نویسنده: عبیدالله نیمروزی

فیلسوف افغانستان؛ سید جمال‌الدین افغان

بخش بیست‌ویکم

دعوت به سوی اصلاح و تجدد در اندیشۀ سید جمال الدین افغان
کلیدواژه‌ها: اصلاح، تجدد، اصلاح، وحدت، استعمار و عقلانیت.
چکیدۀ مطلب
در بخش پیشین، به جایگاه سید جمال‌الدین افغانی به عنوان بیرق‌دار بیداری و عدالت پرداختیم و نشان دادیم که چگونه اندیشه‌های او تأثیر عمیقی بر نهضت‌های اصلاحی و بیداری اسلامی داشت. اکنون، در ادامۀ این بحث، به رویکرد او نسبت به اصلاح، تجدد و اتحاد ادیان پرداخته و جایگاه او را در روند تحول فکری و اجتماعی مسلمانان بررسی می‌کنیم.
اندیشۀ اصلاحی سید جمال‌الدین افغانی
سید جمال‌الدین افغانی یکی از بزرگ‌ترین متفکران قرن نوزدهم و از پیشگامان جنبش‌های اصلاحی در جهان اسلام بود. وی اعتقاد داشت که اصلاح و نوسازی جوامع اسلامی باید بر پایۀ اصول اصیل دین اسلام و آموزه‌های عقلانی آن استوار باشد. او معتقد بود که جوامع اسلامی از مسیر حقیقی خود منحرف شده و گرفتار جهل، استبداد و استعمار گشته‌اند، و برای رهایی از این وضعیت، مسلمانان باید به هویت اسلامی خود بازگردند و عقلانیت را در کنار ایمان تقویت کنند.
یکی از اصول اساسی تفکر اصلاحی او، مبارزه با جهل و استبداد بود. او باور داشت که جهل، بزرگ‌ترین دشمن پیشرفت است و سبب تسلط استبداد و استعمار بر ملت‌های مسلمان شده است. ازاین‌رو، سید جمال‌الدین همواره بر اهمیت آگاهی‌بخشی به توده‌های مردم و رهایی آنان از افکار کهنه و خرافات تأکید می‌کرد. وی از علما و اندیشمندان اسلامی می‌خواست که به‌جای تکیه بر تعصب و تقلید، به پژوهش و استدلال روی آورند و راه را برای اصلاح و پیشرفت هموار سازند.
وحدت اسلامی و اتحاد ادیان ابراهیمی
یکی دیگر از آرمان‌های اصلی سید جمال‌الدین افغانی، وحدت اسلامی بود. او اعتقاد داشت که تفرقه و نزاع‌های داخلی مهم‌ترین عوامل ضعف مسلمانان است و آنان را از دستیابی به عزت و استقلال بازمی‌دارد. به نظر او، کشورهای اسلامی باید به‌جای اختلافات فرقه‌ای و قومی، بر مشترکات خود تمرکز کنند و در برابر استعمار و استبداد به وحدت برسند.
جالب اینجاست که سید جمال‌الدین، علاوه بر وحدت در میان مسلمانان، به نوعی اتحاد میان ادیان ابراهیمی نیز می‌اندیشید. او بر این باور بود که اسلام، مسیحیت و یهودیت در اصول بنیادین خود، یعنی توحید، عدالت و اخلاقیات، اشتراک دارند. به همین دلیل، معتقد بود که اگر پیروان این ادیان بتوانند بر مبنای این اصول مشترک به تفاهم و همکاری برسند، جهان بشری گامی بلند به سوی صلح و آرامش برخواهد داشت. این نگرش، بازتابی از دیدگاه فلسفی و اجتماعی او نسبت به نقش دین در تحولات سیاسی و اجتماعی بود.
پاسخ سید جمال‌الدین افغانی به شبهات فکری زمانه
سید جمال‌الدین افغانی در مواجهه با چالش‌های فکری دوران خود، رویکردی عقلانی و استدلالی داشت. یکی از مسائل مهمی که با آن روبه‌رو شد، پرسش دربارۀ انحطاط جوامع اسلامی بود. برخی از روشن‌فکران غربی و حتی برخی از متفکران داخلی، این پرسش را مطرح می‌کردند که اگر اسلام دین حق است و قرآن کتاب الهی است، چرا مسلمانان در آن دوران دچار عقب‌ماندگی و ضعف شده‌اند؟
سید جمال‌الدین در پاسخ به این شبهه، میان «نام» و «حقیقت» تمایز قائل شد و تأکید کرد که مشکل، از اسلام به عنوان یک دین الهی ناشی نمی‌شود، بلکه از عملکرد مسلمانان و فاصله گرفتن آنان از اصول اصیل اسلامی سرچشمه می‌گیرد. او این وضعیت را به شخصی تشبیه کرد که نام «عالم» بر خود دارد، اما در حقیقت، جاهل است. بدین ترتیب، همان‌گونه که نمی‌توان علم را به‌خاطر جهل برخی افراد نادیده گرفت، نمی‌توان اسلام را به‌خاطر ضعف مسلمانان زیر سؤال برد.
اصلاح و تجدد در اندیشۀ سید جمال‌الدین افغانی
افغانی تجدد را تنها در تقلید کورکورانه از غرب نمی‌دید، بلکه بر احیای عقلانیت اسلامی و استقلال فکری تأکید داشت. او معتقد بود که مسلمانان باید در کنار حفظ هویت دینی خود، از پیشرفت‌های علمی و فناوری نیز بهره ببرند. وی بر این باور بود که پیشرفت غرب، نتیجۀ علم و تلاش است، نه نتیجۀ دین یا بی‌دینی. ازاین‌رو، او مسلمانان را دعوت می‌کرد که بدون از دست دادن هویت دینی خود، دانش و فناوری را از جهان پیشرفته فراگیرند و در مسیر ترقی گام بردارند.
از دیدگاه سید جمال‌الدین افغانی، اصلاح دینی و پیشرفت علمی باید در کنار هم باشند. او اعتقاد داشت که اسلام دینی است که به دانش، خرد و نوآوری بها می‌دهد، اما مسلمانان در طول قرون اخیر از این ارزش‌ها فاصله گرفته‌اند. او از علما و متفکران اسلامی می‌خواست که به‌جای پرداختن به مسائل فرعی و اختلافات بیهوده، به آموزش، پژوهش و کشف علوم جدید روی آورند.
در نهایت، سید جمال‌الدین افغانی را می‌توان یکی از تأثیرگذارترین متفکران اصلاحی در جهان اسلام دانست که اندیشه‌های او در بسیاری از جنبش‌های فکری و سیاسی قرن‌های بعدی تأثیر گذاشت. او با تأکید بر عقلانیت، مبارزه با جهل و استبداد، و تلاش برای وحدت مسلمانان، مسیر تازه‌ای را در تفکر اسلامی گشود.
نگرش او به اصلاح و تجدد، الگویی برای جنبش‌های اصلاح‌طلبانه در جهان اسلام شد. سید معتقد بود که بازگشت به اصول حقیقی اسلام، همراه با پذیرش علم و پیشرفت، می‌تواند مسلمانان را از وضعیت انحطاط خارج سازد. او اسلام را دینی زنده و پویا می‌دانست که ظرفیت تطبیق با تغییرات زمانه را دارد، به شرط آن‌که مسلمانان عقلانیت، استقلال فکری و تلاش مستمر را سرلوحۀ خود قرار دهند.
بدین ترتیب، اندیشه‌های سید جمال‌الدین افغانی همچنان به عنوان یکی از مبانی اصلی در مباحث اصلاحات دینی، وحدت اسلامی، و پیشرفت علمی در جهان اسلام مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان قرار دارد.
مقدمه
اندیشۀ اصلاح و تجدد در جهان اسلام همواره یکی از مباحث بنیادین و چالش‌برانگیز در حوزۀ تفکر دینی، اجتماعی و سیاسی بوده است. از قرون نخستین اسلامی تا دوران معاصر، مسلمانان در مواجهه با تحولات داخلی و خارجی، همواره به دنبال پاسخ‌هایی برای مسائل و بحران‌های فکری، سیاسی و اجتماعی خود بوده‌اند. در این میان، قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را می‌توان نقطۀ عطفی در جریان بیداری اسلامی دانست، چراکه در این دوره، اندیشمندان برجسته‌ای ظهور کردند که دغدغۀ اصلاح امت اسلامی، مقابله با استبداد داخلی، و مقاومت در برابر استعمار خارجی را داشتند. یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین این اندیشمندان، سید جمال‌الدین افغانی بود که به عنوان یکی از نخستین متفکران اصلاح‌طلب، نقشی کلیدی در شکل‌گیری جنبش‌های اصلاحی و بیداری اسلامی ایفا کرد.
سید جمال‌الدین افغانی را می‌توان اندیشمندی جامع‌الاطراف دانست که در عرصه‌های مختلف فکری، دینی، اجتماعی و سیاسی فعال بود. وی با سفرهای گستردۀ خود به مناطق مختلف جهان اسلام و حتی اروپا، تلاش کرد تا مسلمانان را از خواب غفلت بیدار سازد و آنان را به ضرورت بازگشت به اصول اصیل اسلام همراه با درک شرایط زمانه، آگاه نماید. از نظر او، جوامع اسلامی به دلیل فاصله گرفتن از آموزه‌های عقلانی اسلام، گرفتار جهل، استبداد و استعمار شده‌اند و تنها راه خروج از این بحران، بازگشت به روح حقیقی اسلام، مبارزه با جهل و خرافات، احیای علوم و معارف اسلامی، و ایجاد وحدت میان مسلمانان است.
سید جمال‌الدین افغانی در دوره‌ای می‌زیست که امپراتوری‌های اسلامی در حال افول بودند و قدرت‌های استعماری اروپایی نفوذ گسترده‌ای در سرزمین‌های اسلامی یافته بودند. این شرایط او را بر آن داشت تا ضمن نقد نظام‌های استبدادی داخلی، به مبارزه با سلطۀ بیگانگان نیز بپردازد. وی بر این باور بود که استعمار تنها زمانی می‌تواند بر جوامع اسلامی سلطه یابد که مسلمانان دچار جهل، اختلاف و انحطاط باشند. ازاین‌رو، او راه‌حل را در بیداری فکری و اتحاد مسلمانان می‌دید و با تأکید بر نقش علم، عقلانیت و خودآگاهی، کوشید تا مسیر اصلاح را برای نسل‌های آینده هموار سازد.
یکی از ویژگی‌های بارز اندیشۀ سید جمال‌الدین، نگاه جهانی و کلان او به مسائل اسلام و مسلمانان بود. برخلاف بسیاری از مصلحان هم‌عصر خود که عمدتاً به اصلاحات در سطح محلی و ملی می‌اندیشیدند، افغانی به دنبال وحدت امت اسلامی در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی بود. او وحدت مسلمانان را نه صرفاً در قالب یک ایدۀ آرمانی، بلکه به عنوان یک ضرورت عملی مطرح می‌کرد و معتقد بود که مسلمانان تنها در سایۀ اتحاد و یکپارچگی می‌توانند به عزت و شکوه گذشتۀ خود بازگردند. به همین دلیل، وی همواره در تلاش بود تا میان جوامع اسلامی، ارتباط و هماهنگی ایجاد کند و رهبران سیاسی و فکری را به همکاری و همبستگی دعوت نماید.
در کنار دغدغه‌های اصلاحی و وحدت‌گرایانه، افغانی به مسألۀ رابطۀ دین و تجدد نیز توجه ویژه‌ای داشت. او از جمله متفکرانی بود که با هر دو سنت فکری اسلامی و فلسفه و علوم جدید غربی آشنایی داشت و معتقد بود که مسلمانان برای پیشرفت، نیازی به تقلید کورکورانه از غرب ندارند، بلکه باید با حفظ هویت اسلامی خود، از پیشرفت‌های علمی و تمدنی غرب بهره ببرند. وی بر این باور بود که عقب‌ماندگی مسلمانان نه به دلیل اسلام، بلکه به دلیل فاصله گرفتن آنان از روح حقیقی این دین است. اسلام، دینی است که همواره بر علم، تحقیق و تفکر تأکید کرده، اما مسلمانان در طول قرون اخیر، از این ارزش‌ها غافل شده‌اند. ازاین‌رو، سید جمال‌الدین بر ضرورت بازگشت به عقلانیت اسلامی تأکید می‌کرد و مسلمانان را به کسب دانش، تفکر نقادانه و پذیرش تغییرات مفید تشویق می‌نمود.
یکی دیگر از ابعاد مهم اندیشۀ سید جمال‌الدین افغانی، رویکرد او نسبت به دیگر ادیان ابراهیمی بود. برخلاف بسیاری از متفکران سنتی که بر تفاوت‌های میان ادیان تأکید داشتند، افغانی به اشتراکات بنیادین میان اسلام، مسیحیت و یهودیت توجه می‌کرد و بر این باور بود که این ادیان، در اصول توحید، عدالت و اخلاقیات دارای مبانی مشترکی هستند. او معتقد بود که اگر پیروان این ادیان بتوانند بر نقاط مشترک خود تمرکز کنند و به جای دشمنی و نزاع، راه تفاهم و همکاری را در پیش گیرند، جهان بشری به سوی صلح و پیشرفت حرکت خواهد کرد.
اما در کنار همۀ این دیدگاه‌های اصلاحی، سید جمال‌الدین با چالش‌های جدی نیز روبه‌رو بود. بسیاری از حاکمان مستبد از افکار انقلابی و اصلاح‌طلبانۀ او هراس داشتند و تلاش می‌کردند او را از صحنۀ سیاست و اجتماع حذف کنند. از سوی دیگر، برخی از اندیشمندان غربی و حتی برخی از روشن‌فکران داخلی، دیدگاه‌های او را مورد نقد قرار داده و او را به تندروی یا آرمان‌گرایی افراطی متهم می‌کردند. با این حال، تأثیر اندیشه‌های او به حدی گسترده بود که حتی پس از وفاتش نیز الهام‌بخش بسیاری از جریان‌های فکری و سیاسی در جهان اسلام شد.
با توجه به اهمیت اندیشه‌های سید جمال‌الدین افغانی در زمینۀ اصلاح دینی، وحدت اسلامی، تجدد و مبارزه با استعمار، این پژوهش تلاش دارد تا ضمن بررسی اصول فکری او، به تحلیل نقش او در بیداری اسلامی و تأثیرات ماندگارش بر جریان‌های اصلاحی بپردازد. در این راستا، پرسش‌های اساسی این پژوهش عبارتند از:
۱. سید جمال‌الدین افغانی چه راهکارهایی برای اصلاح جوامع اسلامی ارائه می‌داد؟
۲. دیدگاه او دربارۀ نسبت دین و تجدد چه بود و چگونه تلاش کرد این دو را با یکدیگر هماهنگ سازد؟
۳. نقش او در وحدت اسلامی و رابطۀ آن با مبارزه با استعمار چه بود؟
۴. چگونه اندیشه‌های او بر جریان‌های فکری و سیاسی قرن‌های بعدی تأثیر گذاشت؟
این پژوهش با بهره‌گیری از منابع تاریخی، آثار سید جمال‌الدین، و تحلیل اندیشه‌های او، تلاش خواهد کرد تا تصویری جامع از این متفکر برجسته ارائه داده و جایگاه او را در تاریخ اندیشۀ اسلامی و جنبش‌های اصلاحی بررسی کند. امید است که این پژوهش بتواند سهمی در شناخت بهتر اندیشه‌های اصلاحی در جهان اسلام ایفا کند و راه‌گشای مطالعات بیشتر در این زمینه باشد.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version