت: دار ابن كثير، ۱۴۱۳ ق/ ۱۹۹۳ م.