نویسنده: ابوالخیر عبدالرحمن «معتصمی»

پدیده‌ی الحاد و راه‌های مبارزه با آن (بخش ششم) 

خدا نا باوری نو
«خداناباوری، بیخدایی یا آتئیزم نو»، اصطلاحات ژورنالیستی برای توصیف تفکرات ترویجشده توسط خداناباوران قرن بیست‌ویکم است. این رویکرد جدید، توسط منتقدان دین و تفکر دینی توسعه یافته است. این جنبش معمولاً با تفکرات افرادی همچون: ریچارد داوکینز (زیست شناس)، دنیل دنت (فیلسوف)، سم هریس (عصبشناس)، کریستوفر هیچنز (منتقد دین)، ویکتور استنجر و تا حدی آیان حرصی علی، پیوند خوردهاست. از چهار تن نخست، تحت عنوان «چهار سوار»، یاد میشود. متفکران و نویسندگان مدافع این دیدگاه، اعتقاد دارند که خرافات دین و بیمنطقی را نباید به سادگی تحمل کرد؛ بلکه هرگاهی که تفکر دینی در حکومت، آموزش و سیاست نفوذ میکند، باید با انتقاد و افشاگری با آن مقابله گردد.
تعدادی از کتابهایی که توسط این نویسندگان بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷ منتشر شده اند و به فهرست پرفروشترینها نیز راه یافتند، پایه­‌ی بسیاری از مباحث بیخدایی نو را تشکیل می‌­دهند.
   در ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۷، چهار ملحد معروف به نام های ریچارد داوکینز، سام هریس، کریستوفر هیچنز و دانیل دنت در یک گفتگوی خصوصی که دو ساعت به طول انجامید، در اقامتگاه هیچنز در واشنگتن دی سی با هم ملاقات کردند. این رویداد ضبط و با عنوان چهار سوار منتشر شد.
سام هریس، نویسنده‌­ی کتابهای غیرداستانی «پایان ایمان، نامهای به ملت مسیحی، چشمانداز اخلاقی و بیدار شدن از خواب» راهنمای معنویت بدون دین است.
انتشار کتاب «پایان ایمان، مذهب، ترس و آینده‌­ی خِرد» در سال ۲۰۰۴ توسط سم هریس، با چاپ چندین کتاب از نویسندگان خداناباور دنبال شد. 
هریس، حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را به طور مستقیم ناشی از اسلام دانست و همچنین به طور مستقیم به انتقاد از مسیحیت و یهودیت پرداخت. دو سال بعد هریس نگارش خود را با نامهای به ملت مسیحی ادامه داد که شامل انتقادی شدید به مسیحیت است.
ریچارد داوکینز، نویسنده‌ی کتاب «توهم خدا» و پیش از آن، مستند شبکه‌ی ۴ بریتانیا با عنوان «ریشه‌ی همه‌ شرّ» است. همچنین، در سال ۲۰۰۶ پس از ساخت مستند «ریشه‌ی همه شر»، کتاب «پندار خدا» را نوشت که ۵۱ هفته در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز قرار داشت.
کریستوفر هیچنز، نویسنده‌ی کتاب «خدا بزرگ نیست» بود. در سال ۲۰۱۰ میلادی، هیچنز شرح‌ حال خود را در کتاب «هیچ-۲۲» منتشر کرد. مدت کوتاهی پس از انتشار این کتاب، هیچنز دچار سرطان مری شد که موجب مرگ او در دسامبر ۲۰۱۱ گردید.
دنیل دنت، نویسنده‌ی کتاب «ایده‌ی خطرناک»، «داروین» «شکستن طلسم» و بسیاری از آثار دیگر است. در کتاب‌های مذکور، او به واقعه‌ی یازده‌ی سپتامبر چنین اشاره کرده است که گویا انگیزه‌ی دینی پشت آن بوده است. همچنین، موفقیت انستیتو دیسکاوری در اضافه کردن ایده‌های آفرینش‌گرایانه به کتاب‌های درسی آمریکا و حمایت جورج بوش از آن در سال ۲۰۰۵، توسط هریس، دنت، داوکینز، استنجر و هیچنز به عنوان شواهدی بر نیاز برای حرکت به سوی یک جامعه‌ی سکولارتر مطرح شده‌اند.
در سال ۲۰۱۰ میلادی، تام فلین در مقاله‌ای به عنوان «چرا من به خداناباوری نو باور ندارم»، به خداناباوری نو و کتاب‌های چهار سوار خدا ناباور اشاره کرد. او ادعا کرد که آنچه امروز «خداناباوری نو» نامیده می‌شود، نه یک جنبش است و نه نو. با این حال، آنچه جدید است، انتشار تفکرات خداناباورانه توسط ناشران مطرح و خوانده شدن آن‌ها توسط میلیون‌ها نفر، و قرار گرفتن در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌هاست.
دکتر فلاح عبد محمد دلیمی که در زمینه‌ی الحاد جدید مطالعات گسترده و عمیقی انجام داده است، در کتاب خود به نام «الإلحاد الجدید»، به این کتاب‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «در واقع، من چندین بار این کتاب‌ها را خواندم، به خصوص کتاب «ریچارد داوکینز» و دیدم که کتابی خالی و پر از مغالطه‌های منطقی است و جز روش طعنه‌آمیز فلسفی و جسارت کفر، هیچ اطلاعات علمی در آن وجود ندارد.»
 
انگیزه‌ی اصلی پشت پرده الحاد نوین، دشمنی با اسلام است
به نظر می‌رسد که در پشت الحاد نو، انگیزه‌ی قوی دشمنی با اسلام نهفته است. الحاد نو در ابتدا نظام سیاسی اسلام را هدف قرار داده و پس از آن خود اسلام و در ضمن تمام اشکال دیانت و خداباوری را در دایره‌ی هدف خود قرار داده است.
«گلن گرینوالد»، روزنامه‌نگار ساکن تورنتو و مفسر مسائل خاورمیانه، مرتضی حسین، نویسنده‌ی «سالن ناتان ناب»، پژوهشگران «وید جیکوبی» و «هاکان یوز» و مؤرخ دین «ویلیام امیلسن»، جنبش خداناباوری نو را به اسلام‌هراسی متهم کرده‌اند. وید جیکوبی و هاکان یوز ادعا می‌کنند که گروهی از خداناباوران جدید، مانند ریچارد داوکینز، سام هریس و کریستوفر هیچنز، از نظریه‌ی برخورد تمدن‌های ساموئل هانتینگتون برای شرایط سیاسی فعلی استفاده کرده‌اند و این عمل در «اسلام‌هراسی در مطالعه‌ی جوامع مسلمان» نقش‌آفرینی می‌کند. ویلیام امیلسون استدلال می‌کند که واژه‌ی «نو» در خداناباوران، نه به پرخاشگری آنان اشاره دارد و نه به محبوبیت غیرمعمول و نه به رویکرد علمی‌شان به دین؛ بلکه به حمله‌ی آن‌ها، نه فقط به اسلام شبه‌نظامی، بلکه به خود اسلام اشاره دارد که در زیر ردای نقد کلی ادیان قرار گرفته‌است. مرتضی حسین، ادعا کرده‌است که چهره‌های پیشرو در جنبش خداناباوری نو، یک روکش اعتبار علمی روی تعصب سیاسی کشیده‌اند، تعصبی که امروزه به لحاظ سیاسی مفید است.
دکتر فلاح عبد محمد دلیمی که در کتاب خود با عنوان «الإلحاد الجدید» به طور تفصیلی در این مورد سخن گفته است، می‌نویسد: «الحاد ریشه در طول تاریخ دارد، اما رویداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که برج‌های دوقلو در ایالات متحده‌ی آمریکا را هدف قرار داد، واکنشی خشمگینانه‌ای داشت. اصطلاح الحاد جدید پس از حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر رایج شد. به محض فروپاشی برج‌های دوگانه، مقدمات لشکرکشی جهانی علیه اسلام و اندیشه‌ی اسلامی به طور کلی آغاز شد و صداها به ویژه در غرب به طور خاص ندا دادند و خواستار حذف اسلام و متهم کردن آن به تروریسم شدند. همچنین، کمپین‌هایی به راه افتادند تا اعلام کنند که اسلام در جهان جایی ندارد. امروز شروع به زیر سوال بردن و تحریف دین اسلام از درون و بیرون کرده‌اند و عقاید، قوانین و اصول آن را هدف قرار داده‌اند. پس از این وقایع، تحولی در رسانه‌های غربی ایجاد شد و با اشتیاق فراوان در دعوت به الحاد، به موضوعات الحادی مانند بحث خدا و حتی الحاد جدید اقدام کردند؛ مانند ریچارد داوکینز که جوامع غربی را از طرق مختلف مورد خطاب قرار می‌داد، به نمادها و ستارگانی تبدیل شدند.»
ریچارد داوکینز، نویسنده و ملحد مشهور، اعلام کرد که جریان بی‌خدایی جدید او به دلیل حادثه‌ی «۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱» بود است. این وقایع داوکینز را از یک ملحد صلح‌طلب به یک ملحد بنیادگرا و متخاصم علیه اسلام تبدیل کرده‌ است.»
ادامه دارد…
 
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version