نویسنده: رحمت­‌الله رحمانی

شجاعت وپایداری

بخش سوم

شیطان می‌خواهد که انسان بر گذشته گریه کند و یأس و نومیدی را از آنچه از دست رفته است در دل انسان پدید آورد. مرد مؤمن به اندازه‌ای به گذشته می‌نگرد که برای آینده و حال سودمند باشد و از آن تجربه بگیرد، اما ماندن در شکست‌های گذشته و زنده نگه‌داشتن اندوه‌ها و لغزش در پرتگاه شکست‌های گذشته و تکرار کردن اینکه اگر چنین می‌شد، یا ای کاش چنین می‌شد، این‌ها از اخلاق انسان مسلمان نیست و مرد مسلمان چنین نمی‌کند. بلکه قرآن کریم این‌گونه اعمال را از مظاهر حسرت و تأسفی می‌شمارد که در دل کافران وجود دارد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزّى لَّوْ كَانُوا عِندَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! شما همانند کافران نباشید که چون برادرانشان به مسافرتی (برای تجارت و کسب و کار) می‌رفتند (و می‌مردند) یا (در کشور خود یا جای دیگری) به جنگ می‌پرداختند (و کشته می‌شدند) می‌گفتند: اگر نزد ما می‌ماندند نمی‌مردند و کشته نمی‌شدند. (شما ای مؤمنان چنین سخنانی نگویید) تا خداوند این (گفتار و گمان) را حسرتی بر دل آنان کند و خداست که زنده می‌کند و می‌میراند (و زندگی و مرگ در دست او است) و خدا آنچه می‌کنید (چه خوب باشد و چه بد) می‌بیند.»[1]
در حدیث آمده است: «من أحب أن يكون أَقْوَى الناس فليتوكل على الله». «هر کس دوست دارد که قوی‌ترین و نیرومندترین مردم باشد، باید بر خداوند توکل کند؛ یعنی تمام هوش و اسباب را به کار گیرد و جز از خدا از کسی نترسد و به کسی امید نداشته باشد.»[2]
این توکلی که موجب تقویت انسان می‌شود، خود یک نوع اعتماد و اتکا به خداست که در شرایط و اوضاع دشوار و تنگ، به انسان گشایش خاطر و دلگرمی می‌دهد. فردی که به خدا توکل دارد، از این‌که پیرامون خود یار و یاوری ندارد، ناراحت نیست و این اعتماد او را سرپا نگه می‌دارد. پس مؤمنی که به خداوند توکل دارد و با دشمن قوی و نیرومند ستیز می‌کند، اگرچه ابزار و وسایل و یاور اندکی داشته باشد، احساس می‌کند که به پایگاهی استوار و محکم تکیه دارد و از این توکل، ثبات و ایستادگی و دلگرمی می‌گیرد. او تا زمانی که پرتو مژده‌های پیروزی از لابلای جو تیره می‌درخشد، مقاومت می‌کند.
خداوند آشکارا بیان کرده است که این توکل بر خداوند موجب پایداری در مبارزه طولانی است. پیامبران و پیروان‌شان از این راه با ستم طغیان‌گران و تجاوزگران مستبد ستیز کرده و با چنین توکلی مقاومت نموده‌اند: «وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَـا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ»؛ «آخر چرا نباید به خدا توکل کنیم حال آن‌که او ما را به راهمان رهنمود کرده است؟! (راهی که خودش آن را پدید آورده و همگان را به پیمودن آن دعوت کرده و آیین الهی‌اش نام داده است). ما بر توکل خود می‌افزاییم و حتماً بر اذیت و آزارتان شکیبایی می‌نماییم و متوکلان باید بر خدا توکل کنند و بس.»[3]
حاکمان گناهکار و فاجر و پیروان‌شان این نوع اعتماد مؤمنان به آن‌چه دارند و این‌که به خیر و خوبی آینده امیدوارند و اطمینان دارند که اگر در زمان حال ضعفی هم داشته باشند، به قطع در آینده به قدرت و قوت چیره می‌شوند، غرور و فریب می‌نامند و گمان می‌کنند که مؤمنان فریب خوش‌باوری خود را خورده‌اند: «إذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»؛ «(به یاد آور) آن زمانی که منافقان و کسانی که در دل‌هایشان بیماری (کفر و نفاق) بود، می‌گفتند: اینان را آیین‌شان مغرور نموده و گول زده است. (این است که چنین آماده رزم و فداکاری‌اند و خویشتن را با دست ما به کشتن می‌دهند. اما کافران و منافقان و همه مردمان باید بدانند که) هر کس به خدا توکل کند (خدا او را بسنده است و وی را پیروز می‌گرداند و به مقصود می‌رساند) چرا که خدا مقتدر و تواناست و کارها را بجا و از روی حکمت انجام می‌دهد (و حق را بر باطل چیره می‌گرداند).»[4]
توکل حقیقی همراه با کوشش خستگی‌ناپذیر و اراده‌ی استوار است و هرگز توکل از این معانی جدا نبوده است. یعنی توکل این است که ابتدا با کوشش خستگی‌ناپذیر و اراده و تصمیم استوار، توان و خرد و ابزار را به کار بگیری و آن‌چه در دست شما نیست را به خداوند واگذار کنی. تنها در دورانی که اسلام را از معنی خود خالی کردند و دین را به صورت لهو و لعب درآوردند، توکل را از این معنی سازنده جدا نموده و آن را نیز از معنی خود خالی کردند.
از جمله چیزهایی که مسلمان را قوی و نیرومند می‌سازد این است که از زندگی بی‌بندوبار و گناهکاری و فسق و فجور دوری گزیند و با راه‌ها و شیوه‌های پاک و استقامت انس و الفت گیرد. بی‌گمان مردی که سست پیمان و بدعهد و بی‌مروت باشد، قوی و نیرومند نیست حتی اگر پوست حیوانات درنده را نیز بپوشد یا در رکاب پادشاهان گام بردارد.
خداوند بزرگ قوم هود را نصیحت کرده و در حالی که ستمکاران جباری بوده‌اند، آنان را به اسباب قوت واقعی دعوت کرده و خوانده است: «وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ»؛ «ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش (گناهان و لغزش‌هایتان) را بطلبید و به سوی او برگردید تا آسمان را بر شما ریزنده و بارنده کند (و باران و برکات آن را بر شما پیاپی و فراوان گرداند) و نیرویی بر نیروی‌تان (و عزت و شکوهی بر عزت و شکوه‌تان) بیفزاید. (ای قوم من! از حق و حقیقت) بزهکارانه روی برنتابید (و بر گناه مصمّم و مصر نشوید).»[5]
و پیامبر بزرگوار خواسته است که طاعت‌ها را در چشم مردم بیاراید و آنان را به ادای آن‌ها تشویق نماید و برایشان شرح دهد که انسان بسیار عظیم است و این عظمت انسان وقتی هویدا می‌شود که عمل خیر انجام دهد و پوزه شیطان را به خاک بمالد و به سوی ملکوت اعلی گرایش نماید. در حدیثی این مثل را بیان داشته است که فرموده: «لما خلق الله الأرض جعلت تميد وتتکفّا فأرساها بالجبال فاستقرّتْ. فتعجب الملائكة من شدة الجبال. فقالت: يا ربّنا هل خلقت خلقاً أشدّ من الجبال؟ قال: نعم، الحديد. قالوا: فهل خلقت خلقاً أشدّ من الحديد؟ قال: نعم، الماء. قالوا: فهل خلقت خلقاً أشدّ من الماء؟ قال: نعم، الريح. قالوا: فهل خلقت خلقاً أشدّ من الريح؟ قال: نعم، ابن آدم إذا تصدّق صدقة بيمينه فأخفاها عن شماله»؛ ترجمه: «چون خداوند زمین را آفرید، زمین داشت کج می‌شد و می‌خواست وارونه شود، سپس خداوند آن را با کوه‌ها محکم کوبید و زمین در جای خویش قرار گرفت. فرشتگان از شدّت و سختی کوه شگفت‌زده شدند و گفتند: ای پروردگار ما! آیا تو مخلوق سخت‌تر و قوی‌تری از کوه آفریده‌ای؟ فرمود: آری، آهن. گفتند: آیا مخلوق قوی‌تر از آهن آفریده‌ای؟ فرمود: آری، آتش. گفتند: آیا مخلوق شدیدتر از آتش آفریده‌ای؟ فرمود: آری، آب. گفتند: آیا مخلوقی قوی‌تر از آب آفریده‌ای؟ فرمود: آری، باد. گفتند: آیا مخلوق قوی‌تر از باد آفریده‌ای؟ فرمود: آری، فرزند آدم هرگاه به گونه‌ای صدقه و احسان دهد که اگر با دست راست صدقه بدهد دست چپ‌اش از آن خبر نداشته باشد.»[6]
ادامه دارد…
[1] ـ سوره انعام،  آیه: ۱۵۶.
[2] ـ المخلصیات،  جزء ۴، ص۷۵، المقدمة،  العاشر بانتقاء البقال، رقم الحدیث: ۳۰۲۰.
[3] ـ سوره ابراهیم،  آیه: ۱۲.
[4] ـ سوره انفال،  آیه: ۴۹.
[5] ـ سوره هود،  آیه:۵۲.
[6] ـ جامع الأصول من أحادیث الرسول،  جزء ۱، ص ۴۷۰۵، الباب: ۴۵۰۱، رقم الحدیث: ۴۶۴۶.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version