نویسنده: سید مصلح الدین

انتشار اسلام وتعامل آن با غیر مسلمانان از نگاه خاورشناسان (بخش ششم)

تریتون
آرثر استنلی تریتون (A.S. Tritton) متولد سال ۱۸۸۱ در بسیاری از دانشکده‌های بریتانیایی تحصیل کرد و به دانشیار عربی در ادینبرا (۱۹۱۱) و گلاسکو (۱۹۱۹) منصوب شد و همچنین در سال ۱۹۲۱ در علیگره هند استاد بود. او به فقه توجه بیشتری داشت.
تریتون می‌گوید: «نواحی شرقی دور از دولت اسلامی، نسبت به نواحی نزدیک به حکومت اسلامی، از عطوفت و مهربانی در تعامل برخوردار نبودند.» [1]
هنگامی که عمر بن خطاب (رضی الله عنه) به مرگ نزدیک شد، در بستر مرگ به خلیفه‌ی پس از خود اینگونه وصیت کرد: «به خلیفه‌ی بعد از خود وصیت می‌کنم که با اهل ذمه نیکوکار باشند، به عهدشان وفا کنند و با دشمنانشان به نبرد پردازند و بیشتر از توان، آنان را به چیزی مکلف نسازند.» در اخبار نصرانی، یک گواهی مؤید این گفتار است و آن گواهی «عیثویابه» که از سال ۶۴۷ تا سال ۶۵۷ متولی کرسی «بطریدک» کنیسه بود که می‌گوید: «مسلمانان دشمنان مسیحی نیستند، بلکه آنان ملت ما را می‌ستایند و به کشیشان و مقدسان ما احترام می‌گذارند و به کلیساها و کنیسه‌های ما یاری می‌رسانند.» توافقی که میان «عیثویابه» و عرب‌ها روی داد، مصلحت نصرانیان را در بر داشت، که در آن از حمایت نصرانیان در مقابل دشمنانشان تصریح شده و نباید آنان را به زور به سوی جنگ کشاند، نباید آنان را به خاطر حفظ عاداتشان و انجام شعائر دینی‌شان، مورد اذیت قرار داد. و از فقیر تا چهار درهم بیشتر جزیه دریافت نکنند، ولی از تاجر و توانگر تا دوازده درهم دریافت گردد. و اگر کنیز نصرانی خدمت‌گذار مسلمانی باشد، آن مسلمان حق ندارد که آن کنیز را به ترک دینش و یا اهمال در نماز و روزه‌اش مجبور سازد. [2]
عرب‌ها در روزهای نخستین حکومت اسلامی به صبر و بردباری ملتزم بودند. چه بسا شهرهایی با شرایطی تسلیم شدند، سپس از زیر بار شرط در رفتند و از عرب‌ها تمرد نمودند، سپس برای بار دیگر تسلیم شدند، و عرب‌ها به همان عهود اولیه خود پایبند بودند. [3]
از جمله دلایل پاک و روشنی که برخورد حکومت اسلامی با اهل ذمه را برای ما تبیین می‌نماید، مکتوبی است در اوراق یونانی که در موزه‌ی بریتانیا محفوظ مانده است. با وجود فساد و از بین رفتن بعضی از آن، در باقی عبارات جمله «خوفاً من الله» و محافظت بر عدالت و حق در توزیع مقدار واجب بر آنان آمده است. ولی در برخورد با همگان شیوه عادلانه واجب است، که هر کدام به میزان توانایی‌اش به کار گمارده شود.[4]
ارنولد توینبی
ارنولد توینبی می‌گوید: در قرن هفتم میلادی، مسلمانان عرب، شماری از دولت‌های شرق را از سیطره رومانی مسیحی آزاد ساختند. یعنی از شرق سوریه تا غرب اسپانیا، که این دولت‌ها تقریباً مدت هزار سال تحت حکم و تسلط یونانی یا رومانی بودند. پس از آن، قطعاً ما بین قرن‌های یازدهم و شانزدهم میلادی، فتوحات اسلامی به تدریج ادامه داشت و تقریباً تمام ممالک هند را زیر تصرف خود درآوردند. اسلام به صورت مسالمت‌آمیزتر به مناطق دورتر و وسیع‌تر منتشر گشت، در شرق، اندونزی و چین و در شرق و جنوب آفریقا و همچنین روسیه را به زیر سلطهٔ خود درآوردند. خلاصه در اواخر قرون وسطی وارد اسلام شدند، و آنانی که باقی مانده بودند از جهان مسیحی ارتدوکسی شرقی در آسیای میانه و جنوب شرقی اروپا در دو قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی، هنگام حکومت مسلمانان عثمانی، به زیر چتر و حمایت اسلام درآمدند.[5]
مدینه، پایتخت امپراطوری اسلامی، پس از گذشت سی سال از هجرت نبوی، نه تنها تمام مستملکات رومانی در سوریه و مصر را گرفت، بلکه تمام املاک امپراطوری ساسانی را نیز تحت سلطه‌ی اسلام درآورد. و حقا چنین اثراتی از فیوضات ربانی سرچشمه گرفته است.[6]
یک واقعهٔ تاریخی در رابطه با تسامح عادلانه اسلام شایان بحث است، و آن این است که محمد (صلی الله علیه وسلم) به پیروانش دستور داد که در مقابل یهودیان و مسیحیانی که از جهت سیاسی فرمانبردار حکومت اسلامی بودند، با تسامح برخورد شود. رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) با این شیوه قاعده‌ی تسامح را نسبت به ادیان غیر اسلامی مقرر داشت و بیان داشت که افراد این دو گروهِ دینی نامسلمان، پیروان یهود و مسیح اهل کتاب هستند و بسان خود مسلمانان از حقوق انسانی برخوردارند. مسلمانان این اصل تسامح دینی را به زردشتیان که فرمانبردار حکومت اسلامی بودند نیز تطبیق دادند، اگرچه پیامبر از آنان نامی نبرده بود.[7]
انتخابِ «یا اسلام و یا قتل» از سیاست نظام اسلامی نیست و نبوده است، بلکه انتخاب «یا اسلام و یا آزادی» سیاست نورانی اسلام است که تمام نظریات، بر ستودن آن اتفاق دارند. اسلام راه میان رعایای غیرمسلمان در حکومت خلافت را بر اساس مزایا و فضائل شخصی آنان پیموده است. اگرچه انتشار آن آرام بوده، ولی مورد تأکید قرار گرفته است. احتمال دارد هدایت به سوی اسلام به صورت دسته‌جمعی، قبل از قرن نهم میلادی متداول نبوده و این قضیه تا پایان فروپاشی امپراطوری عثمانی در قرن سیزدهم ادامه داشته است.[8]
مسلمانان قبل از امپراطوری اسپانیا و پرتغال نسبت به اخلاص‌شان به اعتقادات دینی، سبقت می‌گرفتند. مسلمانان از آغاز با کسانی که تولیت هدایت آنان را به سوی دین اسلام داشتند، بدون توجه به اختلاف جنسی با آنان وصلت ازدواجی داشتند. بلکه فراتر از آن می‌رفتند که گویا قرآن قائل به بعضی از ادیان آسمانی اصیل که از طریق وحی نازل شده‌اند، است و این اقرار قرآنی نخست یهودیان و مسیحیان را در بر می‌گرفت و سپس گسترش داده شد و زردشتیان و هندویان را نیز شامل گشت.[9]
ادامه دارد…
[1] ـ يحيى بن آدم،  کتاب الخراج،  ص ۵۴ .
[2] ـ اهل الذمة في الاسلام،  ص ۱۵۸-۱۵۹.
[3] ـ اهل الذمة في الاسلام،  ص ۱۶۰.
[4] ـ اهل الذمة في الاسلام،  ص ۱۶۳-۱۶۴.
[5] ـ الإسلام والغرب و المستقبل،  ص ۱۶-۱۷.
[6] ـ مختصر دراسة التاريخ، ج ۳۰، ص ۷۳ ـ ۷۴.
[7] ـ مختصر دراسة التاريخ، ج ۳، ص ۴۲.
[8] ـ مختصر دراسة التاريخ، ج ۲، ص۳۵۵ ـ ۳۵۷.
[9] ـ مختصر دراسة التاريخ، ج ۳، ص ۴۱۸.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version