علامه سید ابوالحسن ندوی رحمهاللهتعالی (بخش شصتونهم)
سیرت
محدودۀ مطالعات مولانا ندوی در زمینۀ سیرت، از آغاز زندگی با شنیدن قصهها و حکایات بزرگان دینی و بعضی از رجال خاندان ایشان پایهریزی گردید، و روزبهروز بر دامنۀ آن افزوده شد و با خواندن کتابهای «رحمة للعالمين» و «سيرت خيرالبشر» شکوفایی عظیمی یافت. به یقین میتوان گفت که موضوع سیرت از محبوبترین موضوعات مطالعاتی مولانا ندوی بود. مولانا در خانوادهای چشم به جهان گشود که با سیرت پیامبر و بزرگمردان تاریخ اسلام، رابطۀ مستحکم و مضبوطی داشتند. چنانکه پدر بزرگوار ایشان، کتاب قطور نزهة الخواطر را در هشت جلد به رشتۀ تحریر درآورد که این را میتوان ازشاهکارهای بزرگ این خاندان در زمینۀ سیرت نامید. مولانا ندوی در نخستین گام از زندگی تصنیفی و معنوی خویش، به سیرت روی آورد و رسالهای در مورد سیرت سید احمد بن عرفان شهید نگاشت که مورد قبول خاص و عام قرار گرفت و علامه رشیدرضا مصری آن را در مصر چاپ و منتشر ساخت. همچنین در قدمهای بعدی، زندگینامۀ مولانا فضلالرحمن گنجمرادآبادی، مولانا محمدالیاس دهلوی، مولانا عبدالقادر رایپوری و مولانا محمدزکریا را تقدیم جامعۀ اسلامی کرد که همه گواه صادقی بر تبحر و تعمق ایشان در زمینۀ سیرت میباشد.
گذشته از این موارد، مولانا ندوی جستاری بس بلند در زندگی و حیات پربرکت نخبگان علم و عرفان داشت که در طی آن به جواهر ارزشمند و نکتههای بس گرانبهایی دست یافت. مولانا کتاب گرانسنگ «رجال الفكر والدعوة» را به رشتۀ تحریر درآورد که قبلاً در دانشکدۀ دمشق به عنوان استاد مهمان بحثهای مفید آن را به درخواست دکتر مصطفی سباعی عرضه داشته بود، که علاوه بر دانشجویان، بسیاری از علماء، اندیشمندان و رجال برجسته در این بحثهای پرمحتوا شرکت کرده و بهره بردند. این کتاب هم یکی از شاهکارهای مولانا در مورد سیرت میباشد.
مولانا ندوی در زمینۀ سیرت و سیرتنگاری بسیار ماهر و محتاط بود. هر شخصیت و فردی که زندگینامهاش را تحریر میکرد، به اندازۀ اهلیت، فضل و نبوغی که داشت، از او تعریف و تمجید میکرد و از مبالغه و زیادهروی در الفاظ و اغراق در آن، پرهیز میکرد. علاوه بر این، نه از واقعیت امر فراتر میرفت و نه در وصف شخصیت مورد نظر، کوتاهی روا میداشت. مولانا ندوی مینویسد: توصیف یک شخصیت و یا نگارش زندگینامۀ یک انسان، آنقدر هم که عدهای تصور میکنند، سهل و آسان نیست؛ زیرا این امر نیاز به صلاحیتهایی دارد:
نخست، آنکه نسبت به آن شخصیت شناخت واقعی و گستردهای داشته باشد، که اگر این امر از طریق معاشرت و مصاحبت باشد، از برترین و قویترین صلاحیتها میباشد وگرنه باید از طریق بررسی درست و پیگیری اخبار باشد. به گونهای که این ارتباط و پیوند بین این دو، انگیزۀ پیگیری اخبار و شناخت ویژگیهای آن شخصیت باشد.
امر دیگری که در این رهگذر ضروری مینماید، داشتن توانایی بیان و تعبیر میباشد. باید نگارنده مالک ذخیرهای از لغات و کلمات امتیازگر و جداکننده باشد.
پس از آن نوبت دقت، امانت و احساس مسئولیت میرسد و باید نگارنده بتواند لباس متوازنی برای قامت آن شخصیت مورد نظر درست کند تا لباس آن شخص نه گشادتر از قامت او باشد، نه کوتاهتر و تنگتر که در هر دو صورت، قابل تحسین نخواهد بود.
امر دیگر آنکه در این زمینه انگیزهای برای نگارش باشد، مثل رغبت شدید قلبی، همگونی اندیشه، اجابت ندای ضمیر، دفاع از کرامت مورد ظلم، حق سلب شده و بازگرداندن اعتبار و… .
همچنین درجۀ حرارت و برودت کلمات باید رعایت گردد و هر شخصی در همان درجۀ ویژه خود قرار داده شود.[1]
از آنجاییکه خاندان مولانا ندوی در این فن از مهارت ویژهای برخوردار بودند، با این فن، محبت و علاقۀ خاصی داشت و شاید بتوان گفت، فن سیرتنگاری برای مولانا یک فن موروثی و سهل و آسان بود. مولانا ندوی می نویسد:
بنابر همۀ این اسباب، نگارش بیوگرافی و سیرتنگاری از محبوبترین، سبکترین و آسانترین موضوعات برای من بود و این فن، شغل و امر محبوب من بود. در دورانی از عمر که برای دوستداران ادب و انشاء، نویسندگی کمتر میسر میگردد، در همان دوران من به تأليف سيرت رجال، علماء و مصلحان ممتاز پرداختم و این نوشتهها بیشتر به زبان اردو و کمتر به زبان عربی بود.[2]
شغف عظیمی که حضرت امام ندوی با این فن داشت او را واداشت تا به تحریر سیرت رجال و مردان ربانی امت اکتفا ننماید، بلکه برتر و بالاتر از آن به نگارش سیرت حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم همت گمارد و بنابر آشنایی دیرینه و محبت عمیقی که با این امر داشت، چه زیبا توانست که از عهدۀ این عمل بزرگ برآید. لذا در این زمینه کتابهای کاروان مدینه و نبی رحمت را به رشتۀ تحریر درآورد که نمونههای بسیار عالی از نگارش در زمینۀ سیرت آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم میباشد. محمد وسیم صدیقی مینویسد:
سیرتنگاری حضرت مولانا ندوی از سایر سیرتنگاران، مختلف و ممتاز میباشد. ایشان سعی کرده چنان سیرتی را به رشتۀ تحریر درآورد که جامع مصادر و مآخذ قدیم و جدید باشد. ایشان بهطور کامل صلاحیت داشت تا حقایق و واقعیتها را بدون دخل ذوق و خواستۀ ذاتی و رها از فکر و نظر و رنگ آمیزیها و فلسفه آراییها، در رنگ اصلی آن عرضه کند.[3]
مولانا در زندگی علمی و عملی خویش از سیرت نبوی بسیار استفاده برد و همگام با شوق و علاقۀ بیحدی که نسبت به این فن داشت، زحمات بیشماری را در این زمینه متحمل گردید و کتابهای بسیاری را مورد مطالعه قرار داد و از آن پس ذخیرههای فراوانی از علم سیرت برای ایشان فراهم گردید.
مولانا ندوی می نویسد: سپس به مطالعۀ کتابهای قدیم و جدید سیرت که به زبانهای عربی و انگلیسی بود، پرداخت و به همین دلیل سیرت نبوی چاشنی گفتارها و نوشتارهای نویسنده بوده است که پیوسته از آن کمک میگرفته و به وسیلۀ آن عقلها و دلها را تحت تأثیر قرار میداده و با دلایل قوی و امثال بلیغ و رسای سیرت، مطالب خود را ثابت و مبرهن مینموده است. به راستی که سیرت نبوی سبب شد قریحۀ نویسنده، شکوفا گشته و موهبتها و استعدادهای خفتهاش بیدار گردد.[4]
اینجاست که هیچ نوشتهای از نوشتههای مهم مؤلف یافت نمیشود مگر اینکه از جمال و زیبایی سیرت نبوی بهره گرفته یا در نتیجۀ اندیشه و مطالعۀ عمیق سیرت نبوی به وجود آمده است.
خلاصه آن که مولانا ندوی سیرتنویسی ماهر بود که محبت این فن شریف از همان دوران نوپایی با جان و روان ایشان آمیزش پیدا کرده بود و در قدمهای بعدی، این درخت پربار به ثمر نشست و به جهانی میوۀ محبت نبوی بخشید.
تاریخ
یکی دیگر از مواردی که مولانا ندوی بسیار از آن استفاده برد و تصنیفات ایشان مملو از آن است تاریخ میباشد. مولانا ندوی در زمینۀ تاریخ، مطالعات گستردهای داشت و آن را تفسیر قرآن میدانست. لذا در بسیاری از تألیفات گرانسنگ خویش از وقایع تاریخ به نحو احسن استفاده کرد.
بلال عبدالحی حسنی مینویسد: با توجه و عنایت دکتر عبدالعلی علاقۀ مولانا ندوی به تاریخ فزونی یافت و پس از آن با ذوق مطالعۀ خود، در آن تفوق و امتیاز حاصل نمود. مولانا به عنوان یک داعی عظیم، تاریخ را مطالعه کرده و نتایجی را از آن اخذ کرد که نظر یک مورخ عام بدان رسایی ندارد. خود فرموده است: من بیش از همه از قرآن مجید مدد گرفتم و پس از آن از تاریخ، و من تاریخ را تفسیر قرآن مجید میدانم.[5]
مولانا ندوی با مطالعه و بررسی تاریخ، نکات بسیار زیبا و ظریفی را از آن استخراج میکرد، در سخنرانیها، مقالات، رسالهها و تألیفات از آن استفاده کرد و با ظرافت خاصی معانی بسیار ارزشمندی را از آن بیرون میآورد و شاید موضوع بسیاری از سخنرانیها، رسالهها و مقالات ایشان یک جملۀ تاریخی یا یک واقعه و حکایت تاریخی بوده است. مولانا با تفکر و تعمق کامل در بحر تاریخ فرو رفته وگوهرهای ناب و مفیدی را استخراج مینمود.
در زمینۀ دعوت و تبلیغ هم نسبت به تاریخ اهتمام میورزید، واقعات صحیح و ثابت را با شیوۀ زیبایی عرضه میکرد و آنها را بر حالات عصر حاضر تطبیق میداد. مولانا یکی از شاگردان مکتب تاریخ بود که به نحو احسن حق آن را ادا کرد و در راه اصلاح امت از آن بهرۀ فراوان برد.