نویسنده: عبدالحمید گرگیج

هم‌­نشین (بخش دوم)

تربیت:
واژه «تربیت» در لغت به معنای پرورانیدن یا پرورش آمده است. اما از نظر اصطلاحی تعریف‌های بسیاری از سوی دانشمندان برای آن ارائه شده است. پستالوزی، دانشمند تعلیم و تربیت سوئیسی، می‌گوید: «پرورش عبارت است از رشد طبیعی و تدریجی و هماهنگ همه نیروها و استعدادهای آدمی.» هربرت اسپنسر، فیلسوف مشهور انگلیسی، گفته است: «تربیت عبارت است از آماده ساختن انسان برای آنکه بتواند یک زندگی کامل داشته باشد.» جولز سیمون، فیلسوف و استاد فرانسوی، می‌گوید: «تربیت طریقه‌ای است که عقل به وسیله آن عقل دیگر و قلب، قلب دیگر می‌شود.» برخی از دانشمندان تعریف‌های دیگری از تربیت کرده‌اند، از جمله: «انتقال معلومات و مهارت‌ها»، «تشکیل عادات و صفات معین در فرد»، «به فعلیت رساندن قوا و استعدادهای انسان»، «آماده کردن خود برای زندگی در اجتماع معین»، «ایجاد محیط مساعد برای ارضای رغبت‌های فرد».
با توجه به تعریف‌های مزبور، می‌توان تعریفی را که نسبت به تعریف‌های دیگر کامل‌تر و از روشنی و جامعیت بیشتری برخوردار باشد، این‌گونه ارائه داد: «تربیت عبارت است از فراهم کردن زمینه‌ها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهای درونی انسان در جهت مطلوب و استفاده از روش‌های صحیح و مناسب.»
بر مبنای این تعریف، کار مربی فراهم کردن زمینه‌ها و عوامل مختلف جهت به فعلیت رساندن و پرورش استعدادهای ذاتی است. تربیت به معنای عام آن هر چند شامل همه جانداران می‌شود، اما آنچه که هم اکنون به عنوان تعلیم و تربیت بین اندیشمندان جهان مورد بحث است، تنها شامل انسان می‌باشد. مربی در جریان تربیت باید هدفی را در نظر گرفته و فرد را به سوی آن سوق دهد، چه اینکه تربیت به معنای خاص آن، عملی ارادی و غیرتصادفی بوده که بدون تعیین هدف تحقق نخواهد یافت.[1]
اثرات هم­‌نشین در انسان:
قبل از ورود به اصل مطلب باید این نکته را متذکر شویم که عامل اصلی در روحیه افراد و اعمال آن‌ها به ایمان، اراده و معرفت آن‌ها بستگی دارد. عوامل دیگر مانند محیط و وراثت، عوامل درجه دو محسوب می‌شوند.
انسان می‌تواند در محیط ناپاک، پاک زندگی کند، همانند آسیه در کنار فرعون، یا برعکس، در محیط‌های پاک، انسان ناشایست باشد، همچون فرزندان یا همسران برخی انبیای الهی. وضع محیط، علت اصلی و تمام علت در خوبی و بدی افراد نیست، ولی اثر فوق‌العاده‌ای در روحیات و اعمال دارد، چرا که انسان بسیاری از صفات خود را از محیط اطراف کسب می‌کند. محیط‌های پاک غالباً (نه همیشه) افراد پاک پرورش می‌دهند و محیط‌های آلوده غالباً افراد منحرف.
در سوره نساء تعلیلی آمده است که از آن برای تأثیر هم‌نشین در تربیت انسان، که یکی از جنبه‌های آن تربیت عقلانی است، استفاده می‌کنیم: «وقَد نَزَّلَ عَلَيكُم فِى الكِتبِ ان اذا سَمِعتُم ءايتِ اللَّهِ يُكفَرُ بِها ويُستَهزَا بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّى يَخوضوا فى حَديثٍ غَيرِهِ انَّكُم اذًا مِثلُهُم انَّ اللَّهَ جامِعُ المُنفِقينَ والكفِرينَ فى جَهَنَّمَ جَميعاً»؛ «و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هر گاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا می‌کنند، با آن‌ها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع می‌کند.»[2]
و همچنین، اگر انسان با مؤمنان معاشرت کند، از نظر خُلق و خصلت همانند آنان خواهد شد. تأثیراتی که یک هم‌نشین بد بر انسان می‌گذارد، چنانچه از آیه هم مشخص است، در تمامی جوانب زندگی انسان اثرگذار است، از جمله در تفکر و عدم تفکر.
عدم توجه انسان نسبت به اکثر تغییرات:
انسان‌ها روح بسیار حساسی دارند و به سرعت تحت تأثیر قرار می‌گیرند. ممکن است برخی افراد خودشان را گول بزنند و خیال کنند معاشرت در آن‌ها تأثیری ندارد، ولی این اشتباه است. انسان با روحی بسیار حساس و قابل تغییر آفریده شده است. تغییرات روحی که در انسان پیدا می‌شود، مگر خیلی زیاد باشد که خودش بفهمد، وگرنه کمتر خود شخص متوجه تغییرات و تبدیلات روحی خود می‌شود. انسان گاهی جسماً لاغر می‌شود و چند کیلو سبک‌تر می‌گردد یا چاق می‌شود و چند کیلو سنگین‌تر می‌شود، تا خودش را وزن نکند متوجه نمی‌شود.
تغییرات و کم و زیادهای روحی به درجاتی نامحسوس‌تر و دقیق‌تر است و به طریق اولی فهمیده نمی‌شود. متأسفانه روح انسان مانند وسیله‌ای نیست که انسان هر روز یک بار یا هفته‌ای یک بار و یا ماهی یک بار و حداقل سالی یک بار خودش را وزن کند و ببیند چقدر از لحاظ روحیه سبک‌تر یا سنگین‌تر شده است. صلاح و فساد بدون آنکه خود افراد بفهمند، از فردی به فردی سرایت می‌کند.
میزان وتأثیر نقش تربیتی هم‌­نشین:
در روان‌شناسی اجتماعی ثابت شده است که گروه‌های همالان (همسالان و دوستان) معمولاً با تأثیرپذیری از اندیشه‌ها و نوع نگرش‌ها و قضاوت‌های یکدیگر متأثر می‌شوند. این تأثیر به‌ویژه در دوره نوجوانی و جوانی بسیار شدید است و لذا در باب یک موضوع معمولاً متفق‌القول‌اند. مثلاً در یک گروه از نوجوانان می‌بینیم که اگر سردسته‌شان این اندیشه را داشته باشد که «به نظر من موسیقی و داشتن دوست دختر اشکالی ندارد»، این فکر به‌راحتی در هم‌گروه‌هایش رسوخ می‌کند، بدون هیچ استدلالی! و چه بسیار دیده شده که بچه‌هایی که از خانواده‌های سهل‌انگار در دین بوده‌اند، ولی در اثر هم‌نشینی با دوستان خوب، دین‌دار شده‌اند و بچه‌هایی که از خانواده‌های دین‌دار بوده‌اند، بر اثر همین ارتباطات، انحراف پیدا کرده‌اند و نماز، حجاب، عفت و حیای آن‌ها کم‌رنگ شده و حتی از نظر اعتقادی هم مشکلاتی پیدا کرده‌اند.
واقعاً گاه نقش دوست در خوشبختی و بدبختی یک انسان از هر عاملی مهم‌تر است؛ گاه او را تا سر حد فنا و نیستی پیش می‌برد، و گاه او را به اوج افتخار می‌رساند. اکثر افرادی که تحت تأثیر دیگران کارهایی انجام می‌دهند، افرادی هستند که می‌خواهند عناصر اصلی شخصیت و هویت خود را تشکیل دهند (مثل نوجوانان سنین ۱۵ تا ۲۱ سالگی). این افراد به دنبال معنی دادن به زندگی خود هستند و سعی می‌کنند برای خود اهداف و آرمان‌ها و آرزوهایی در نظر بگیرند. در این حالت شدیداً به علم و معرفت نیازمندند، ولی چون معمولاً از دانش کافی برخوردار نیستند، تقلید از همسالان و بعضاً الگوهای نامناسب تأثیر زیادی بر آن‌ها می‌گذارد و در مقابل از نصیحت و اجبار و مانند آن گریزانند.
در مدتی که به دنبال معنا دادن به زندگی خود هستند، چون ریشه افکار و باورهای آن‌ها محکم نیست، هر راهی را انتخاب کنند، امکان رها کردن و تغییر جهت در آن‌ها سریع است. به همین جهت ما می‌بینیم نوجوانان ما به سرعت تغییر عقیده می‌دهند؛ گاهی شدیداً دین‌دار، نمازخوان و با حجاب می‌شوند و زمانی هم بی‌اعتنا به این امور به دنبال کارهای دیگر هستند.[3]
ادامه دارد…
[1] ـ لغت نامه على اكبر دهخدا ، واژه تربيت. شکوهی یکتا،  محسن،  تعلیم و تربیت اسلامی، ص ۵ (با اندکی تصرف).
[2] ـ سوره نساء،  آیه: ۱۴۰.
[3] ـ  الهامى نيا،  محمدى،  تعليم و تربيت در اسلام، ج ۱،  ص ۹۴.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version