نویسنده: سید مصلح‌الدین

زکات

بخش چهاردهم

جایگاه زکات در اسلام و ساختار شرعی و بنیادین آن
در هشتاد و دو جای قرآن زکات به همراه نماز ذکر شده است و آيۀ: «وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ»؛ «و برپا دارید نماز را و بدهید زکات را».[1] در آن بسیار تکرار شده است و دربارۀ مسلمانان آمده است: «الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ». «کسانی‌که برپا می‌­دارند نماز را و می‌­دهند زکات را».[2]
رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم ارکان و پایه­‌های اسلام را بر شمرده و فرموده است: «اسلام بر پنج پایه استوار است؛ گواهی به این که معبودی جز الله نیست و محمد بنده و فرستاده او است و اقامۀ نماز و دادن زکات و حج بیت الله و روزۀ رمضان».[3]
در مورد اسلام از ایشان سوال شد، فرمودند: «اسلام این است که الله را پرستش کنی و با او چیزی را شریک نگردانی و نماز فرض را اقامه کنی و زکات فرض را پرداخت کنی و رمضان را روزه بگیری».[4]
و در حدیث حضرت ضمام بن ثعلبه رضی‌الله‌عنه روایت شده است که وی به رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم گفت: «تورا به الله سوگند می‌­دهم! آیا الله به تو فرمان داده است که این زکات را از توانگران بگیری و بر نیازمندان تقسیم کنی؟» رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «بله!».[5]
و در این­‌باره احادیث بی­‌شماری روایت شده است که به حد تواتر معنوی می‌­رسند و بر همسان بودن زکات با نماز اجماع شده است و نسل­‌های امت یکی پس از دیگری به آن عمل کرده­‌اند.
الله تعالی برپایی نماز و پرداخت زکات را نشانۀ درست‌­بودن اسلام و احکام آن و علامت داخل شدن در صلح و سازش با الله تعالی و برادری با مسلمانان قرار داده و فرموده است: «فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِيم». «پس اگر توبه کردند از کفر و برپاداشتند نماز را و دادند زکات را، پس باز بگذارید راه ایشان را؛ بی‌­گمان الله آمرزندۀ مهربان است».[6]
و فرموده است: «فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ». «پس اگر توبه کردند و برپاداشتند نماز را و دادند زکات را آن‌گاه برادران شما در دینند».[7]
امام بخاری و امام مسلم رحمهما‌الله از عبدالله بن عمر رضی‌الله‌عنهما روایت کرده‌­اند که فرمود: رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «به من فرمان داده شده است که با مردم بجنگم تا آنگاه که گواهی دهند که معبودی جز الله تعالی نیست و محمد فرستادۀ الله است و نماز را برپا دارند و زکات را ادا کننند؛ اگر چنین کنند، خون‌­ها و دارایی‌­شان مصون می‌­ماند؛ مگر به حق اسلام و حساب­شان با الله است». هم‌چنین امام بخاری، امام مسلم و امام نسائی رحمهم‌الله از حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه روایت کرده­‌اند که فرمود: رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «به من فرمان داده شده است تا با مردمان بجنگم تا آن‌گاه که گواهی دهند که معبودی جز الله تعالی نیست و به من و به آنچه آورده­‌ام ایمان بیاورند؛ اگر چنین کنند خون‌­ها و اموال‌­شان مصون می‌­ماند؛ مگر به حق آن‌­ها و حساب­‌شان با الله است».
اساس زکات بر این است که دارای نظام باشد
طبیعت زکات و ساختار بنیادین و شرعی‌­اش این‌­گونه است که به بیت‌المال مسلمانان، خلفا و فرمانروایانی که مسئولیت و سرپرستی مسلمانان را به عهده دارند، تحویل داده شود؛ چنان­که طبیعت نماز و ساختار بنیادین و شرعی‌اش این­گونه است که با جماعت گزارده شود.
پایبندی حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه به این اصل «برخورداری زکات از نظام» و پایداری­‌اش بر آن
این همان اصل و قانونی است که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم از این دنیا رحلت کرده و به ملاقات پروردگارش رفت و آن‌­را پس از خود برای مسلمانان بجاگذاشت و پس از ایشان جانشین و فرد مورد اعتماد ایشان در دین و امت و فقیه‌ترین مردم نسبت به دین و اسرار و مقاصد آن و غیورترین فرد نسبت به اسلام، حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه، به آن پایبند بود و سخت کوشید و اصرار ورزید تا با کسانی‌که از پرداخت زکات به بیت المال خودداری کرده بودند، بجنگد. حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه این ماجرا را و سخنانی که بین حضرت ابوبکر و حضرت عمر رضی‌الله‌عنهما ردوبدل شد و اختلاف­‌نظر و دیدگاه­شان را روایت کرده و بیان کرده است که در پایان، حضرت عمر رضی‌الله‌عنه چگونه با ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه موافقت کرد و او را تأیید کرده و به ژرف­‌نگری و دقت فهم و غیرتش نسبت به دین اعتراف کرد. در اینجا این ماجرا را چنان­که در کتاب‌­های صحاح آمده است، خدمت خوانندگان تقدیم می­‌کنم:
از حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه روایت است که: «هنگامی‌که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم وفات کردند و ابوبکر رضی‌الله‌عنه به‌­عنوان خلیفه تعیین شد و از عرب‌­ها، بسیاری کفر ورزیدند، حضرت عمر رضی‌الله‌عنه گفت: «چگونه با مردم می­‌جنگی درحالی‌­که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است: به من فرمان داده شده است تا با مردم بجنگم تا این که گواهی بدهند که معبودی جز الله تعالی نیست و هر کس این را بگوید، جان و مالش را مصون کرده است؛ مگر به حق آن و حسابش با الله است»؟
حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه فرمود: «قسم به خدا! من با کسانی‌که بین نماز و زکات تفاوت قایل بشوند، می­‌جنگم؛ زیرا زکات حق مال است. قسم به خدا، اگر آنان از دادن بزغاله‌­ای که آن­‌را به رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌­دادند، امتناع ورزند، با آنان می‌­جنگم.» حضرت عمر رضی‌الله‌عنه می‌­گوید: «به خدا سوگند، الله تعالی به ابوبکر برای جنگ، شرح صدر داده است و من فهمیدم که حق با او است».[8]
چرا حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه در قبال منکرین زکات چنین موضعی گرفت؟
علامه خطابی[9] رحمه‌الله دربارۀ گروه­‌های مرتدین و شورشیان و حقیقت خودداری‌­کردن از پرداخت زکات و مراتب آن و موضع­‌گیری حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه در رابطه با آن مفصلاً بحث کرده است تا خواننده بتواند اوضاع آن برهۀ تاریخی و اسباب اختلاف فهم صحابه دربارۀ حکم مرتدین را بررسی کند.
در اینجا ما خلاصۀ آن را نقل می‌­کنیم: «مرتدین دو گروه بودند. گروه اول: کسانی بودند که از دین مرتد شدند و با امت به ستیز برخاسته و به کفر گرویدند و اینان کسانی بودند که حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه آن‌­ها را یاد کرده است و همین گروه باز به دو دسته تقسیم می‌­شود. دستۀ اول: مسیلمۀ کذاب از قبیلۀ بنی‌حنیفه و کسانی‌که او را در ادعای نبوتش تصدیق کردند و پیروان اسود عنسی و افرادی از اهالی یمن که دعوت او را پذیرفتند. این دسته همگی نبوت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم را انکار کرده و ادعای نبوت داشتند. حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه با آنان جنگید؛ تا این‌که مسیلمه در یمامه و اسود عنسی در صنعا کشته شدند و پیروان­شان پراکنده شده و بیشترشان هلاک گشتند.
و دستۀ دوم: افرادی بودند که از دین مرتد شدند و احکام شریعت را انکار کرده و نماز، زکات و سایر احکام دین را ترک کردند و به جاهلیت بازگشتند. و شرایط چنان بود که بر روی زمین، جز در سه مسجد؛ برای الله تعالی سجده نمی­‌شد، مسجد الحرام در مکۀ مکرمه، مسجد النبی در مدینۀ منوره، و مسجد عبدالقيس.
و گروه دوم: آنانی بودند که بین نماز و زکات تفاوت قایل شده و وجوب زکات و پرداختن آن‌­را به خلیفۀ مسلمانان انکار کردند. در حقیقت، این دسته اهل بغی و شورشگر بودند؛ اما با این نام (اهل بغی) در آن زمان شناخته نشدند؛ چون در لابه­‌لای مرتدین داخل بودند و از نظر کلی به مرتدین نامگذاری شدند؛ زیرا خطر مرتدین نسبت به اینان بزرگ­تر و مهم­تر بود و از نظر تاریخی، آغاز جنگ با «اهل بغی» از زمان حضرت علی رضی‌الله‌عنه ثبت شده است؛ چون در آن زمان مستقل بوده و با اهل شرک نیامیخته بودند.
هم‌چنین در ضمن گروه منکرین زکات، افرادی بودند که زکات را قبول داشته و از پرداختن آن خودداری نمی‌کردند؛ اما رؤسا و سرداران­‌شان، ایشان را از پرداخت زکات بازداشته و جلوی آنان را می‌­گرفتند. مانند قبیلۀ بنی‌یربوع که اموال زکات­‌شان را جمع‌­آوری کرده بودند و می‌­خواستند آن‌­ها را به نزد حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه بفرستند؛ اما مالک بن نویره جلوی آن‌­ها را گرفت و اموال زکات­شان را بین خودشان تقسیم کرد. و در رابطه با همین گروه اختلاف پیش آمد، که حضرت عمر رضی‌الله‌عنه نسبت به ایشان دچار شبهه شده و به حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه مراجعه کرد و با او در این باره بحث کرده و این حدیث (أمرت أن أقاتل الناس…) را به­‌عنوان دلیل، یادآوری کرد. حضرت عمر رضی‌الله‌عنه از ظاهر حدیث استدلال کرده بود و در عبارت پایانی حدیث و شرایط آن دقت نکرده بود. حضرت ابوبکر به او گفت: «زکات حق مال است». منظورش این بود که این مسأله دربردارندۀ پاسبانی از خون و مال است و این حکم به دو شرط معلق است که با وجود یکی و نبود دیگری اجرا نمی‌­شود و آن‌­را با نماز قیاس کرد؛ بنابراین، این قول وی دلیلی است بر این امر که حکم جنگیدن با کسی‌که از نماز امتناع ورزد، به اجماع صحابه بوده است و به همین خاطر مسألۀ مختلف‌­فیه (جنگیدن با منکرین زکات) را با مسألۀ متفق علیه (جنگیدن با منکرین نماز) ارجاع داد.
هنگامی‌که درستی دیدگاه حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه و صحت آن برای حضرت عمر رضی‌الله‌عنه روشن شد، در جنگیدن با آن گروه از او پیروی کرد و همین است معنی سخن او که گفت : «من دانستم که او بر حق است» و اشاره دارد به این که دلیل و حجتی که حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه از نظر لفظ و دلالت بیان کرد و از آن استدلال نمود، سبب خرسندی او شد».
نقش موضع‌­گیری حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه و تأثیر آن در اسلام
پرداخت‌­نکردن زکات به امام و خلیفۀ مسلمانان، در واقع، در اسلام شکاف بزرگی ایجاد کرده و دروازۀ شورش و هرج و مرج را می‌­گشود و اگر حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه اجازۀ گشودنش را می­‌داد و در بستن و مسدودکردن آن سهل­انگاری می­‌کرد، پس از او هیچ­‌کسی نمی­‌توانست آن­‌را ببندد و به دنبال آن دروازه‌های دیگری دربارۀ نماز باز می‌شد و گروهی می­‌گفتند: «نماز جمعه و جماعت لزومی ندارد و خواندن نماز به صورت انفرادی یا در خانه کفایت می‌­کند.» و گروهی دیگر دربارۀ روزه چنین می­‌گفتند: «تعیین کردن ماه رمضان برای روزه و آغاز و پایان آن لزومی ندارد.» هم‌چنین گروهی، احکام حج را انکار کرده و اظهار می‌کردند: «حج گروهی با احکام مشخص و اوقات معینش لزومی ندارد. »
و این چنین خلافت نبوی و سیستم امارت اسلامی که اجرای حدود و احکام شرعی و شکوه و مجد اسلام به آن وابسته است، مانند «بحر شعری» می­‌شد که نام دریا را به یدک می‌­کشد؛ اما در آن، از آب خبری نیست و بلافاصله به دنبال وفات رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم اتحاد و یکپارچگی اسلام و مسلمانان از هم می‌­گسلید؛ چنان­که پس از چند قرن، این امر رخ داد.
این موضع­‌گیری حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه که در آن هیچ­‌گونه نرمش، انعطاف، سازش و کوتاه­‌آمدنی نبود؛ موضع­‌گیریی بود که از جانب الله تعالی الهام شده بود و حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه به آن توفیق یافته بود و وی بزرگ‌ترین نقش را در سالم ماندن این دین و باقی ماندن اصالت، صفا و پاکی آن دارد. حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه در رویارویی با مرتدین سرکش و تلاش­‌شان برای از هم­گسستن اسلام، دارای چنان نقش مهمی است که به اعتراف همگان و گواهی تاریخ، در جایگاه پیامبران و انبیای الهی ایستاد و از اسلام دفاع نمود و همین خواستۀ خلافت نبوت بود که حقیقتاً حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه حق آن‌­را ادا نموده و در پی آن سزاوار ستایش مسلمانان تا ابد قرار گرفت.
ادامه دارد…

[1]. سورۀ بقره، آیه: ۴۳.

[2]. سورۀ مائده، آیه: ۵۵.

[3]. صحیح مسلم و سنن ترمذی به روایت ابن عمر رضی‌الله‌عنهما.

[4]. صحیحین. به روایت حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه.

[5]. صحیح بخاری به روایت حضرت انس رضی‌الله‌عنه.

[6]. سورۀ توبه، آیه: ۵.

[7]. سورۀ توبه، آیه: ۱۱.

[8]. در صحیح مسلم، سنن ترمذی و ابوداود چنین آمده است: اگر آنان از دادن بند شتری امتناع ورزند.

[9]. به نقل از کتاب: نيل الأوطار، ج ۴، ص ۱۱۹-۱۲۰ تالیف علامه شوکانی.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version