نویسنده: عبیدالله نیمروزی

پاسبان اندلس (اسپانیا)، سلطان یوسف بن تاشفین رحمه‌الله

بخش شانزدهم

مدیریت هوشمندانه در دل آشوب مغرب
در گام نخست، می‌بینیم که ابوبکر بن عمر این مأموریت خطیر یعنی ادارۀ مغرب را آن‌گونه که شایسته است، ارج می‌نهد. مغربی که در آن قبایلی نیرومند، دژهایی استوار و دشمنانی پرتعداد در کمین موجودیت نوپای مرابطین‌اند؛ دشمنانی که این حرکت نوظهور را تهدیدی بزرگ بر منافع و مطامع خود می‌بینند. افزون بر این، بسیاری از قبایلی که به‌تازگی مطیع مرابطین شده بودند، هنوز چندان مورد اطمینان نبودند؛ چراکه مبانی فکری و عملی مرابطین در میان‌شان ریشه ندوانده بود. به همین دلیل، ابوبکر موظف بود راه‌حلی سنجیده و ایمن بیابد که تضمین‌کنندۀ دوام این دعوت و توسعۀ آن در مغرب باشد.
انتخابی سرنوشت‌ساز: یوسف بن تاشفین، امیر مغرب
ابوبکر در این عرصه، توفیقی بزرگ یافت، چراکه بهترین گزینه را برای جانشینی خود در مغرب برگزید: یوسف بن تاشفین. او را به‌عنوان امیری مختار گمارد تا با اختیارات کامل، هر آنچه را برای تحقق اهداف مرابطین مناسب می‌داند، اجرا کند. این اهداف، همان‌گونه که پیش‌تر نیز اشاره شد، عبارت بودند از: برپایی وحدت امت و اجرای احکام شریعت.
تقسیم‌کار در سایۀ خرد نظامی
پس از تثبیت اوضاع مغرب و اطمینان از تداوم مسیر جهادی در آن‌جا، ابوبکر نگاه خود را به بخش نظامی معطوف ساخت. با دیدی آگاهانه و تجربه‌ای عمیق، به بررسی امکانات و مأموریت‌های آینده پرداخت و با فرماندهان مرابطین به مشورت نشست تا وظایف نیروها در صحرای جنوبی نیز با دقت و قدرت دنبال شود.
تقسیم سپاه در سجلماسه؛ هر کس به راه خویش
برای تحقق این برنامه‌ها، ابوبکر بن عمر و پسرعمویش یوسف بن تاشفین در شهر سجلماسه، سپاه مرابطین را میان خود تقسیم کردند. یوسف با بخشی از سپاه رهسپار مغرب شد تا مأموریت خود را ادامه دهد، و ابوبکر با بخشی دیگر از نیروها به‌سوی صحرا حرکت کرد تا رسالت خود را در آن سرزمین دنبال کند.
از خودگذشتگی در ساحت خانواده
در عرصۀ اجتماعی و حتی خانوادگی، ابن عمر الگویی شگفت‌انگیز از فداکاری را به نمایش گذاشت؛ الگویی که عواطف شخصی و دلبستگی‌های دنیوی را به پای هدفی برتر قربانی کرد. از نشانه‌های عمق تعهد ایمانی او این است که ترجیح داد خود با سختی راهی صحرا شود و به‌جای اقامت در شهرهای مرفه مغرب، مسؤولیت اصلاح میان مسلمانان را به دوش گیرد. هرچند که می‌توانست یکی از فرماندهان برجستۀ خود را به‌جای خویش بفرستد، اما او آخرت را بر دنیا ترجیح داد و پاداش الهی را بر لذت‌های زودگذر دنیا مقدم داشت.
گفت‌وگویی تلخ اما مؤمنانه با زینب النفزاویه
در یکی از تأثرانگیزترین لحظات، گفت‌وگوی او با همسر تازه‌عقدش، زینب النفزاویه، تصویرگر روحی بلند و ایمانی استوار است. او به زینب گفت: «من عازم صحرایم برای جهاد، به امید آن‌که روزی به شهادت نائل آیم و پاداشی بزرگ یابم. تو زنی زیبایی و تاب گرمای بیابان نداری. نمی‌توانم تو را در عصبۀ خود نگه‌دارم درحالی‌که نمی‌توانم نزدت بمانم. پس صواب آن است که تو را طلاق دهم.»[1]
وفاداری به عهد و رسالت
با این رفتار، ابوبکر بن عمر نشان داد که دلبسته به دنیا و ظواهر آن نیست؛ نه دل به شهرها دارد و نه به مال و جاه و زیبایی‌ها. او همان جانشین راستین عبدالله بن یاسین است، همان‌که آرمان دعوت مرابطین را در قلب خود جای داده بود.
مجاهدی با نگاهی فراتر از تاریخ
ابوبکر بن عمر، فرزند راستین اسلام و دعوت مرابطین بود. زندگی‌اش را وقف این راه کرد و مشتاقانه در پی شهادت گام برداشت، تا هم به بهشت جاوید برسد و هم در تاریخ نامی جاودان از خود به یادگار نهد؛ الگویی باشد برای کسانی‌که در میانه‌راه درنگ می‌کنند، یا به ظواهر پرزرق‌وبرق اکتفا می‌ورزند، درحالی‌که از حقیقت راهِ مرابطین بسی دورند و تنها به نام و لقب دل‌خوش کرده‌اند.
اصلاح صحرا و صف‌آرایی در برابر شرک
ابوبکر بن عمر، پس از ورود به صحرای جنوب، به اصلاح اوضاع آن منطقه پرداخت و مردمان آن را به وحدت و اخوت و جهاد فرا خواند. هنگامی که اوضاع آرام گرفت و دل‌ها پاک شد، سپاهی فراهم آورد تا در برابر شرک و بت‌پرستی که در سرزمین سودان غربی و پادشاهی غانه (که در مجاورت قلمرو مرابطین بود) ریشه دوانده بود، جهاد کند. چراکه این مناطق تهدیدی جدی برای جناح جنوبی سپاه مرابطی در شمال به‌شمار می‌رفت، سپاهی که تحت فرماندهی یوسف بن تاشفین بود.
تاختن به قلب ونیت؛ فتحی سه‌ماهه
او لشکر را سامان داد، صفوف را متحد ساخت و چون تیری از کمان رهاشده، به سرزمین شرک تاخت؛ هم دعوت به اسلام را در دل آن‌جا رساند و هم با شمشیر حق، با موانع راه به نبرد پرداخت. مجاهدت او تا جایی ادامه یافت که به‌سوی سرزمین‌های سودان غربی، سه ماه پیاپی در مسیر فتح پیش رفت[2] و مرزهای جنوبی مرابطین را از تهدید دشمنان مصون ساخت. سدّی پولادین از مؤمنان راستین در برابر خطرات احتمالی برپا کرد؛ مؤمنانی که پیام‌آور خیر و عدالت و صلح بودند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] . ابن ابی زرع، روض القرطاس، ص ۸۶.
[2] . ابن ابی زرع، روض القرطاس، ص ۸۶.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version