نویسنده: ام سعدیه

نقش قرآن کریم در ساختار تمدن اسلامی

بخش سوم

نقش قرآن در بعد معنوی تمدن
۱. اخلاق:
هدف از اخلاق، رسیدن به کمال معنوی و دست­‌یافتن به مقام والای کرامت انسانی است که در آفرینش برای وی منظور گردیده است، سعادت انسان در دو جهان به کمالات وی بستگی دارد: «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»؛ ترجمه: «و براستی که تو بر اخلاق و خویی بزرگ هستی.»[1]
۲. توحید:
اولین و مهم­‌ترین ویژگی یک زندگی معنوی این است که در آن، تنها خدا عبادت و فرمانبرداری گردد. توحید یعنی اینکه نهایت فروتنی و فرمانبرداری در مقابل معبود و نهایت محبت نسبت به او مبذول گردد. تمدن اسلامی بر اساس جهان­‌بینی توحیدی بنا شده است؛ زیرا در جهان‌­بینی قرآن‌کریم، جهان هستی براساس حکمت آفریدگار حکیم و مهربان بیان و پایه‌­گذاری شد و تمام قوانین و برنامۀ خلقت براساس علم و دانش و حکمت پی­ریزی شده است، به گونه­‌ای که دانشمندان در طول تاریخ نتوانستند یک نکته در تمام آفرینش بی­‌حساب و غیر معقول پیدا نمایند، خداوند بر اساس آفرینش و هدف آن قوانین ادارۀ جهان را که شامل آسمان نیز می‌­شود، پایه­‌ریزی کرد و به وسیلۀ پیامبران ابلاغ نمود.
ازاین­رو، تمدن و زندگی معقول، در دید قرآن کریم این است که ملت‌­های هر عصر و زمان بتوانند خود را با قوانین الهی وفق بدهند و تسلیم فرمان او باشند و هر ملتی که در این مسیر موفق است پیشرفت تمدنی آن­ها بیشتر خواهد بود، به این دلیل، قرآن کریم تقسیم­‌بندی تمدن­‌ها را به‌­عنوان نام امپراطوری­‌ها درست نمی‌­داند؛ بلکه با نام انبیاء می‌­داند و در تاریخ قرآن کریم از آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، یعقوب، یوسف، ایوب، شعیب، موسی و درنهایت، پیامبر بزرگ اسلام علیهم‌الصلاةوالسلام ترسیم می‌کند.
در آیۀ ۲۲۴ سورۀ انفال دعوت الله متعال و پاسخ­‌گویی به آن، عامل حیات معنوی برای انسان معرفی شده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»؛ «ای کسانی‌که ایمان آورده‌­اید ندای الله و رسول را، هرگاه شما را بخواند برای آنچه که شما را زنده می­‌سازد، پاسخ دهید و بدانید که هر آیینه الله میان آدمی و دلش حایل می‌­شود و بدانید که به‌سوی او حشر می‌­شوید».[2]
۳. پذیرش دعوت عقل و فطرت:
شکی نیست که عقل و فطرت بشری نیز به ایمان و نورانیت آن دعوت می­‌کند که باز در چارچوب‌های عمومی دعوت الهی و ایمان به خدا و حق و امثال آن قرار می‌­گیرد.
۴. وحی:
از دیگر عواملی که خداوند بیان کرده است وحی است، بدون شک، وحی برای صاحب خود، حیات معنوی می­‌آورد و کسانی‌که از آن بهره‌­مند می­‌شوند، هر چند با واسطه باشد، آنان نیز در دنیا از حیات معنوی برخودار خواهند شد. پس برای پیامبران، وحی به­‌عنوان عامل مستقیم حیات معنوی و برای پیروان، به سبب ایمان با واسطه، موجب حیات معنوی خواهد بود: «يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ»؛ «فرشتگان را با وحی به فرمان خود بر هرکه از بندگانش بخواهد فرود می­‌آورد که بیم دهید (مردم) را که نیست هیچ الهی مگر من، پس تقوا پیشه کنید.»[3]
۵. عدالت:
عدالت در منظومۀ فکری اسلام مفهوم فراگیری دارد که از حوزۀ فردی فراتر رفته و تمام ابعاد حیات اجتماعی و زیست جمعی آدمی را در بر می­‌گیرد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»؛ «ای کسانی‌که ایمان آوردید برپا دارندگان عدالت (و) گواهان برای الله اگرچه به زیان خودتان یا پدر و مادر و نزدیکان (شما باشد)، باشید (آن کس) توانگر یا فقیر یا نیازمند باشد، پس الله سزاوارتر است به آنان، پس پیروی نکنید از هوی و هوس که (مبادا) عدالت نکنید و اگر زبان بپیچانید (از گفتار حق) یا روی بگردانید، پس همانا الله به آنچه می‌کنید آگاه است.»[4]
۶. امر به معروف و نهی از منکر:
امر به معروف و نهی از منکر، اصلی است که همۀ احکام و دستورهای اسلام را تحت نفوذ خود دارد و اهمیت آن در مقایسه با احکام دیگر هم­چون قطره­‌ای است در برابر اقیانوس: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ»؛ «شما بهترین امت هستید که برای مردم پدیدار شده است که به کار شایسته فرمان می‌­دهید و از کار ناشایست بازمی­‌دارید و به الله ایمان می‌­آورید و اگر اهل کتاب ایمان می­‌آوردند هر آیینه برای‌شان بهتر بود، برخی از آنان مؤمنان‌­اند و بیشترشان فاسق هستند.»[5]
۷. وحدت:
از جمله مسائلی است که در شکل­‌گیری و اعتلای تمدن‌­ها نقش­‌آفرین است، در موضوع احیاء تمدن اسلامی و شکل‌­گیری تمدن نوین و سپس تمدن بین‌الملل اسلامی نیز این موضوع در ابعاد مختلفی قابل ملاحظه است؛ ۱. تأثیر وحدت بر امنیت و اقتدار تمدن اسلامی؛ ۲. تأثیر وحدت بر تعاون و مشارکت تمدنی؛ ۳. تأثیر وحدت بر اقتصاد: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَكُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»؛ «و همگی به ریسمان الله چنگ بزنید و پراکنده نشوید و نعمت الله را بر خودتان هنگامی که دشمنان (یکدیگر) بودید یاد کنید، آنگاه که بین قلب‌های‌تان الفت انداخت پس به نعمت او برداران (یکدیگر) شدید و بر لبۀ گودالی از آتش بودید پس شما را نجات داد و این‌چنین الله آیاتش را برای شما بیان می‌­کند باشد که شما هدایت شوید.»[6]
این آموزه­‌ها تأثیر شگرفی بر تمدن اسلامی داشت، چنان‌که سر ويليام ميور می­‌نویسد: «وضعیت عرب­‌ها قبل از بعثت پیامبر به گون‌ه­ای بود که بسیار بعید به نظر می‌رسید که یک تحول دینی به وجود آید، همانطور که انتظار نمی‌رفت آنان متحد و متفق شوند­، زیرا اساس دین آنان بر پایۀ بت‌پرستی قرار داشت و دارای ریشه­‌های عمیق بود، کوشش مسیحیان مصر و شام به منظور اصلاح آن با ناکامی روبرو شده بود.»[7]
نتیجه­‌گیری
آموزه­‌های قرآن کریم، در دو بُعد مادی (سیاست و حکومت، اقتصاد، روابط اجتماعی، علم و دانش) و معنوی (اخلاق، توحید محوری، وحدت، امر به معروف و نهی از منکر) تمدن، موجب شکوفایی تمدن اسلامی  شد و تمدنی عظیم  و تاثیرگذار را تاریخ حیات بشری به‌وجود آورد که متمایز از سایر تمدن‌ها شده است.
ــ بعد مادی: که نیازهای فیزیکی و زیستی انسان را بر آورده می­‌کند و خود دارای زیر مجموعه‌­های دیگر همچون عدالت، سیاست، اقتصاد، اجتماع و علم می‌­باشد.
ــ بعد معنوی: مفاهیمی چون دینی بودن، آگاهی و اندیشه، اسطوره، عدالت، اخلاق، امربه معروف و نهی از منکر را شامل می‌­شود.
ادامه دارد…
منابع:
  1. قرآن کریم.
  2. آذرنگ، عبدالحسین، (۱۳۹۰), تاریخ تمدن، کتابدار.
  3. جوادی آملی، عبدالله، (۱۳۶۱), اسلام و انقلاب فرهنگی، جهاد دانشگاهی، قم.
  4. جوان آراسته، حسین, (۱۳۸۲)، نظام سیاسی اسلام، بوستان کتاب، قم.
  5. حلبی، علی اصغر، (۱۳۸۲), تاریخ تمدن اسلام، چاپ دوم، اساطیر.
  6. عالی خانی، محمد، (۱۳۸۱), حقوق اساسی، دستان، بی جا.
  7. محمد بن محمد، غزالی، (۱۴۰۹ هجری), جواهر القران، دارالکتب العلمیه، بیروت.
  8. واعظی، احمد، (۱۳۸۰), حکومت اسلامی، چاپ اول، سامیر، قم.
  9. ویلیام میور، سر، زندگانی محمد؛ بی تا، بی جا Bosworth Smith:Mohammad and Mohamme.
[1]. سورۀ قلم، آیه ۴.
[2]. سورۀ انفال، آیه ۲۴.
[3]. سورۀ نحل، آیه ۲.
[4]. سورۀ نساء، آیه ۱۳۵.
[5]. سورۀ آل عمران، آیه ۱۱۰.
[6]. سورۀ آل عمران، آیه ۱۰۳.
[7]. سر ویلیام میور، حیاة صحابه.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version