نویسنده: مهاجر عزیزی

لحظاتی با رمضان

بخش چهارم

تعریف، فلسفه و حکمت روزۀ ماه رمضان
ماه رمضان فلسفه‌ای بسیار عمیق دارد که از نظر دینی، اخلاقی و اجتماعی اهمیت خاصی دارد، این ماه، افزون بر اینکه نوعی عبادت است، مقاصد و حکمت‌های متعددی را در بر دارد، بدون شک، تشریع هر حکم از جانب پروردگار دارای مقاصد و فلسفه‌ای خاص است، در اینجا به تعریف، مقاصد و حکمت‌های روزه می‌پردازیم.
۱. تعریف صیام (روزه)
الف: معنای روزه در لغت: روزه (صوم و صیام) در لغت به معنای خودداری و امساک است.[1] گفته می‌شود: «صام النهار» یعنی خورشید از حرکت باز ایستاد. خداوند متعال در مورد حضرت مریم علیهاالسلام می‌فرماید: «إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا» [2] یعنی سکوت؛ زیرا روزه در اینجا به معنای خودداری از سخن گفتن است که آیه بعدی آن را تفسیر می‌کند: «فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا»[3] «پس امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت.» [4]
ب: تعریف روزه در اصطلاح شرعی:
در تعریف اصطلاحی روزه تعریفات متعددی از جانب علماء و زبان‌شناسان ارائه شده است که ذیلا بیان می‌کنیم:
برخی گفته‌اند: «روزه عبارت است از امساک (خودداری) خاص؛ یعنی خودداری از خوردن، آشامیدن و جماع از صبح تا مغرب همراه با نیت.»[5]
برخی دیگر گفته‌اند: «روزه عبارت است از خودداری از امور خاص در زمان خاص.»[6]
و گروهی نیز گفته‌اند: «روزه عبارت است از امساکی مخصوص، در زمانی مخصوص، به شیوه‌ای مخصوص.»[7]
تعریف جامع و برگزیده: «روزه، عبادتی است که در آن شخص خاص، با شرایط معین، از طلوع فجر دوم تا غروب خورشید، به قصد عبادت و تقرب به خداوند متعال، از خوردن، آشامیدن و سایر مفطرات خودداری می‌کند.»[8]
۲. حکمت و فلسفهٔ روزۀ ماه رمضان
روزه فقط امساک و تحمل گرسنگی نیست؛ بلکه تشریع آن، مقاصد و حکمت‌های خاصی را در بر دارد. خداوند متعال از روی رحمت، احسان و حفاظت از بندگانش روزه را بر آن‌ها فرض کرد تا آنان را بیازماید و از نظر بدنی، روحی، اخلاقی و اجتماعی تربیت کند.
امام ابن قیم رحمه‌الله دربارهٔ مقاصد و حکمت‌های روزه و ماه رمضان توضیحات عمیق و همه‌جانبه‌ای ارائه داده‌اند، ایشان می‌فرمایند: «چون مقصود از روزه، بازداشتن نفس از شهوات، جدا کردن آن از عادت‌های مألوف، و تعدیل نیروی شهوانی آن است تا آماده‌ی طلب آنچه موجب نهایت سعادت و نعمتش می‌شود گردد، و آنچه را که موجب پاکی و حیات ابدی اوست بپذیرد و گرسنگی و تشنگی، شدت و طغیان شهوت را بشکند و او را به حال فقیران و نیازمندان گرسنه یادآور شود و مجاری شیطان را در وجود انسان، با بستن راه‌های غذا و نوشیدنی تنگ‌تر کند، و قوای اعضا را از رها شدن در مسیر طبیعت که به زیان دنیا و آخرت اوست، بازدارد، و هر عضوی از اعضای بدن را آرام ساخته و از طغیان بازدارد، و آن را با مهاری کنترل کند، روزه مهار متقین، سپر مجاهدان، و ریاضت نیکوکاران و مقربان است.
روزه در میان همه‌ی اعمال، به‌طور خاص برای پروردگار جهانیان است؛ زیرا روزه‌دار هیچ عملی انجام نمی‌دهد؛ بلکه تنها به خاطر معبودش از شهوات، خوراک و نوشیدنی خودداری می‌کند، در حقیقت، او محبوبات نفس و لذت‌هایش را ترک می‌کند تا محبت خدا و رضای او را بر آن‌ها ترجیح دهد، این، رازی میان بنده و پروردگارش است که جز خداوند کسی از آن آگاه نیست.
بندگان ممکن است تنها از ترک ظاهری مفطرات توسط روزه‌دار مطلع شوند؛ اما اینکه او به خاطر معبودش از خوردن، نوشیدن و شهوت خودداری می‌کند، امری است که هیچ انسانی بر آن آگاهی ندارد و این حقیقت روزه است.
روزه تأثیر شگفت‌انگیزی در حفظ اعضای ظاهری و نیروهای درونی دارد و آن را از اختلاط موادی که موجب فسادش می‌شود، حفظ می‌کند؛ همچنین، روزه مواد ناسالمی را که مانع سلامت بدن هستند، دفع می‌کند؛ پس روزه سلامت قلب و اعضای بدن را حفظ کرده و آنچه را که شهوات از آن ربوده‌اند، به آن بازمی‌گرداند، به همین دلیل، روزه از بزرگ‌ترین وسایل دست‌یابی به تقواست، چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[9]
و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «روزه سپر است» و به کسی که توان ازدواج ندارد و شهوت بر او غلبه کرده، دستور داد که روزه بگیرد و روزه را وسیله‌ای برای مهار این شهوت قرار داد.
مقصود این است که چون فواید و حکمت‌های روزه برای عقل‌های سالم و فطرت‌های پاک آشکار است، خداوند آن را از روی رحمت، احسان و حفاظت از بندگانش برای آنان تشریع کرده و آن را سپری برای آنان قرار داده است.»[10]
ادامه دارد…
[1]. لسان العرب، ج ۱۲، ص ۳۵۰.
[2]. مریم: ۲۶.
[3]. مریم: ۲۶.
[4]. الصیام فی الاسلام فی ضوء الکتاب والسنة، ص ۶.
[5]. التعریفات للجرجانی، ص ۱۷۷.
[6]. المغنی لابن قدامه، ج ۴، ص ۳۲۳.
[7]. الإنصاف فی معرفة الراجح من الخلاف، ج ۷، ص ۳۲۳.
[8]. الشرح الممتع، ج ۶، ص ۳۱۰.
[9]. بقره: ۱۸۳.
[10]. زاد المعاد، ج ۲، ص ۲۸-۳۰.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version