نوع دوم از مقاصد شرعی، مقاصد حاجیات است که درجۀ آنها از ضروریات پایینتر بوده، ولی در حقیقت، مکمل ضروریات محسوب میشود.
۱. مفهوم و اهمیت حاجیات
حاجيات عبارت از: همان نوع ارزشها و اهدافیاند که انسانها در راستای رفع حرج و مشقت از زندگی عملیشان، نیازمند تحقق آنها میباشند. فقدان یا عدمتحقق آنها گرچه زندگی عملی انسانها را به اندازۀ فقدان مقاصد ضروری متضرر نمیسازد؛ اما انسانها را عملاً با مشقتها و مشکلات مواجه میکند.
این نوع مقاصد، شامل تمام عوامل و اسباب رفع حرج و مشقت، عوامل و اسباب تخفیف در تکالیف و بالاخره، اسباب آسانسازی در تعامل و زندگی میباشد. گسترۀ این نوع از مقاصد، عبادات، معاملات و جنایات است و به «اصلی و فرعی» تقسیم میشود.[1]
امام شاطبی رحمهالله میگوید: امور حاجیات، مکمل ضروریات و خادم آنهااند.[2] بنابراین، وظیفۀ حاجيات، تقويت و رشد ضروریات است و در صورت فقدان حاجيات، مقصد ضروری از بین نمیرود؛ ولیکن اسباب ضعف و انحلال در آن، رونما میگردد.[3]
۲. عرصههای احکام تشریعی بهوسیلۀ حاجیات
حاجیات در عرصههای مختلف احکام شرعی، وجود دارد و قابل استنباط است. در ذیل حاجیات در دستههای عبادات، معاملات، عادات و عقوبات بررسی میشود:
الف: بخش عبادات
شریعت اسلامی، برخی از امور مانند: مرض، سفر، اکراه، خطا و نسیان را به حيث اعذار شرعی مؤثر در تخفیف احکام شرعی میداند. بنابراین، رخصتهای مختلفی چون: قصر و جمع نماز در سفر، اباحۀ فطر در رمضان برای مریض و مسافر، و سقوط نماز از حائض و… را مشروع کرده است.
الله تعالی شخص مسافر را از روزه گرفتن در سفر عفو نموده، میفرماید: «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ».[4] ترجمه: پس هر که از شما فرا رسیدن این ماه را دریابد، (چه خودش هلال را رؤیت کند و چه با دیدن دیگران، فرا رسیدن) رمضان ثابت شود، باید که آن را روزه بدارد، و اگر کسی بیمار یا مسافر باشد، (میتواند از رخصت استفاده کند و روزه ندارد) و چندی از روزهای دیگر را (به اندازۀ آن روزها روزه بدارد).
در مورد جمع نماز در سفر، عبدالله بن عمر میگوید: پیغمبر صلىاللهعليهوسلم را میدیدم: «إذا أَعْجَلَهُ السَّيرُ فِي السَّفَرِ يؤَخِّرُ المَغْرِبَ، حَتَّى يَجْمَعَ بَيْنَهَا وَبَينَ العِشَاءِ».[5] ترجمه: اگر عجله داشت که زود حرکت کند و سفر را زود شروع نماید، نماز مغربش را به تأخیر میانداخت و آن را با نماز عشاء جمع میکرد.
در مورد سقوط نماز از زن حایض، عایشه رضیاللهعنها میگوید: «كَانَ يُصِيبُنَا ذَلِكَ، فَنُؤْمَرُ بِقَضَاءِ الصَّوْمِ، وَلَا نُؤْمَرُ بِقَضَاءِ الصلاة.»[6] ترجمه: ما دچار قاعدگی میشدیم؛ به ما دستور میدادند تا روزه را قضا نماییم. ولی دستور نمیدادند که نماز را قضا کنیم.»
ب: بخش معاملات
تمام عقود و تصرفاتی که نیاز مردم را برآورده میکنند. چون بیع و اجاره و رهن و شرکت و …، مشروع شده است.
مشروعیت بیع سلم و عقد استصناع، به هدف رفع حرج و مشقت از انسانهاست. درحالیکه عقد سلم و عقد استصناع، بیع بر معدوم میباشد، و اصل در شریعت، عدم مشروعیت معدوم است. لکن شریعت بهخاطر حاجت مردم، بر خلاف قواعد، بیع سلم و عقد استصناع را مشروع گردانیده است. مشروعیت طلاق در باب عقد ازدواج، جهت رهایی از یک ازدواج نامیمون و نامأنوس، مثال دیگری از احکام تشریعشده جهت تحقیق مقاصد احتیاجی در باب مسائل مربوط به خانواده، میباشد.[7]
مشروعیت قاعدۀ: «الضرورات تبيح المحظورات» یعنی: «ضرورتها، ممنوعات را مباح میگردانند»، به حيث یک قاعدۀ اساسی در باب اباحتهای اضطراری در شریعت اسلامی، بوده است.[8] از همین باب حاجیات، برشمرده میشود؛ چنانچه رسول الله صلىاللهعليهوسلم میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ تُؤْتَى رُخَصُهُ كَمَا يحب أن تؤتى عزائمه.»[9] ترجمه: الله تعالی دوست میدارد که رخصتهایش انجام پذیرد، همچنان که دوست دارد که احکام عزیمت وی انجام یابد».
ج. بخش عادات
شریعت اسلامی استفاده و بهرهگیری از لذتهای پاک را در غذا و لباس و مسکن، مباح قرار داده است. البته این استفاده و بهرهگیری شامل ضروريات و حاجيات و تحسينیات میباشد. بنابراین، شارع حکیم، جهت رفع حرج و مشقت، پاکیزگیها را مِن باب حاجیات حلال گردانیده است. و در برخی موارد جهت رفع حرج، محرمات نیز حلال میگردد.[10] چنانچه، استفاده از ابریشم، جایز نیست؛ زیرا فخر و خیلاء، کبر و غرور را در پی دارد؛ اما زنان از این حکم مستثنی بوده، همچنان در صورت ضرورت، برای مسایل طبی و پزشکی از باب حاجیات، جواز دارد.[11]
د. بخش عقوبات
در بخش عقوبات، حق عفو از قصاص برای ولی دم، مشروع شده است، چنانچه الله تعالی میفرماید: «فَمَنْ عُفِى لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعُ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ الیم.»[12] ترجمه: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، دربارۀ کشتگان، قصاص بر شما فرض شده است؛ پس اگر کسی (از جنایتش) از ناحیۀ برادر (دینی) خود گذشتی شد (و یکی از صاحبان خون بها، کشنده را بخشید و یا حکم قصاص تبدیل به خونبها گردید از سوی عفو کننده) بايد نيک رفتاری شود و (سختگیری و بدرفتاری نشود و از سوی قاتل نیز به ولی مقتول) پرداخت (دیه) با نیکی انجام گیرد (و در آن کم و کاست و سهلانگاری نباشد.) این (گذشت از قاتل و اکتفاء به دیه مناسب) تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان. پس اگر کسی بعد از آن (گذشت و خوشنودی از دیه) تجاوز کند (و از قاتل انتقام بگیرد) او را عذاب دردناکی خواهد بود».
ابو هریره رضیاللهعنه روایت میکند که رسول اکرم صلىاللهعليهوسلم فرمود: «وَمَنْ قُتِلَ لَهُ قَتِيلٌ فَهُوَ بِخَيْرِ النَّظَرَينِ، إِمَّا أَنْ يَفْدَى وَإِمَّا أَنْ يَقِيدَه.»[13] ترجمه: از کسیکه یکی از خویشاوندانشان کشته شود، وارث مقتول اختیار دارد که: یا دیه (خونبها) بگیرند و یا قاتل را قصاص کنند.» از همین باب رفع حرج و مشقت درباب عقوبات، دفع حدود در وقت وجود شبهه، مشروعیت و لزوم دیت در قتل خطا بر عاقله یا اقارب پسر قاتل است که به عنوان نوعی تخفیف در حق قاتل غیر عمدی، مشروع گردیده است.[14]