نویسنده: شکران احمدی

جستارهایی بر علم مقاصد شریعت

بخش پنجاه‌ وپنجم

رفع حرج و مقاصد خصوصی و جزئی
تیسیر و رفع حرج، یکی دیگر از مقاصد کلی شریعت اسلامی به‌شمار می‌رود که این اصل و قاعدۀ کلی، محور اکثر احکام شرعی می‌باشد، مقاصد خصوصی حوزه‌های عبادات، معاملات، عقوبات و جنایات را فرا گرفته است؛ هم‌چنان که مقاصد جزئی در تمامی احکام شرعی خود، چه واجبات چه محرمات و چه مکروهات یا مستحبات و …، دنبال می‌کند.
تیسیر و رفع حرج
یکی دیگر از مقاصد کلی شریعت اسلامی، رفع حرج از مردم و ایجاد «یسر و سهولت» برای آن‌ها است، حرج به معنای ضیق و شدت است و الله متعال در تشریع قوانین و اوامر و نواهی خود، هیچ‌گونه حرج و شدتی قرار نداده است، آیات مختلفی از قرآن کریم به این امر، تصریح کرده‌اند؛ چنانچه الله متعال می‌فرماید: «وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ»؛[1] ترجمه: «الله تعالی بر شما در دین اسلام دشواری و حرج، قرار نداده است.»
علماء در مورد حرجی که الله از بندگان خود برداشته است اختلاف نظر دارند: عده‌ای گفته اند «رفع حرج یعنی حلال کردن ازدواج با دو، سه و یا چهار زن، برخی هم بر این باورند که رفع حرج یعنی شکستن نماز و خوردن روزه برای مسافر و خواندن نماز با اشاره برای کسی‌که نمی‌تواند آن را بخواند و اسقاط جهاد از شخص معذور.»
عده‌ای نیز گفته‌اند: رفع حرج عبارت است از این‌که الله مسلمانان را به احکام مشقت‌بار، مکلف نکرده؛ بلکه آنان را به آنچه که در توان‌شان است، مکلف و تکالیف طاقت‌فرسا را از دوش آنان برداشته است و از آنان نخواسته است که همچون بنی‌اسرائیل با اعمالی سخت و طاقت‌فرسا بندگی خدا را به جا بیاورند.
برخی هم معتقدند که رفع حرج، بدین معنی است که الله تعالی با گشودن دروازۀ توبه و استغفار و تشریع کفاره و دیه و قصاص در باب جنایات، راهی برای بیرون‌رفت از گناه را برای مسلمانان قرار داده است؛ ولی آنچه از ظاهر آیه برمی‌آید، این است که رفع حرج، عام است و به هیچ‌کدام از موارد فوق، اختصاص ندارد؛ بلکه بدین معنی است که الله متعال تکالیف سخت و مشقت‌آور را از دوش بندگان خود برداشته است. بدین ترتیب که یا اصلاً آنان را بدان مکلف نساخته است و یا در حکم تخفیف داده، جایگزین بدون مشقتی را به جای آن قرار داده است و یا این‌که راهکار مشروعی فراروی بندگان خود قرار داده است تا از طریق آن بتوانند از گناه رهایی یابند.
چنانچه الله تعالی می‌فرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ»[2] ترجمه: «هر اندازه می‌توانید، تقوای خدا را پیشه کنید.» و در آیت دیگر می‌فرماید: «یریدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْر»[3] ترجمه: «الله آسایش و راحتی شما را می‌خواهد و خواهان زحمت و سختی شما نیست.» در آیت دیگر می‌فرماید: «مَا يُرِيدُ اللهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِن حرج»؛[4] ترجمه: «الله تعالی نمی‌خواهد هیچ‌گونه حرج و مشقتی را بر (دوش) شما بگذارد.»
فقها بر پایۀ قانون رفع «حرج» در اسلام و سهل‌گیری الله نسبت به بندگانش در تشریع احکام و قوانین، اصول و قواعدی را استنباط کرده‌اند.
از جملۀ این اصول و قواعد عبارت اند از:
۱. هرگاه چیزی به تنگنا افتاد، گشایش حاصل می‌شود؛
۲. سختی و مشقت، سهل‌گیری را جلب می‌کند؛
۳. دفع مفاسد از جلب منافع بهتر است؛
۴. شرایط ضروری، چیزهای ممنوع و حرام را مباح می‌گرداند؛
۵. چیزی که ذاتاً حرام است، به هنگام ضرورت، مباح می‌گردد.
علمای اسلامی، معیار شناخت سختی و مشقتی را که موجب سهل‌گیری و تخفیف در احکام می‌شود، به عرف مردم وابسته کرده‌اند.[5]
این یک اصل دینی است که فقهای اسلامی جهت شناخت احکام، وقایع و حوادثی که به تازگی روی می‌دهند، به آن مراجعه می‌کنند.
در سنت نبوی هم احادیثی در این مورد وارد شده‌اند، مثل این فرمودۀ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم که فرموده است: «إِنَّ الدِّينَ يُسْرٌ وَلَنْ يُشَادَّ الدِّينَ أَحَدٌ إِلَّا غَلَبَهُ، فَسَدِّدُوا وَقَارِبُوا وَأَبْشِرُوا وَاسْتَعِينُوا بِالْغَدْوَةِ وَالرَّوْحَةِ وَشَيْءٍ مِنْ الدلجة»؛[6] ترجمه: «حقيقتاً دين سهل و آسان است، هیچ کس در دین تعمق بی‌جا نکند، چون مغلوب خواهد شد؛ پس محکم و پشتیبان همدیگر و مژده دهنده باشید و در شام‌گاهان و سحرگاهان و قسمتی از شب به یاد خدا باشید و از وی استعانت جویید.»
معنی «وَلَنْ يُشَادَّ الدِّينَ أَحَدٌ إِلَّا غَلَبَهُ» این است که در اعمال دینی، زیاد تعمق نکنید، چون مغلوب خواهید شد و اگر کسی در عمق کردار فرو رود و رفق و آسان‌گیری را رها کند، ناتوان و مغلوب خواهد شد. امام بخاری رحمه‌الله در صحیح خود، بابی را تحت عنوان «ضدین آسان است» بدان اختصاص داده است.
عایشه رضی‌الله‌عنها نیز می‌فرماید: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم هیچ‌گاه میان دو امر مخیر نمی‌شد؛ مگر این‌که درصورتی‌که منجر به گناه نمی‌شد، کار آسان‌تر را اختیار می‌فرمود؛ ولی اگر به گناه منجر می‌شد، بهتر از هر کس از آن فاصله می‌گرفت.[7] انس رضی‌الله‌عنه  از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت می‌کند که فرمود: «یسّرُوا وَلَا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا وَلَا تُنفِّرُوا»؛[8] ترجمه: «آسان‌گیر باشید نه سخت‌گیر و مژده‌دهنده باشید نه نفرت‌انگیز.»
ابوهریره رضی‌الله‌عنه نیز می‌گوید: عرب بادیه‌نشینی در مسجد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم پیشاب کرد، مردم بلند شدند تا او را بزنند، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «دَعُوهُ وأَهْرِيقُوا عَلَى بَوْلِهِ سَجْلًا مِنْ مَاءٍ، أَوْ ذَنُوبًا مِنْ مَاءٍ، فَإِنَّمَا بُعِثْتُمْ مُیسِّرِينَ، وَلَمْ تُبْعَثُوا مُعَسِّرِينَ»؛[9] ترجمه: «او را رها کنید و بر روی ادرارش مقداری آب بپاشد، چون شما برای آسان‌گیری فرستاده شده‌اید نه تندروی و سخت‌گیری.»
مقصود از احادیثی که در باب آسان‌گیری روایت شده‌اند، این است که زیاده‌روی و تجاوز از حدود عبادت و امثال آن، مذموم و غیر مشروع است و در هر کاری پسندیده این است که انجامش در حد توان باشد و فاعلش را از سخت‌گیری و مهلکه برهاند، در حدیث صحیح است که حضرت رسول الله  صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «بُعِثْتُ بِالْحَنِيفِيةِ السَّمْحَةِ»؛[10] ترجمه: «من به دین آسایش‌بار و آسان که در پرتو تعالیم آن زندگی پرآسایش فراهم گردد، فرستاده شده‌ام.»
در روایت ابوصرمه آمده است: «مَنْ ضَارَّ ضَارَّ اللَّهُ بِهِ، وَمَنْ شَاقَّ شَقَّ اللهُ عَلیه»؛[11] یعنی: «هرکس به زیان رسانیدن بپردازد، الله به خود او زیان می‌رساند و کسی سخت‌گیری و دشواری را بر مردم تحمیل کند، الله او را مورد سخت گیری و گرفتاری قرار دهد.»[12]
ج: شروط مقاصد عمومی
مقاصد عمومی چند شرط دارد که باید این شروط متحقق گردد:
۱. ثابت است: مراد از ثبوت اینکه جلب نفع عمومی و یا دفع ضرر عمومی، متیقن و یا نزدیک به یقین باشد.
۲. آشکار است: بدین معنی که مقصد واضح باشد که فقهاء در مورد آن اختلاف‌نظر نداشته باشند، زیرا امر اختلافی نمی‌تواند مقصد عمومی باشد.
۳. منضبط است: یعنی مقصد باید دارای حد معتبری باشد که از آن تجاوز نکند و بر همۀ افراد به صورت یکسان منطبق گردد، مانند: کفائت در نکاح که اوصاف منضبط و غیرمنضبط در آن جمع شده است، شرط اسلام و قدرت بر انفاق، از امور اتفاقی و منضبط کفائت است و اما تماثل و برابری در ثروت و نسب، از اوصاف غیرمنضبط است.[13]
ادامه دارد…
[1]. سورة الحج، آیه: ۷۸.
[2]. سورة التغابن، آيه ١٦.
[3]. سورة البقره، آیه ۱۷۸.
[4]. سورة المائده، آیه ٦.
[5]. زیدان، آشنایی با ادیان در قرآن، چاپ دیجیتالی، کتابخانۀ قلم: ۲۳۰.
[6]. صحيح البخاری، ج ١/۶۱.
[7]. صحيح البخاری ج ۲/۱۸۹. صحیح مسلم ج ۴/۱۸۱۳.
[8]. صحیح البخاری ج ۱/۲۵۵.
[9]. صحيح البخاری ج: ۱/۵۴۰.
[10]. مسند أحمد ج: ٣٦/٦٢٤.
[11]. سنن الترمذی ج: ۴/۳۳۲.
[12]. مراجعه شود به: الیوبی، مقاصد الشريعة الاسلامية وعلاقتها بالأدلة: ۴۰۰-۴۰۷.
[13]. ابن عاشور: ۲/۱۲۰.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version