نویسنده: عبدالحی لیّان

الگوی تربیت الهی در خانواده انبیا‌‌ علیهم‌السلام

بخش بیست‌وهشتم

آموزه‌های تربیتی داستان نوح علیه‌السلام
آموزۀ سوم: عقیده، پیوند حقیقی که انسان‌ها را به هم متصل می‌کند.
این ایده از داستان حضرت نوح علیه‌السلام در قرآن کریم الهام گرفته شده است، هنگامی که نوح علیه‌السلام دربارۀ پسرش از خداوند سؤال می‌کند، پاسخ الهی قاطع و روشن‌گر است:
“فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی”[1] ترجمه: «و گفت: پروردگارا! پسرم (كنعان كه امواج او را فرو بلعیده است) از خاندان من است».
خداوند متعال فرمود: “قَالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صَالِحٍ”.[2] ترجمه: ‏«فرمود: ای نوح! پسرت از خاندان تو نیست، چرا كه او (به سبب رفتار زشت و كردار پلشتی كه پیش گرفته است با تو فرسنگ‌ها فاصله دارد، و ذات او عین) عمل ناشایست است».
این آیه به صراحت نشان می‌دهد که ارتباطی که مردم را در این دین گرد هم می‌آورد، ارتباطی بی‌همتا و منحصر به فرد است. این پیوند با ماهیت خاص این دین ارتباط تنگاتنگ دارد و به افق‌ها، اهداف و ابعاد والایی که در منهج ربانی اسلام نهفته است، مربوط می‌شود.
این پیوند، نه پیوند خون و نَسَب است، نه پیوند سرزمین و وطن، نه پیوند قوم و عشیره، نه پیوند رنگ و زبان، نه پیوند جنس و نژاد، و نه پیوند حرفه و طبقه. تمامی این پیوندها ممکن است در ابتدا وجود داشته باشند؛ اما توانایی قطع شدن را دارند. این حقیقت در همان گفت‌وگوی میان خداوند و نوح علیه‌السلام آشکار می‌شود. نوح علیه‌السلام عرضه داشت: «رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی»، اما پاسخ الهی چنین بود: «یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِكَ». سپس دلیل آن بیان شد: «إِنَّهُ عَملٌ غَیرُ صَالِحٍ».
این به معنای آن است که پیوند ایمان میان نوح و پسرش از هم گسسته بود؛ ازاین‌رو خداوند به نوح علیه‌السلام فرمود: «فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»؛ گمان نوح که پسرش از اهل اوست، به خطا بود. حقیقت قطعی این بود که او از اهل نوح به شمار نمی‌آمد، هرچند که از صُلب او بود.
جایگاه بی‌بدیل عقیده در انسانیت و جامعۀ اسلامی
این پیوند، همانا پیوند عقیدۀ صحیح اسلامی است. این عقیده، بالاترین ویژگی‌های انسان را که او را از جهان حیوانات متمایز می‌کند، در بر می‌گیرد؛ زیرا عقیده به عنصر روحانی و مازاد در وجود انسان مربوط می‌شود که او را در این کالبد به انسان تبدیل کرده است؛ حتی سرسخت‌ترین ملحدان و مادی‌گرایان نیز اخیراً به این نکته پی برده‌اند که عقیده، خاصیتی اساسی از خواص انسانی است که او را به طور بنیادی از حیوانات جدا می‌سازد.
ازاین‌رو، عقیده، اساس و قاعدۀ اصیلی است که جامعۀ مسلمان باید بر آن بنا شود و نه بر هیچ چیز دیگری. خداوند سبحان و متعال از مسلمانان خواسته است که با قاطعیت و وضوح به این عقیده پایبند باشند. این امر در بسیاری از مواضع و رهنمودهای قرآنی به وضوح بیان شده است، در ادامه به برخی از این آیات اشاره می‌شود: “لَا تَجِدُ قَوْمًا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَیدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ”.[3] ترجمه: «‏مردمانی را نخواهی یافت كه به الله و روز قیامت ایمان داشته باشند، ولی كسانی را به دوستی بگیرند كه با الله و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند، هرچند كه آنان پدران، یا پسران، یا برادران، و یا قوم و قبیلۀ ایشان باشند. چرا كه مؤمنان، الله بر دل‌های‌شان رقم ایمان زده است و با نفخۀ ربانی خود یاری‌شان داده است و تقویت‌شان كرده است و ایشان را به باغ‌های بهشتی داخل می‌گرداند كه از زیر (كاخ‌ها و درختان) آن‌ها رودبارها روان است و جاودانه در آنجا می‌مانند،الله از آنان خوشنود و ایشان هم از الله خوشنودند. اینان حزب یزدانند. هان! حزب یزدان، قطعاً پیروز و رستگار است».
“یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ یخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ یفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ”.[4] ترجمه: «‏ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خویش را به دوستی نگیرید. شما نسبت بدی‌شان محبت می‌كنید و مودت می‌ورزید، درحالی‌كه آنان به حق و حقیقتی ایمان ندارند كه برای شما آمده است. پیغمبر و شما را به‌خاطر ایمان آوردن به خدا كه پروردگارتان است (از شهر و دیارتان) بیرون می‌رانند. اگر شما برای جهاد در راه من و طلب خوشنودیم (هجرت كرده‌اید و از زادگاه خویشتن) بیرون آمده‌اید (با ایشان پیوند دوستی برقرار نسازید). در نهان با آنان دوستی می‌كنید، درحالی‌كه من نسبت به هرچه پنهان می‌دارید یا آشكار می‌سازید (از همگان) مطلع‌تر و آگاه‌تر هستم. هر كس از شما چنین كاری را بكند، از راستای راه منحرف گشته است».
“لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ یفْصِلُ بَینَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ”.[5] ترجمه: ‏«هرگز خویشاوندان و فرزندان‌تان سودی به حال‌تان نخواهند داشت. روز قیامت، الله در میان‌تان قضاوت و داوری خواهد كرد. خدا می‌بیند هر كاری را كه خواهید كرد».
بدین ترتیب، این قاعدۀ اصیل و قاطع در روابط جامعۀ اسلامی و در طبیعت ساختار و ترکیب ارگانیک آن تثبیت شده است؛ ساختاری که آن را از سایر جوامع جاهلی قدیم و جدید تا پایان زمان متمایز می‌کند. دیگر هیچ مجالی برای جمع کردن میان اسلام و بنا نهادن جامعه بر هر قاعده‌ای جز قاعدۀ عقیده باقی نمانده است؛ همان قاعده‌ای که خداوند عزوجل برای امت برگزیدۀ خویش انتخاب فرموده است.
آموزۀ چهارم: دعوت فرزندان و خویشاوندان به‌سوی الله و شکیبایی در برابر آنان
نوح علیه‌السلام تا آخرین لحظۀ عمر خود، پسرش را دعوت و نصیحت می‌کرد تا به او و مؤمنان همراهش بپیوندد. این امر نشان‌دهندۀ این است که یک پدر، مسئولیت دائمی دعوت فرزندش به دین الله و نصیحت او را بر عهده دارد تا از فساد و گمراهی او مورد عتاب و سرزنش خداوند قرار نگیرد. این مسئولیت از آیاتی از قبیل ذیل استنباط می‌شود:
“یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِیكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیفْعَلُونَ مَا یؤْمَرُون”.[6] ترجمه: «‏ای مؤمنان! خود و خانوادۀ خویش را از آتش دوزخی بر كنار دارید كه افروزینۀ آن انسان‌ها و سنگ‌ها است. فرشتگانی بر آن گمارده شده‌اند كه خشن و سخت‌گیر، و زورمند و توانا هستند. از خدا در آنچه بدی‌شان دستور داده است نافرمانی نمی‌كنند، و همان چیزی را انجام می‌دهند كه بدان مأمور شده‌اند».
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] . هود: ۴۵.
[2] . هود: ۴۶.
[3] . المجادله: ۲۲.
[4] . الممتحنه: ۱.
[5] . الممتحنه: ۳.
[6] . التحریم: ۶.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version