الف: چرا اسلامستیزان از قتل عام حیوانات در جشنوارهها یا برای مصارف غربیها ایراد نمیگیرند، چون با تزریق افکار، اذهان مردم را اینگونه شکل دادهاند که اروپاییها با فرهنگ و متمدن هستند و آنها هر جنایتی انجام دهند آن را نادیده میگیرند چون این اعمال را یک اروپایی با فرهنگ [ به زعم خودشان] انجام میدهد؛ پس اهمیت زیادی ندارد!!
غرب وحشی به بهانه بازیهای مردمی و ملی، سالانه ۴۰ هزار گاو را وحشیانه کشتهاند.[1] چرا بر این اعمال وحشیانه اعتراضی نمیکنند؟
سالانه بیشتر از ۱۵۰ میلیارد حیوان توسط شرکتهای صنعتی گوشت، لبنیات، تخم مرغ و ماهی کشته میشود.[2] چرا فقط به قربانی مسلمانان اعتراض وارد میشود؟
ب: ذبح حيوانات، خشونت نیست! هر کسی که قائل به وجود خداوند تبارک و تعالی میباشد، بدون شک یقین دارد که هرگز ممکن نیست او تعالى جَلَّجَلالُهُ ظالم باشد! بلکه رحیم و مهربان است. به جهان وحش و طبیعت اگر نگاه کنیم میبینیم که الله سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی انواع و اقسام جانوران، حیوانات و پرندگان را آفریده است که بسیاری از آنان در زنجیره غذایی خود از گوشت جانوران ضعیفتر تغذیه میکنند و یا اینکه چقدر جانوران گوشتخوار و خونخواری را در آبها سکنی داده است! از انواع ماهیها، کوسهها و نهنگها گرفته تا تمساحها و کروکودیلهای گوشتخوار و خطرناک که غذای تمامیشان جانوران و موجودات کوچکتر از خودشان است؛ حتی بسیاری از جانوران آبزی و خشکی وجود دارند که از قارهای به قارهی دیگر جهت شکار و تغذیه میروند و مسافتهای بسیار طولانی را طی میکنند تا به غذایی برسند! مورچهخوارها را دیدهاید که در یک وعده غذایی خویش هزاران مورچه را میخورند! و یا به تغذیه انواع و اقسام حیوانات و جانوران دیگر که جزئی از این زنجیره غذایی هستند، دقت کردهاید؟!
حال شما بگویید با دیدن این زنجیره غذایی آیا کسی میتواند بگوید که این امور بسیار ظالمانه و خلاف عقل است؟! آیا اگر انسان، حیوانی را برای تغذیه خویش ذبح نماید ظالم هست؟! در این زنجیره غذایی که خداوند جلجلاله بنابر مصلحت و حکمت حکیمانه خویش برای تمام مخلوقاتش قرار داده است، آیا جایی برای اشرف مخلوقاتش نیست؟! آیا ملک الموت که جان انسانها بلکه جان انبیاء، رسل و پادشاهان را میگیرد، ظالم و قاتل است؟! اگر ما در عید قربان حیوانات را ذبح نکنیم آیا آنها برای همیشه زنده خواهند ماند؟! آیا جان دادن چند دقیقهای هنگام ذبح برای آنها دشوارتر است یا مردن بعد از دست و پنجه نرم کردن زیاد با درد و رنج و بیماری و پیری؟!
تصور کنید اگر تمام حیوانات زنده بمانند و هیچ شکاری صورت نگیرد، تکلیف حیوانات گوشتخوار خشکی و دریا و تغذیه آنان چه میشود؟! آیا گونههای آنان باقی خواهد ماند یا اینکه منقرض میگردند؟! آیا آنها بر اثر گرسنگی نخواهند مرد؟! آیا استفاده از گوشت حیوانات برای حیوانات دیگر درست است؛ اما برای انسان درست نیست؟! اگر زندگانی این جانوران و بسیاری از موجودات روی زمین وابسته به تغذیه از دیگری است، آیا ذبح حیوانی برای استفاده از گوشت، پوست و… برای انسان خلاف عقل و انسانیت و مشیت الهی میباشد هرگز؟!
ج: اسلام تعدی و ظلم بر حیوانات را حرام کرده است: خداوند متعال فرمود: “وَّأَحْسَنُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ” «ونیکی کنید که الله نیکوکاران را دوست دارد».[3]
امام مسلم و اصحاب سنن از پیامبر صلياللهعليهوسلم روایت میکنند که فرمود: “إن الله كتب الإحسان على كل شيء فإذا قتلتم فأحسنوا القتلة وإذا ذبحتم فأحسنوا الذبح وليحد أحدكم شفرته فليرح ذبيحته“. «الله تعالی احسان و برخورد نیک را در هر کاری مقرر داشته و به آن امر نموده است؛ هرگاه کسی را کشتید او را به خوبی بکشید و هرگاه حیوانی را ذبح کردید به خوبی آن را ذبح کنید و باید کاردتان را تیز کنید تا حیوان راحت ذبح شود».[5]
در مورد رسیدن به داد کسی که دچار مشکل گردیده است؛ در حدیث صحیح آمده که هر کس به داد چنین فردی برسد پاداش بزرگی داده و گناهانش بخشوده میشوند.
از حضرت ابوهریره رضياللهعنه روایت است که پیامبر صلياللهعليهوسلم میفرماید:”بينما رجل يمشي بطريق اشتد عليه العطش فوجد بئرا فنزل فيها فشرب ثم خرج فإذا كلب يلهث يأكل الثرى من العطش فقال الرجل لقد بلغ هذا الكلب من العطش مثل الذي كان بلغ مني فنزل البئر فملأ خفه ماء ثم أمسكه بفيه حتى رقي فسقى الكلب فشكر الله له فغفر له قالوا يا رسول الله وإن لنا في هذه البهائم لأجرا ؟ فقال في كل كبد رطبة أجر“.«مردی در راهی میرفت و به شدت تشنه شد، آنگاه چاه آبی را یافت، به داخل چاه رفت و آب نوشید؛ سپس بیرون آمد، ناگهان دید که سگی به علت تشنگی زبانش بیرون شده و خاکها را میخورد، آن مرد گفت: این سگ به حدی تشنه است که من تشنه بودم، آنگاه داخل چاه رفت و موزهاش را از آب پر نمود و با دهانش آن را گرفت و از چاه بالا آمد و به سگ آب داد، آنگاه الله تعالی عمل او را پسندید و گناهانش را بخشید، گفتند: ای رسول الله! آیا در رسیدگی به حیوانات زبان بسته به ما پاداش میرسد؟ فرمود: کمک کردن به هر موجود زندهای موجب پاداش است».[6]
از ابوهریره رضیاللهعنه روایت است: “عن أبى هريرة قال قال رسول الله صلیاللهعلیهوسلم:«بينا كلب يطيف بركية قد كاد يقتله العطش إذ رأته بغى من بغايا بنى إسرائيل فنزعت موقها فاستقت له فسقته إياه فغفر لها به“. «در حالیکه سگی اطراف چاهی دور میزد و نزدیک بود تشنگی او را از بین ببرد ناگهان یکی از زنان فاحشه بنیاسرائیل چشمش به آن سگ افتاد، و آن زن کفش خود را بیرون آورد و با آن برای سگ آب کشید و به آن آب داد، به خاطر این کار گناهانش بخشیده شدند».[7]
همانطور که اسلام به نیکوکاری تشویق نموده از ظلم و تعدی نهی کرده است؛ الله تعالی میفرماید: “وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ“. «و تعدی و تجاوز نکنید که الله تعالی متجاوزان را دوست ندارد».[8]
الله تعالی میفرماید: “وَمَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا“. «و هر کسی از شما ستم کند عذاب بزرگی به او میچشانیم».[9]
در صحیح مسلم روایت است که ابن عمر رضياللهعنه از کنار عدهای مردم گذشت که مرغی را نشانه گذاشته بودند و به سوی آن تیراندازی میکردند، وقتی ابن عمر رضیاللهعنهما را دیدند پراکنده شدند، ابن عمر رضیاللهعنهما گفت: “من فعل هذا ؟ إن رسول الله صلى الله عليه و سلم لعن من فعل هذا“. «چه کسی اینکار را کرده است؟ رسولالله صلياللهعليهوسلم کسی که این کار را میکند لعنت کرده است».[10]
از انس رضياللهعنه روایت است که: «نهى رسول الله صلیاللهعلیهوسلم أن تصبر البهائم».«پیامبر صلیاللهعلیهوسلم از اینکه حیوانات زندانی شوند نهی کرده است».[11]
“عن ابن عباس رضیاللهعنهما قال: قال رسول الله صلیاللهعلیهوسلم «لا تتخذوا شيئا فيه الروح غرضا“. «چیزی که روح دارد و زنده است، نشانه قرار ندهید».([12])
از ابن عباس رضياللهعنهما روایت شده است که فرمود: «عن ابن عباس قال: إن النبى صلياللهعليهوسلم نهى عن قتل أربع من الدواب النملة والنحلة والهدهد والصرد». «پیامبر صليالله عليهوسلم از کشتن چهار حیوان نهی کرده است: مورچه، زنبور عسل، هدهد و شیر گنجشک».[13]
در صحیح مسلم روایت شده است که پیامبر صلياللهعليهوسلم فرمود: “عذبت امرأة فى هرة سجنتها حتى ماتت فدخلت فيها النار؛ لا هى أطعمتها وسقتها إذ حبستها، ولا هى تركتها تأكل من خشاش الأرض”. «زنی به خاطر آن که گربهای را زندانی کرد تا آن که مرد، عذاب داده شد و به دوزخ رفت، آن زن وقتی گربه را زندانی کرده بود نه به آن آب و غذا میداد و نه آن را میگذاشت که برود از حشرات زمین بخورد».[14]
در سنن ابوداود از أبی واقد رضیاللهعنه روایت است که گفت: پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمود: “ما قطع من البهيمة وهي حية فهي ميتة”. «هر آنچه از حیوان زنده قطع شود مردار است».[15]
از ابن مسعود رضياللهعنه روایت شده است که گفت: “كُنَّا مع رسولِ الله صلياللهوسلم في سَفَرٍ، فانطلقَ لحَاجَتِه، فَرَأينا حُمَّرَة معها فَرخَانِ ، فَأَخَذْنَا فَرخَيها ، فَجَاءت الحُمَّرَةُ ، فجَعَلتْ تُعَرِّشُ ، فَلمَا جاءَ رسولُ الله -صلى الله عليه وسلم- قال : مَنْ فَجَعَ هذه بِوَلَدِهَا ؟ رُدُّوا ولدَهَا إِليها، ورَأى قَريَةَ نَمْلٍ قَدْ أحْرَقناهَا ، فقال: مَن أَحرَقَ هذه؟ قُلنا : نحن، قال: إِنَّهُ لا ينبغي أَنْ يُعَذِّبَ بعذاب النارِ إِلا رَبُّ النَّار”. «در سفری همراه پیامبر صلياللهعليهوسلم بودیم، ایشان برای قضای حاجت رفت، گنجشکی را دیدم که دو جوجه همراهش بودند، ما جوجههایش را گرفتیم، گنجشک آمد و بال میزد و بی تابی میکرد. آنگاه پیامبر صلیاللهعلیهوسلم آمد و فرمود: چه کسی این گنجشک را با گرفتن جوجههایش ناراحت و دردمند کرده است؟ فرزندانش را به او برگردانید، لانه مورچهای را دید که آتش زده بودم. فرمود: چه کسی لانه مورچهها را آتش زده است؟ گفتیم: ما. فرمود: شایسته نیست که با آتش جز پروردگار آتش کسی را عذاب دهد».[16]
از ابن عمر رضیاللهعنهما روایت است که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمود: “ما من إنسان يقتل عصفورا فما فوقها بغير حقها إلا سأله الله عز و جل عنها قيل يا رسول الله وما حقها قال يذبحها فيأكلها ولا يقطع رأسها يرمي بها”. «هر انسانی، گنجشکی یا چیزی بزرگتر از آن را به ناحق بکشد، خداوند او را از آن میپرسد. گفتند: ای رسول الله کشتن به حق آن چیست؟ فرمود: این که آن را ذبح کند و بخورد؛ نه این که سرش قطع کند و خودش را بیندازد».[17]
از ابن عباس رضياللهعنهما روایت است که پیامبر صلياللهعليهوسلم از کنار الاغی گذشت که بر چهرهاش داغ شده بود، فرمود: “لعن الله الذى وسمه”«لعنت الله بر کسی باد که این را داغ کرده است».[18]
در روایتی دیگری آمده است: “نهى رسول الله صلياللهعليهوسلم عن الضرب فى الوجه وعن الوسم فى الوجه”. «رسول خدا صلياللهعليهوسلم از زدن به چهره و داغ کردن آن نهی کرده است».[19] و این نهی شامل انسان و حیوان میشود .
این نصوص و آنچه به مفهوم آن است نشانگر و بیانگر این هستند که شکنجه کردن حیوان به هر صورتی حرام و ناجایز است؛ حتی حیواناتی که در شریعت کشتن آن مجاز است؛ نباید شکنجه شوند، این نصوص اشاره به این دارند که اسلام به حیوان توجه نموده و منافع آن را در نظر گرفته و اذیت و آزار آن را منع کرده است.
۵ النيسابوري، مسلم بن الحجاج بن مسلم، الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم،ج3، ص1548، كتاب الصيد والذبائح وما يؤكل من الحيوان، باب الأمر بإحسان الذبح والقتل وتحديد الشفرة، رقم الحدیث: 1955، الناشر: دار الجيل بيروت + دار الأفاق الجديدة ـ بيروت.
۶ النيسابوري، مسلم بن الحجاج بن مسلم، الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم،ج4، ص1761، كتاب السلام، باب فضل ساقي البهائم المحترمة وإطعامها، رقم الحدیث: 2244، الناشر: دار الجيل بيروت + دار الأفاق الجديدة ـ بيروت.
۷ البيهقي، أبوبكر أحمد بن الحسين، السنن الكبرى وفي ذيله الجوهر النقي،ج8، ص14، کتاب النفقات، باب نفقة الدواب،رقم الحدیث: 16237، الطبعة الأولى: 1344 هـ، الناشر: مجلس دائرة المعارف النظامية الكائنة في الهند ببلدة حيدر آباد.
۸ سوره بقره، آیه190.
۹ سوره فرقان، آیه19 .
۱۰ النيسابوري، مسلم بن الحجاج بن مسلم، الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم،ج3، ص1549، كتاب الصيد والذبائح وما يؤكل من الحيوان، باب النهي عن صبر البهائم، رقم الحدیث: 1955، الناشر: دار الجيل بيروت + دار الآفاق الجديدة ـ بيروت.
۱۱ السجستاني، سليمان بن الأشعث، سنن أبي داود،ج2، ص110، کتاب الضحایا، باب في النهي أن تصبر البهائم والرفق بالذبيحة، رقم الحدیث: 2816، الناشر: دار الفكر.
۱۲ القزويني،محمد بن يزيد،سنن ابن ماجة،ج2،ص1063، كتاب الذبائح، باب النهي عن صبر البهائم وعن المثلة، رقم الحدیث:3187، دار الفكر – للطباعة والنشر والتوزيع.
۱۳ السجستاني، سليمان بن الأشعث، سنن أبي داود،ج4، ص538، الأدب، باب فى قتل الذر، رقم الحدیث: 5269، الناشر: دار الفكر.
۱۴ النيسابوري، مسلم بن الحجاج بن مسلم، الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم،ج7، ص43، الآداب، باب تحريم قتل الهرة، رقم الحدیث: 5989، الناشر: دار الجيل بيروت + دار الآفاق الجديدة ـ بيروت.
۱۵ السجستاني، سليمان بن الأشعث، سنن أبي داود،ج2، ص123، کتاب الصید، باب في صيد قطع منه قطعة، رقم الحدیث: 2858، الناشر: دار الفكر.
[16]ـ الجزري،مجد الدين أبو السعادات،جامع الأصول في أحاديث الرسول،ج4،ص528، حرف الراء، الفصل الثالث: فيما جاء من رحمة الحيوانات، رقم الحدیث: 2633، الطبعة: الأولى، الناشر: مكتبة الحلواني – مطبعة الملاح – مكتبة دار البيان.
[17]ـ النسائي، أحمد بن شعيب، سنن النسائي الكبرى،ج3،ص163، کتاب الصید والذبائح، إباحة أكل العصافير، رقم الحدیث: 4860، الطبعة الأولى ، 1411 – 1991، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت.
[18]ـ البيهقي، أبوبكر أحمد بن الحسين، السنن الكبرى وفي ذيله الجوهر النقي،ج7، ص35، کتاب قسم الصدقات، باب ما جاء فى موضع الوسم وفى صفة الوسم،رقم الحدیث: 13638، الطبعة الأولى: 1344 هـ، الناشر: مجلس دائرة المعارف النظامية الكائنة في الهند ببلدة حيدر آباد.
[19]ـ النيسابوري، مسلم بن الحجاج بن مسلم، الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم،ج6، ص163، اللباس والزینة، باب النهى عن ضرب الحيوان فى وجهه ووسمه فيه، رقم الحدیث: 5672، الناشر: دار الجيل بيروت + دار الآفاق الجديدة ـ بيروت.