نویسنده: محمد عاصم اسماعیل­زهی

حکمت و فلسفۀ حج و اسرار نهان آن

بخش هشتم

حج نمایانگر جامعۀ انسانی و اسلامی
حج، پیروزی ملیت و قومیت اسلامی بر قومیت‌­های ملی، نژادی و زبانی است که برخی ملت­‌های اسلامی زیر فشار عوامل بسیاری، طعمۀ آن‌ها قرار گرفته­‌اند. حج شعار این قومیت اسلامی را آشکار کرده و در پی آن ملت­‌های اسلامی تمام لباس­‌ها و هیئت‌­های منطقه‌­ای را که آن‌­ها را از یکدیگر متفاوت کرده و اقوام نسبت به آن­‌ها تعصب دارند، در می­‌آورند و همگی در یک شکل که به زبان دینی و فقهی و در اصطلاح حج «احرام» نام دارد، در می‌­آیند؛ در حالی­‌که همه؛ چه رئیس چه زیر دست؛ چه بزرگ چه کوچک؛ چه ثروتمند چه فقیر؛ سر برهنه با یک زبان و یک آهنگ فریاد بر می‌آورند: «لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد والنعمة لك والملک، لاشریک لک».
و این‌­گونه قومیت اسلامی در لباس و شعار جلوه­‌گر می‌­شود و این دو (لباس و شعار)؛ از بارزترین مواردی­‌اند که قومیت در آن‌­ها متجلی می­‌شود، همچنین قومیت اسلامی در مناسک و اهدافی که تمام افراد و ملت­‌ها آن‌ها را انجام داده و عرب و عجم برای آن‌ها تلاش می­‌کنند و افراد دور و نزدیک بر آن‌ها گردهم می‌آیند، آشکار می­‌شود و همگی دور یک خانه می­‌چرخند و بین دو هدف مشترک؛ صفا و مروه؛ می­‌دوند و همگی به منی رو می‌­کنند و به عرفات می­‌روند و در یک ایستگاه توقف می­‌کنند و در یک خوابگاه می‌خوابند: «فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ». ترجمه:«و هنگامی که بازگشتید از عرفات آنگاه یاد کنید الله را در مشعر الحرام و یاد کنید او را چنان­‌که هدایت کرد شما را و همانا بودید پیش از آن البته از گمراهان».[1]
سپس به یکباره باز می‌­گردند: «ثُمَّ أفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ». «سپس بازگردید از جایی که بازگشتند مردمان و آمرزش بخواهید از الله همانا الله آمرزندۀ مهربان است».[2]
و چند روز را در منی می‌­گذرانند و همه یک مشغولیت دارند و آن قربانی کردن، سرتراشیدن و سنگ‌زدن جمرات است و تا مادامی­‌که حج (حال آن­که حج فریضۀ دائمی است و مانند جاودانگی این امت تا روز قیامت، سازمانی جاویدان است) وجود دارد، مسلمانان را قومیت­‌ها نمی­‌بلعند؛ چنان­که امت‌­های بسیاری را بلعیده‌­اند، و قربانی آن‌ها نمی­‌شوند و سرزمین­‌هایی‌که بنابر سرشت، مهرورزی و تعصب آن‌ها را دوست دارند، به قبله‌­هایی تبدیل نمی­‌شوند که روبه آن‌ها بنهند و کعبه‌­ای نمی­‌شوند که به سوی آن حج کنند؛ بلکه قبله یکی است؛ شرقی و غربی؛ عربی و عجمی روبه آن می‌کند و کعبه هم یکی است؛ هندی، افغانی، اروپایی و آمریکایی و… به سوی آن حج می­‌کند.
«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنا وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلَّى» «و آنگاه که قرار دادیم خانۀ کعبه را پایگاهی برای مردم و جایگاه امنی (و گفتیم:) برگزینید از مقام ابراهیم نمازگاهی را».[3]
و مسلمان در دورترین نقطۀ زمین آرزومند کعبه و حج است و برای این سفر نذر می‌­کند و بر سر و دیده به سوی آن می­‌شتابد و آن را پایان آرزوها و نیازها و بزرگ­ترین سعادت می‌­شمارد تا در منافع‌شان حضور یابند.
حج در راستای تمام این فوائد و منافع که بسیاری از آن­‌ها را می­‌دانیم و بسیاری دیگر را نمی­‌دانیم مشروع شده است و چه‌­بسا آن‌هایی را که نمی­‌دانیم و از آن‌ها بهره­‌مندیم، بیش از آن‌هایی باشند که از آن‌ها آگاهی داشته و دانشمندان و اندیشمندان اسلامی به آن‌ها تأکید کرده و در تألیفات­شان آن‌ها را بیان کرده‌اند.
الله تعالی می­‌فرماید: «لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ» ترجمه: «تا شاهد باشند سودهایی را که برای آن‌ها است».[4]
الله تعالی در این آیه منافع را به صورت مطلق، نکره و مبهم ذکر کرده است و این تعبیر رسا بر فراوانی، گوناگونی و تجدد آن‌ها در هر عصری دلالت می‌­کند؛ به گونه­‌ای که بیش از آنند که قابل شمارش و بررسی باشند.
حج بدون تردید موسمی است که مسلمانان از کرانه­‌های زمین و گوشه و کنار جهان اسلام در آن حضور می‌­یابند؛ تا در منافع­‌شان حضور بهم رسانند و به تبادل­‌نظر درست و هم­‌فکری بپردازند و با یکدیگر آشنا شده و بریک سخن و مصلحت برتر اجماع کنند؛ اما این تنها فلسفه و حکمت حج نیست؛ چنان­که نویسندگان امروزی عادت دارند بر آن تأکید کنند، هم‌چنین حج تنها یک کنفرانس سیاسی نیست؛ چنان­که بسیاری از نویسندگان، سیاست­مداران و جامعه­‌شناسان در عصر کنونی آن را به تصویر می­‌کشند. اگر تنها این امر فلسفۀ حج می­‌بود و تنها در راستای آن مشروع می‌­شد، در حج استقرار و آرامش برقرار می­‌شد و آن را فضایی آرام که به این امر کمک کند، فرا می­‌گرفت؛ حال آن‌که حج اضطراب، آشفتگی و انتقال از جایی به جای دیگر و از عبادتی به عبادتی دیگر است.
و در این صورت حج بر دانشمندان، رهبران، هوشمندان، فرهیختگان و خواص مسلمانان منحصر می‌شد.
بدون تردید این امر از ثمرات و فوائد حج است؛ اما تنها فلسفه‌­ای که این فریضۀ بزرگ برای آن مشروع شـده است و بر مسلمانان فرض شده است، نمی­‌تواند باشد. الله تعالی می­‌فرماید: «وَ ِللهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ». «وخدا را حقی ثابت ولازم بر عهده‌ی مردم است که (برای ادای مناسک حج) آهنگ آن خانه کنند، (البته) کسانی‌­که (از جهت سلامت جسمی وتوانمندی مالی وباز بودن مسیر) بتوانند بسوی آن راه یابند، وهرکه ناسپاسی ورزد (واز رفتن به آنجا خود داری کند، به خود زیان زده)؛ زیرا خدا از جهانیان بی‌­نیاز است».[5]
و رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌­فرماید: «مَنْ مَلَكَ راحلة، وزادا يُبَلَّغُهُ إلى بيت اللَّه الحرام، ولم يَحُجَّ ، فلا عليه أن يموت يَهُوديا أو نصرانيا». «هرکس توشه و مرکبی داشته باشد که او را به بیت الله برساند و حج نکند؛ پس در اینکه یهودی یا مسیحی بمیرد، باکی بر او نیست».[6]  و در این­صورت ساختاری غیر از این ساختار و مکانی غیر از این مکان خشک و دور برای آن در نظر گرفته می­‌شد.
ادامه دارد…
بخش قبلی |‌ بخش بعدی
[1]. سورۀ بقره، آیه:۱۹۸.
[2]. سورۀ بقره، آیه:۱۹۹.
[3]. سورۀ بقره، آیه:۱۲۵.
[4]. سورۀ حج، آیه:۲۸.
[5]. سورۀ آل عمران، آیه:۹۷.
[6]. الجزري،مجد الدين أبو السعادات،جامع الأصول في أحاديث الرسول،ج۳،ص۶، الکتاب الأول: فی الحج والعمرة، الباب الأول فی وجوبه، والحث علیه، رقم الحدیث: ۱۲۶۹، الطبعة: الأولى، الناشر: مكتبة الحلواني – مطبعة الملاح – مكتبة دار البيان.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version