نویسنده: ابوالخیر عبدالرحمن «معتصمی»

پدیده‌ی الحاد و راه‌های مبارزه با آن

بخش نزدهم

مهم‌ترین عوامل و اسباب اشاعه‌ی الحاد در کشورهای اسلامی
اول: استعمار
چنان که قبلاً به طور مفصل بحث شد، استعمارگران به دلیل اشغال سرزمین‌های مسلمانان و سقوط حکومت‌های اسلامی،  با تعطیل نمودن مدارس و علوم دینی و تأسیس مدارس جدید، فرهنگ و اندیشه‌ی غربی را ترویج نموده و بستری را برای رشد الحاد و گسترش بی‌دینی و ترویج ادیان غیراسلامی هموار کردند.
دوم: تبشیر و استشراق
همراه با استعمار، حرکت‌های تبشیر، تنصیر و استشراق نیز عامل دیگری در بی‌دین سازی و اشاعه‌ی الحاد بودند. مستبشرین، چندان توقع و امیدی برای مسیحی و نصرانی شدن مسلمانان در سرزمین‌های مستعمره نداشتند و بر این قناعت می‌کردند که مسلمانان نسبت به دین خود بدبین و بدگمان گردند، دچار شک و شبهه شوند و به فساد و بی‌دینی رو آورند. بنابراین، آنچه در توان داشتند، انجام می‌دادند و راهی برای انحراف و کشاندن مسلمانان به سوی الحاد کشیده بودند.
سوم: ظهور احزاب کمونیستی، سکولار و ناسیونالیستی و تاثیر حکومت‌های لائیک، سکولار و کمونیستی
پس از سقوط خلافت عثمانی و فروپاشی آن پس از جنگ جهانی اول و الغای خلافت اسلامی در سال ۱۹۲۴ میلادی، درِ فتنه‌ها باز شد و تولد احزاب کمونیست و چپ در جهان عرب و اسلام تسریع گردید؛ احزابی که بیشتر آن‌ها به فعالیت‌های زیرزمینی تمایل داشتند تا اندیشه‌ی کمونیستی را در پوشش فلسفی عربی بازتولید کنند. بنابراین، با یک ایدئولوژی‌ای ظاهر شدند که جوامع اسلامی با آن بیگانه بود. از جمله‌ی این احزاب می‌توان به حزب کمونیست فلسطین، حزب کمونیست مصر، حزب کمونیست سوریه و حزب کمونیست عراق و همچنین، احزاب کمونیستی در کشورهای آسیای میانه، افغانستان و شبه‌قاره‌ی هند اشاره کرد. برخی از این احزاب موفق شدند زمام حکومت را در دست بگیرند و اندیشه‌ی الحادی را به زور بالای مردم تحمیل کنند.
همزمان با ظهور احزاب کمونیستی، ایجاد احزاب سکولار نیز در دهه‌ی شصت قرن بیستم رخ داد. این احزاب سعی کردند تجربه‌های جدایی دین از سیاست در غرب را به جوامع اسلامی منتقل کنند و به حکومت‌داری و سیاستی به دور از قانون‌گذاری اسلامی برسند.
پیش از آن، برخی افراد سکولار و غرب‌زده در جهان اسلام تلاش کردند که زمام حکومت را به دست گرفته و با استفاده از زور و سرنیزه، مردم را بی‌دین و ملحد سازند. آن‌ها تلاش کردند تا نمادها و شعایر اسلامی را براندازند و فرهنگ و ارزش‌های غربی را ترویج دهند. از جمله‌ی این افراد می‌توان به مصطفی کمال اتاتورک در ترکیه، امان‌الله  خان در افغانستان و شاه رضا در ایران اشاره کرد.
ظهور احزاب ملی‌گرا با شعارهای میهن‌پرستانه، یکی دیگر از عوامل اشاعه‌ی الحاد محسوب می‌شود.
بعضی افراد ملحد، با پوشش ملی‌گرایانه و اظهارات وطن‌پرستانه، تلاش می‌کنند که دین را به چالش بکشند. آن‌ها از طریق وفاداری به وطن خود را به مقامات بالاتر می‌رسانند؛ اما وقتی به مقامات بالاتر می‌رسند، رویایشان از به چالش کشیدن دین، آشکار می‌شود و زهر خود را پخش می‌کنند.[1]
چهارم: ضعف در تعلیم و تربیت دینی و گسترش جهل و فساد اخلاقی و عملی
نا آگاهی از اصول دین و عقیده، جهل به احکام شریعت اسلامی، فساد اخلاقی و غوطه‌ور شدن در شهوت‌ها و لذت‌ها و تربیت در محیط و خانواده‌ای که پایبندی و تعهد درستی به آموزه‌های دینی ندارد، استعداد و آسیب‌پذیری جوانان، خصوصاً طبقه‌ی تحصیل‌کرده در دانشگاه‌ها را برای سقوط در ورطه‌ی الحاد افزایش می‌دهد و آنان را طعمه‌ی آسانی برای افتادن در شبهات و انحرافات می‌سازد.
ادامه دارد…
[1]نگاه شود به : الأحزاب الشیوعیة والیساریة فی العالم العربی :د. أحمد ماجد، مجلة البیان، ص۹۹، ۱۱۵ ؛ والإلحاد الأسباب والعلاج: أ. د.  خالد  بن عبد الله  المصلح، ص۷.  و الغزو المعرفی والفكری للبلاد الإسلامیةد. سامی عطا الجیتاوی، مجلة البیان۲۰۱۴م، ص۱۱۷.و الإلحاد أسبابه طبائعه مفاسدة: للإمام محمد الخضر حسین، ص۲۳. و (الإلحاد الجدید فی المجتمعات الغربیة والعربیة مفهومه ونشأته وأسباب ظهوره وسبل مواجهته). د. فلاح عبد محمد الدلیمی.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version