نویسنده: شکران احمدی

جستارهایی بر علم مقاصد شریعت

بخش پنجاه‌وچهارم

ب: مصادیق مهم مقاصد عمومی
مقاصد عمومی تشریعت اسلامی شامل حوزه‌های عقاید، عبادات، معاملات، عادات و جنایات است. در اینجا برخی از مقاصد عمومی را با اندکی توضیح ارائه می‌کنیم:
1. جلب مصالح و دفع مفاسد
با بررسی و کاوش در نصوص شریعت اسلامی، استنباط می‌شود که مقصد اصلی اسلام عبارت است از تحقق مصالح بشریت و دورکردن مفاسد از آنان در دنیا و آخرت. تنها با تحقق این مقصد است که سعادت حقیقی در هر دو جهان نصیب انسان می‌شود. فقهای گرامی در شرح این مقصد تصریحات فراوانی نموده‌اند. عز بن عبدالسلام می‌نویسد: «شریعت اسلامی چیزی جز دفع مضرت‌ها و جلب مصالح نمی‌باشد.»[1]
علامه ابن قیم الجوزیه نیز در این خصوص چنین می‌گوید: «شریعت اسلامی بر مبنای حکمت و تحقق مصالح بندگان در دنیا و آخرت بوده و سراسر عدل، رحمت، حکمت و مصالح است.»[2]
باید این مصالح تحقق یافته و از مضرات اجتناب شود. در همین باره عز بن عبدالسلام تصریح می‌کند: «کسی‌که به مقاصد شریعت در زمینۀ جلب مصالح و دفع مفاسد نظر می‌افکند، به این باور می‌رسد که این مصالح نباید متروک واقع شود و این مفاسد نباید انجام یابد، حتی اگر در این میان نه اجماعی باشد، نه نصی و نه قیاسی؛ زیرا فهم شریعت چنین اقتضایی دارد.»[3]
این دیدگاه علما، واقعیتی انکارناپذیر و یکی از ویژگی‌های اصلی و دائمی اسلام است. نصوص شرعی در هر بخشی بیان‌کنندۀ این ویژگی هستند. در اینجا به‌عنوان نمونه تنها یک آیه را ارائه می‌کنیم:
خداوند متعال در توصیف پیامبرش می‌فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»؛[4] ترجمه: «و نفرستاده‌ایم تو را مگر رحمتی برای تمام جهانیان.»
رسالت محمدی به این دلیل رحمت برای تمام جهانیان است که متضمن مصالح آنان در دنیا و آخرت بوده و دورکنندۀ انواع مفاسد و آسیب‌ها از انسان‌ها می‌باشد.
جلب مصالح: به معنای فراهم‌ساختن و به‌دست‌آوردن منافع انسان‌ها است که در میان علما به عنوان «حاجیات» شناخته می‌شود. از جمله مصادیق حاجیات می‌توان به مواردی چون خریدوفروش (بیوع)، اجاره و سایر معاملات مشروع میان افراد و جوامع اشاره کرد.
دفع مفاسد: به معنای منع و دورکردن مفسده‌ها و آسیب‌ها است. این مفهوم نزد علمای اصول فقه به «ضروریات پنجگانه» شهرت دارد و هدف آن دفع ضرر از اصول شش‌گانه است.
چنان‌که از ابوسعید خدری رضی‌الله‌عنه روایت شده که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «لا ضرر ولا ضرار»؛[5] ترجمه: «نه زیان‌رساندن به خود جایز است و نه زیان‌رساندن به دیگری.»
در این حدیث، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم بیان می‌فرمایند که زیان‌رساندن در دین ما جایگاهی ندارد. واژۀ «ضرر» به معنای زیان و «ضرار» به معنای زیان‌رساندن متقابل است؛ مانند «قتل» به معنای کشتن و «قتال» به معنای جنگیدن و کشتن متقابل.
شخص مسلمان نمی‌تواند به خود یا دیگران ضرر برساند و اگر از سوی دیگری به او ضرر رسید، نمی‌تواند مقابله به‌مثل کرده و به او ضرر برساند؛ بلکه باید حق خود را از طریق مشروع دریافت کند. به همین دلیل فقها قاعده‌ای وضع کرده‌اند: «الضرر لا يزال بالضرر.» ترجمه: «ضرر با ضرر دیگری از بین نمی‌رود.» «الضرر یزال.» ترجمه: «ضرر باید از بین برده شود.»
این حدیث یکی از پایه‌های اصلی دین اسلام است. تمام موارد حرام در شریعت بر اساس قاعدۀ «ازالۀ ضرر» ممنوع شده‌اند. انواع ظلم، به‌دلیل زیان‌های ناشی از آن، حرام است. مشروبات الکلی به‌دلیل ضررهای آن، زنا، قتل، سرقت، خیانت، بهتان، غیبت و خبرچینی نیز به همین دلیل ممنوع شده‌اند.
هم‌چنین احکامی چون حق شفعه، رد به‌علت عیب و انواع خیارات (مانند خیار تدلیس، خیار اختلاف وصف و خیار افلاس مشتری) نیز همگی بر اساس اصل «رفع ضرر» بنا شده‌اند.
هم‌چنین قصاص، حدود، کفارات، نصب ائمه، قضاة، دفع صائل، فسخ نکاح به‌علت عیوب و فسخ به إعسار، همگی بر اصل «لا ضَرَرَ وَلا ضرار» مبتنی بوده و برای رفع ضرر پایه‌گذاری شده‌اند.
اجبار بدهکار به پرداخت بدهی، استفادۀ مضطر از خوراک غیرمضطر، بریدن شاخه‌های درختی که از خانۀ دیگری به خانۀ او شاخه دوانیده باشد، شکافتن شکم زنی که جنین در رحم اوست، درصورتی‌که زن فوت کرده و احتمال حیات جنین وجود داشته باشد و هم‌چنین شکافتن شکم میتی که مالی را بلعیده باشد، همگی برای رفع ضرر مشروع گردیده‌اند.
یکی از نتایج مهم حدیث «لا ضرر و لا ضرار»، قاعدۀ «دفع مفاسد مقدم است بر جلب مصالح» است. برای نمونه: ۱. دست دزد قطع می‌شود تا مفسدۀ دزدی از جامعه دفع گردد، هرچند این امر با مصلحت دزد در داشتن دست منافات داشته باشد. ۲. بسیاری از عقود مانند اجاره، جعاله، حواله و ضمان درک نیز با وجود برخی ایرادات ظاهری، برای رفع ضرر مشروع شده‌اند.
ضمان درک بدین معناست که شخصی قصد خرید کالایی را دارد اما نمی‌داند فروشنده مالک آن است یا خیر. در این حالت، شخص ثالثی ضمانت می‌کند که اگر کالا متعلق به فروشنده نبود، وجه پرداختی خریدار را بازپرداخت نماید.
دین اسلام بر پایۀ مصلحت و منفعت انسان‌ها بنا شده و هرگونه ضرر رسانیدن را ممنوع کرده است. به همین دلیل: وصیتی که متضمن تعدی به حقوق ورثه باشد، باطل است و نافذ نمی‌گردد. کسی‌که در خانۀ خود روزنه‌ای بگشاید تا به خانۀ همسایه سرکشی کند، منع می‌شود. بلند ساختن ساختمان بیش از حد مجاز، به‌گونه‌ای که هوا و روشنایی خانۀ همسایه مسدود گردد، ممنوع است. حفر چاه در نزدیکی چاه همسایه، درصورتی‌که باعث کاهش آب آن شود، حرام است. ساختن مکان‌های آلوده یا بدبو در منزل، به‌گونه‌ای که موجب آزار همسایگان گردد، نیز ممنوع است.
اسلام بر اصل «دفع ضرر» بنا شده و هر نوع زیان و آسیب را ممنوع کرده است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در حدیثی می‌فرماید: «مَلْعُونٌ مَنْ ضَارَّ مُسْلِمًا أَوْ مَكَرَ بِهِ.» ترجمه: «ملعون است کسی‌که به مسلمانی زیان برساند یا با مکر و خدعه او را بفریبد.» [6]
ضرر و ضرار در اسلام جایی ندارد. هر نوع ضرری باید از میان برداشته شود. مسلمان باید قصد، گفتار و عملش همواره در راستای نفع و مصلحت باشد. کسی‌که زیان رساندن را وجهۀ عمل خود قرار دهد، مشمول لعنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم خواهد شد. خداوند نیز نتیجۀ زیان‌رساندن را به خود زیان‌رسان بازمی‌گرداند.
شریعت اسلامی احکام و قواعدی وضع کرده است که مصالح مردم را تأمین و سعادت آنان را در دنیا و آخرت تضمین نماید. معیار شناسایی مصلحت و مفسده نیز اسلام است. هرآنچه اسلام به‌صلاح انسان می‌داند، مصلحت محسوب شده و هرآنچه را مضر دانسته، حتماً مفسده و منشأ ضرر خواهد بود. خروج از این معیار، پیروی از خواهش‌ها و هواهای نفسانی تلقی می‌شود.
و ناگفته پیداست که خواهش‌های انسانی در بیشتر اوقات به‌سوی باطل رفته و صلاحیت تعیین مصلحت و مفسده را ندارد. الله متعال، داوود علیه‌السلام را مخاطب قرار داده و می‌فرماید: «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَينَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ»؛[7] ترجمه: «[گفتیم] ای داوود، ما تو را در زمین جانشین [و نمایندۀ خود] قرار دادیم، پس در میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه الله منحرف می‌کند. بی‌گمان کسانی‌که از راه الله منحرف می‌گردند، عذاب سختی به‌خاطر فراموش کردن روز حساب و کتاب (قیامت) دارند.»
بنابراین، در برابر ما دو ارزش وجود دارد: یکی حق و دیگری هوا و خواهش‌ها. حق، آن چیزی است که الله متعال نازل کرده و به وسیلۀ آن مصلحت و مفسده را نشان داده است. در مقابل، هوای نفس چیزی جز پیروی از باطل نیست و جز فساد و گمراهی به بار نمی‌آورد. پس مصلحت واقعی در این است که از حقِ نازل‌شده از سوی پروردگار پیروی شود.
انسان از تمییز کامل مصلحت و مفسده عاجز است؛ زیرا با طبیعت محدود خود، توان درک و شناخت کامل مصالح حقیقی و راه رسیدن به آن‌ها را ندارد. حتی اگر برخی از مصالح دنیوی را بشناسد، به هیچ صورت نمی‌تواند مصالح اخروی را با عقل و اندیشۀ خویش دریابد. تنها زمانی می‌تواند این مصالح را به درستی درک کند که در مسیری که شریعت تعیین کرده، گام بردارد و هدایت الهی را چراغ راه خود قرار دهد. او باید به تمام موازین و حدود شرعی پابند بوده و خوب و بد را با معیارهای شریعت تعیین نماید.
بدین معنا، مصلحت حقیقی انسان در پیروی از شریعت الهی نهفته است. تنها هنگامی می‌تواند به سعادت دنیا و آخرت دست یابد که تمام فعالیت‌های فردی و اجتماعی او بر اساس نظام الهی تنظیم شود. در این صورت، او در دنیا با عزت زندگی خواهد کرد و در آخرت به نعمت‌های جاودان بهشت دست خواهد یافت و از همه مهم‌تر، رضای الله متعال را به دست خواهد آورد.[8]
امام شاطبی رحمه‌الله می‌نویسد: «مصالح باید شرعاً کسب گردند و مفاسد دفع شوند؛ اما حیثیت و اعتبار مصالح از این جهت است که زندگی دنیا وسیله‌ای برای زندگی آخرت باشد، نه این که خواهش‌های نفسانی افراد معیار قرار گیرد و منافع بی‌ارزش دنیوی جلب و مفاسد ناچیز دفع شوند.» بنابراین، مصالح و مقاصد اخروی همواره بر مصالح و مقاصد دنیوی مقدم‌اند، و این موضوع مورد اجماع کامل علمای اسلام است؛ چرا که هر چیزی که در مصالح اخروی خلل ایجاد کند، به هیچ صورت نمی‌تواند مصلحت تلقی شود. پس، هر امری که با مقاصد و مصالح اخروی در تضاد باشد، موافق شریعت نبوده و باطل است.[9]
معنای سخن امام شاطبی رحمه‌الله این است که اسلام در تعیین مصالح و منافع بندگان و طراحی احکام و برنامه‌ها برای دستیابی به آن‌ها، این هدف را دنبال می‌کند که دنیا را وسیلۀ دستیابی به سعادت آخرت گرداند. ازاین‌رو، مصالح دنیوی در ذات خود هدف نیستند، بلکه وسایلی‌اند که برای کسب سعادت اخروی به کار گرفته می‌شوند.
آنچه ممنوع است، مقدم‌داشتن دنیا بر آخرت است؛ اما بهره‌برداری از دنیا برای کسب مصالح اخروی، نه تنها ممنوع نیست، بلکه تشویق نیز شده است. الله متعال می‌فرماید: «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا»؛[10] ترجمه: «در آنچه الله به تو عطا کرده است، سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن.»
مقاصد شریعت اسلامی به چند دسته تقسیم می‌گردد، از جمله: مقاصد اصلی و فرعی. هم‌چنین از جهت دامنۀ شمول به سه نوع تقسیم می‌شود که یکی از آن‌ها مقاصد عمومی است.
جلب مصالح و دفع مفاسد یکی از مقاصد عمومی شریعت اسلامی است. در اسلام، احکام بر محور جلب مصلحت و دفع مفسده تشریع شده‌اند. هم‌چنین، رفع حرج و آسان‌گیری یکی دیگر از مقاصد عمومی شریعت است. برخلاف ادیان گذشته، احکام در اسلام بر محور سهولت برای انسان قرار گرفته و حرج، سبب تغییر حکم می‌شود.
ادامه دارد…
[1]. أبو محمد عزالدين عبدالعزيز بن عبدالسلام، الملقب بسلطان العلماء (۱۹۹۱م) قواعد الأحكام في مصالح الأنام، مكتبة الكليات الأزهرية: ۱۱/۱.
[2]. ابن قیم الجوزیه، إعلام الموقعین، ج، ۲/۳.
[3]. قواعد الأحكام في مصالح الأنام: ج ۲، ص ۱۸۹.
[4]. سورۀ أنبياء: ۱۰۷.
[5]. حدیث حسن است، ابن ماجه و دارقطنی و دیگران به اسناد متصل آن را روایت کرده‌اند و امام مالک آن را در مؤطا به اسناد مرسل روایت نموده و برای این حدیث سندهایی است که بعضی از آن بعضی دیگر را قوت می دهد.
[6]. شعب الإیمان: ۱۱/۸۲.
[7]. سورۀ ص: ۲۶.
[8]. زيدان، أصول الدعوة: ص: ۳۰۲.
[9]. الشاطبی، الموافقات: ج ۲، ص ۳۸۴.
[10]. سورۀ قصص: ۷۷.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version