نویسنده: ابوعائشه

فرقۀ جهمیه

بخش بیست‌وهشتم

پیش درآمد:
گرچه مسئلۀ اسما و صفات خداوند متعال و اختلاف اهل سنت و جماعت و جهمیه قبلا با تفصیل بیان شد. ما در این بخش می‌خواهیم به برخی از صفات بپردازیم که بیشتر از همه مختلف‌فیه هستند. این صفات مقداری نیاز به تفصیل و توضیح دارند که ما در ذیل تلاش می‌کنیم هر کدام آن را جداگانه و با تفصیل بیان کنیم.
این قسمت از تحقیق ما دربارۀ اثبات صفات ید، وجه و نفس برای خداوند متعال است. مسئله این است آیا این صفات برای خداوند متعال ثابت هستند یا خیر و آیا این‌که صفات تأویل و توجیه می‌شوند و یا حمل بر حقیقت بوده و کیفیت آن و چگونگی به خداوند متعال واگذار می‌شود و یا این‌که این صفات کاملا از خداوند متعال منتفی می‌شوند؟ این‌جا دو دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه جهمیه
جهمیه، وجه برای الله متعال را منتفی دانسته‌اند و هم‌چنان سمع، بصر و عین را برای خداوند متعال، باطل اعلان کرده‌اند و در این کارشان با نصارا موافقت دارند؛ زیرا نصارا نیز برای خداوند متعال صفت سمیع و بصیر بودن را اثبات نکرده‌اند.[1]
گروه جهمیه منکر صفت وجه برای خداوند متعال شده‌اند.[2] آنان هم‌چنان صفت ید برای خداوند متعال را انکار کرده‌اند.[3]
امام ابو عیسی ترمذی رحمه‌الله تحت حدیث «إن الله یقبل الصدقة بیمینه فیربیها» می‌نویسد: «از مالک، سفیان بن عیینه و عبدالله بن مبارک رحمهما‌الله چنین منقول است که آنان در مورد این احادیث می‌گویند این احادیث را بدون بیان کیفیت بر حقیقتش حمل کنید و این دیدگاه اهل سنت و جماعت است؛ اما جهمیه این روایت‌ها را انکار کرده و می‌گویند این تشبیه است. خداوند متعال در مواضع متعددی از کتابش صفات «ید، سمع و بصر» را برای خودش ذکر کرده است؛ اما جهمیه این آیات را تأویل نموده و به غیر آن‌‌چه مفسرین تفسیر کرده‌اند، توضیح داده‌اند. آنان می‌گویند خداوند متعال حضرت آدم علیه‌الصلاةوالسلام را با دستش نیافریده است و می‌گویند منظور از دست این‌جا قدرت و قوت است.[4]
دیدگاه اهل سنت و جماعت
امام ابوحنیفه رحمه‌الله‌تعالی می‌فرماید: «وله ید ووجه ونفس، فما ذکر الله في القرآن من ذکر الوجه والید والنفس فهو له صفات بلا کیف، ولا یقال إن یده قدرته أو نعمته لأن فیه إبطال الصفة»[5]؛ (خداوند متعال ید، وجه، نفس دارد. وجه، ید و نفسی را که خداوند متعال در قرآن ذکر کرده است، صفات بلا کیف خداوند متعال هستند. ما نمی‌گوییم که مراد از ید، قدرت و یا نعمت است؛ زیرا در این صورت صفات خداوند متعال را ابطال کرده‌ایم)
فخر الإسلام می‌گوید: «اثبات ید و وجه نزد ما حق است، اصل آن معلوم است؛ اما وصف آن متشابه، وقتی ما از درک وصف آن با کیفیت عاجز و درمانده هستیم، پس نمی‌توانیم اصل آن را نیز باطل بدانیم.»[6]
دلایل اهل سنت
آیات قرآن
اثبات يد
  1. خداوند متعال دربارۀ یدین چنین می‌فرماید: «قال یا إبلیس ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدي أستكبرت أم كنت من العالين»[7]؛ (پروردگار فرمود: ای ابلیس! چه چیزی تو را از سجده بر آن‌چه با دو دستم آفریدم، بازداشت؟ آیا سرکشی کردی یا از متکبران هستی؟)
  2. الله متعال در جای دیگر می‌فرماید: «وقالت الیهود ید الله مغلولة غلت أیدیهم ولعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء[8]»؛ (یهود گفتند: دست خداوند بسته است. دستان خودشان بسته باد و به [سزای] آن‌چه گفتند از رحمت خداوند به دور داشته شدند. بلکه دو دست او گشاده است هرگونه که بخواهد انفاق می‌کند.)
اثبات وجه
  1. الله متعال می‌فرماید: «كل شيء هالك إلا وجهه[9]»؛ (هر چیزی جز او هلاک و نابود می‌شود).
  2. خداوند جل‌جلاله می‌فرماید: «ويبقى وجه ربك ذو الجلال والإكرام[10]»؛ (و چهرۀ شکوهمند و گرامی پروردگارت، باقی می‌ماند.)
اثبات نفس
  1. الله متعال می‌فرماید: «تعلم ما نفسي ولا أعلم ما في نفسك[11]»؛ (تو از آن‌چه در درون من است، آگاهی و من از اسراری که نزد توست، آگاهی ندارم.)
  2. خداوند متعال در جای دیگر می‌فرماید: «کتب ربکم علی نفسه الرحمة[12]»؛ (نوشته (مقرر داشته) پروردگارتان بر خودش مهربانی را)
احادیث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم
اثبات ید در حدیث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم، رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم دربارۀ حدیث محاجۀ بین آدم و موسی علیهماالصلاةوالسلام چنین می‌فرماید: «قال له آدم یا موسی اصطفاک الله بکلامه وخط لك بیده أتلومنی علی أمر قدرالله علي قبل أن يخلقني بأربعين سنة»[13]؛ (حضرت آدم علیه‌الصلاةوالسلام به حضرت موسی علیه‌الصلاةوالسلام گفت: ای موسی، خداوند متعال تو را با کلامش برگزید و با دستش برای تو نوشت، آیا تو مرا بر امری ملامت می‌کنی که خداوند متعال چهل سال قبل از این‌که مرا بیافریند، برایم مقدر ساخته‌است.»
  1. رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید: «إن الله عزوجل یبسط یده باللیل لیتوب مسیء النهار ویبسط یده بالنهار لیتوب مسیء اللیل حتی تطلع الشمس من مغربها»[14]؛ (الله عزوجل دستش را در شب باز می‌کند تا گنه‌کار روز توبه نماید؛ و دستش را در روز باز می‌کند تا گنه‌کار شب توبه کند، تا این‌که خورشید از مغرب طلوع کند.)
  2. رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در حدیث دیگری می‌فرماید: «حجابه النور، لو کشفه لأحرقت سبحات وجهه ما انتهی بصره من خلقه[15]»؛ (حجاب او نور است اگر آن را کشف می‌کرد، قطعا انوار باری تعالی هر آن‌چه که چشم او از مخلوقاتش بدان منتهی می‌شود، می‌سوخت.)
اقوال علما
نویسندۀ کتاب «عمدة القاری شرح صحیح البخاری» در مورد صفت ید چنین می‌نویسد: «مراد از ید، جارحه (عضو) نیست، بلکه این صفت توقیفی است، همان‌گونه که بیان شده است ما آن را اطلاق می‌کنیم و کیفیت آن را بیان نمی‌کنیم.»[16]
ابن زمنین مالکی رحمه‌الله در کتاب «ریاض الجنة بتخریج أصول السنة» می‌نویسد: «اسحاق از محمد بن عمر بن لبابة و ایشان از محمد بن احمد عتبی و ایشان از عیسی بن دینار و ایشان از عبدالرحمن بن قاسم برایم روایت کرده که ایشان (عبدالرحمن بن قاسم) فرمود: «برای هیچ کسی شایسته و مناسب نیست که برای خداوند صفت و وصفی بیان کند مگر این‌که الله متعال آن را در قرآن ذکر کرده [و  در شرح کتاب آمده است: و رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در احادیتش ذکر کرده باشد؛ زیرا سنت نیز از جانب خداوند متعال است]، پس دست‌های رب‌العالمین و چهره‌اش را نباید با چیزی تشبیه کرد. الله متعال دست دارد همان‌گونه که خودش بیان کرده است. وجه دارد همان‌گونه که خودش بیان نموده است و باید به همین اندازه اکتفا شود؛ زیرا خداوند نه مثلی دارد و نه هم شبیهی!»[17]
علامه بغوی رحمه‌الله در شرح السنة ذکر کرده است: «تمام صفات از این قبیل که در کتاب و سنت ذکر شده‌اند؛ مثل نفس، وجه، عین، اصبع، ید و… صفات خداوند متعال هستند که شنیده شده‌اند. ایمان به آن و ابقای‌شان بر ظاهر و دوری از تأویل و توجیه، واجب است.»[18]
همان‌گونه که قبلا نیز بیان شد دلیل روی آوردن برخی از علمای متأخرین به تأویل این بود [گرچه باور اهل سنت؛ اعم از اشاعره و ماتریدیه این است که این صفات، تأویل نشود چنان‌چه ملاعلی قاری رحمه‌الله در شرح الفقه الأکبر ص ۳۷ این را باور ماتریدیه دانسته‌است] که در بین فرق مبتدعه و گمراه بعضی پیدا شدند که صفات خداوند متعال را به دلخواه خود تأویل می‌کردند. نویسندۀ کتاب «الحصون الحمیدیة للمحافظة علی العقائد الإسلامیة» در همین باره می‌نویسد: «وقتی بعضی از فرقه‌های مبتدعه پدیدار شد و به ظاهر نصوص متشابه [آیات و احادیث که در آن صفات خداوند متعال بیان شده است] پرداختند و معانی متبادر از آن را که مستلزم حدوث بود، مراد گرفتند، علما بر اعتقاد بعضی از ضعیفان ترسیدند تا این بدعت‌ها به آنان سرایت نکند؛ لهذا علمای متأخر این نصوص متشابه را تأویل مناسب و موافق با عقل کردند… مهم‌ترین دلیل این تأویل رد مذاهب مبتدعه و تثبیت عقیدۀ ضعفا بود؛ گویا آنان چنین می‌گفتند وقتی برای این نصوص معانی مناسب و موافق با دلایل عقلی و قواعد زبان عربی وجود دارد، پس حمل بر این دلایل بهتر است…» ایشان در ادامه آیات و احادیث زیادی در این باره بیان می‌کند و در پایان می‌نویسد: «ما باور داریم که خداوند متعال ید، یمین و قدم دارد که مثل اعضای ما نیستند، بلکه این صفات همان‌طوری هستند که شایستۀ خداوند سبحانه و تعالی بوده و مستلزم تجزی و مقدار نیستند و خداوند متعال به حقیقت معانی این نصوص آگاه‌تر است».[19]
ادامه دارد…
[1] . الأشعری، علی بن إسماعیل، الإنابة عن أصول الدیانة، تحقیق ودراسة: د. صالح بن مقبل، ۱۴۳۲ هـ. ق، ص ۴۴۱.
[2] . الملطی، أبی الحسن محمد بن أحمد، کتاب التنبیه والرد علی أهل الأهواء والبدع، ۱۴۳۰ هـ. ق، ص ۹۰.
[3] . همان، ص ۱۰۲.
[4] . الترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق: أحمد محمد شاکر، محمد فؤاد عبدالباقی و إبراهیم عطوة عوض، ۱۳۹۵ هـ. ق، ج ۳، ص ۴۱.
[5] . کتاب الفقه الأکبر للإمام الأعظم أبوحنیفة رحمه‌الله، شرحه الإمام الهمام ملا علی القاری، بی‌تا، ص ۳۵-۳۶.
[6] . کتاب الفقه الأکبر للإمام الأعظم أبوحنیفة رحمه‌الله، شرحه الإمام الهمام ملا علی القاری، بی‌تا، ص ۳۶.
[7] . سورة ص، الآیة ۷۵.
[8] . سورة المائدة، الآیة: ۶۴.
[9] . سورة القصص، الآیة ۸۸.
[10] . سورة الرحمن، الآیة ۲۷.
[11] . سورة المائدة، الآیة ۱۱۶.
[12] . سورة الأنعام، الآیة ۵۴.
[13] . البخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ۱۴۰۷ هـ. ق، باب تحاج آدم وموسی عند الله، ج ۶، ص ۲۴۳۹، رقم الحدیث: ۶۲۴۰.
[14] . النیسابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، بی‌تا، باب قبول التوبة من الذنوب وإن تکررت، ج ۴، ص ۲۱۱۳، رقم الحدیث: ۳۱.
[15] . . النیسابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، بی‌تا، باب قوله علیه السلام… حجابه النور…، ج ۱، ص ۱۶۱، رقم الحدیث: ۲۹۳.
[16] . عینی، أبو محمد محمود بن أحمد بن موسی، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج ۲۵، ص ۱۱۹.
[17] . ابن زمنین، محمد بن عبدالله أندلسی، ریاض الجنة بتخرج أصول السنة، تحقیق و تعلیق: عبدالله بن محمد عبدالرحیم البخاری، ۱۴۱۵ هـ. ق، ص ۷۵.
[18] . السندی، محمد بن عبدالهادی، حاشیة السندی علی سنن ابن ماجه – کفایة الحاجة فی شرح ابن ماجه، باب فیما أنکرت الجهمیة، ج ۱، ص ۸۸.
[19] . طرابلسی، حسین أفندی، الحصون الحمیدیة للمحافظة علی العقائد الإسلامیة، ۱۳۵۱ هـ. ق، ص ۳۸-۴۲. برای تفصیل بیشتر در این بارۀ مراجعه شود به کتاب مذکور.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version