نویسنده: عبیدالله نیمروزی

علامه سید ابوالحسن ندوی رحمه‌الله‌تعالی (بخش شصت‌وهفتم)

در اعماق قرآن
امام ندوی در دوران نخستین زندگی علمی و اندیشه‌ای خویش، برای فراگیری قرآن مجید زحمات و تلاش‌های فراوانی را متحمل شد. او هر جا سراغ مفسران را می‌گرفت و از آنان کسب فیض می‌کرد، علاقه و محبت شدیدی نسبت به قرآن عظیم داشت. به گونه‌ای که پس از فارغ‌التحصیلی از نصاب مدرسه، مدتی را به حفظ کلام‌الله مجید گذراند.
گرد قرآن گرد زانکه هر که قرآن را گرفت         آن جهان رست از عقوبت، این جهان رست از فتن
امام ندوی اما، تنها به ظاهر قرآن اکتفا نکرد؛ بلکه در دریای معانی و مفاهیم والای قرآن مجید به غواصی پرداخت. با اندیشۀ پاک و ذهن شفاف خویش، نکته‌های ارزشمند و نابی را استخراج کرد که شاید ذهن هیچ مفسر و محققی بدان سو نرفته باشد.
مولانا ندوی از قرآن مجید بسیار بهره برده است. او در نوشته‌ها، مقالات و تألیفات گران‌قدر خود چنین می‌گوید: «من کوچک‌ترین طالب علم قرآن مجید هستم و پس از آن، خداوند عزوجل هر توفیقی که به من داده است، قرآن مجید بیشترین سهم را در آن داشته است. آنچه کردم، همه از دولت قرآن کردم.»[1]
در جایی دیگر فرموده است: «من بیش از همه از قرآن مجید مدد گرفتم و پس از آن از تاریخ. من تاریخ را تفسیر قرآن مجید می‌دانم.»[2]
مولانا ندوی نکته‌های ظریف را از آیات قرآنی چنان استخراج می‌کرد که شاید ذهن هیچ‌کس بدان سو نمی‌رفت. او همراه با حکمت، بصیرت و نیروی معنوی و روحانی خویش، حقایق قرآنی را در هر محفل و مجلسی ابراز می‌داشت.
مولانا عبدالله عباس ندوی می‌نویسد: «من درس قرآن را از مولانا فرا گرفتم و سخنرانی‌های ایشان را شنیدم. استدلال از آیات قرآن و برداشت نتایج از آن، به گونه‌ای بود که صلاحیت وهبی و ذهنیت خدادادی را می‌طلبید. همواره از ایشان می‌شنیدم… رابطۀ زندگی مولانا ندوی با قرآن وهبی بود؛ بسان رابطۀ جسم و روح.»[3]
نگاه مولانا ندوی به قرآن عظیم همراه با عظمتی فراتر از حد بیان بود. او قرآن را پیامی برای همگان و در هر دورانی می‌پنداشت؛ بنابراین، مناسب با هر حال و مقامی، گوهرهای معنوی قرآن را استخراج می‌کرد و بر حسب اقتضا برای مردم بیان می‌نمود. دکتر عبدالله عباس ندوی نیز به همین امر اشاره کرده و می‌نویسد:
«من به عنوان مثال، پاره‌ای از روش استدلال ایشان را از برخی خطابه‌های ایشان نقل می‌کنم که از خلال آن هویدا می‌گردد ایشان نسبت به قرآن چه اندازه یقین، اعتماد و شغف عمیقی داشت. در همۀ زندگی‌اش از آیات قرآنی برای امت پیام‌هایی می‌گرفت؛ پیام‌هایی که نه نگاه متقدمان بدان رسید، نه متأخران.» برای نمونه، ایشان از داستان حضرت یعقوب چنین استدلال می‌کرد که وقتی او در پایان عمر، فرزندان خود را گرد آورد و پرسید: «پس از من چه چیزی را می‌پرستید؟»، این پرسش نشان می‌دهد که یک پیامبر، بزرگ‌ترین دغدغه و مشکل را در این می‌بیند که آیا فرزندانش بر دین استوار خواهند ماند یا دنیاپرست خواهند شد. سؤال این است که: آیا دین را برمی‌گزینید یا دنیا را می‌پرستید؟ آیا در برابر احکام الهی سر به سجده می‌نهید یا به دنبال زرق و برق دنیا می‌روید؟ و هیچ‌کس پیش از ایشان چنین استدلال لطیفی نکرده بود.[4]
دکتر عبدالله عباس ندوی معتقد است روش تفسیر حضرت مولانا، نه تقلیدی از تفسیر شاه ولی‌الله دهلوی است و نه به‌طور کامل از آن پیروی کرده است. با این حال، همان‌گونه که نظر شاه ولی‌الله بر تذکیر عمومی و دعوت جهانی قرآن مجید استوار است، نظر مولانا ندوی نیز به همین سمت‌وسو گرایش دارد.[5]
از آنجا که قرآن مجید به عنوان هدایتی برای همۀ عالمیان نازل شده است، مسلم است که پیام‌های اصلاح‌گرانه‌ای برای تمام بشریت دارد. امام ندوی نیز بر این باور بود که قرآن مجید برای همۀ اقشار مردم و در تمام ادوار، کتاب دعوت و هدایت است.
علامه ندوی می‌نویسد: «همانا قرآن کتاب دعوت و هدایت است، قبل از اینکه کتاب احکام و شریعت باشد. با وجود اجلال و تقدیر ما از احکام و شریعت، سخن از اولویت و رنگ غالب است که قرآن بر آن محور می‌چرخد؛ بنابراین، در بررسی‌های محدود و قاصر خود، اعتقاد دارم که قرآن قبل از اینکه کتاب احکام و شریعت باشد، کتاب هدایت و دعوت است؛ زیرا هدایت، اساس ایمان است.»[6]
از همین منظر، علامه ندوی از قرآن عظیم در زمینه‌های مختلف دعوت، اصلاح و هدایت دینی بسیار بهره برده است. این امر به ویژه در آثار او کاملاً مشهود است. حتی در زمینۀ ادب خردسالان و کودکان، کتاب‌هایی چون قصص‌النبیین و القراءة الراشدة را با الهام از قرآن تألیف کرده است که در آن برداشت‌های بجا و فراوانی از آیات قرآنی دیده می‌شود.
در اینجا این سؤال پیش می‌آید که مولانا ندوی در زمینۀ تفسیر قرآن چه روشی داشت و این روش را از کجا اخذ کرده بود؟ برای پاسخ به این پرسش، بهتر است به نوشتۀ خود امام ندوی رجوع کنیم. او، پس از یادآوری داستان سفر خود به لاهور و دیدار با حضرت مولانا احمد علی لاهوری، چنین می‌نویسد: «پس از بازگشت از لاهور و فراغت از حدیث، به‌طور کامل به تفسیر قرآن و مطالعۀ آن رو آوردم. پیش از آن، برخی تفاسیر شیخ‌الاسلام ابن تیمیه و رسائل مولانا حمیدالدین فراهی را خوانده بودم. از آن پس، همۀ وقت خود را صرف مطالعۀ تفاسیر می‌کردم و هر مشکلی که پیش می‌آمد، می‌کوشیدم آن را از تفاسیر دیگر حل کنم. در همان دوران، تفاسیر جلالین، معالم التنزیل بغوی و کشاف را واژه‌به‌واژه خواندم. نصفی از تفسیر مدارک نسفی را نیز به یاد دارم که آن را لفظ‌به‌لفظ خوانده و نیمی دیگر را مرور کردم. هنگامی که در دارالعلوم ندوة العلماء تدریس تفسیر به من سپرده شد، فرصتی یافتم تا این علم را عمیق‌تر مطالعه کنم و در همان دوران از تفسیر روح المعانی آلوسی بسیار بهره گرفتم.»
علامه ندوی هم‌چنین از تفسیر کبیر فخر رازی نام می‌برد، به جفای مردم نسبت به او اشاره می‌کند و سپس از تفاسیر البحر المحیط ابو‌حیان، المنار رشید رضا و اعراب القرآن نیز تمجید می‌نماید. او در ادامه، داستان استفادۀ خود از تفسیر ماجدی، نوشتۀ مولانا عبدالماجد دریابادی را بیان کرده و می‌نویسد: «برای هر طالب علم قرآن عظیم، مطالعۀ این تفسیر بسیار مفید است؛ به‌ویژه برای کسانی‌که به منابع اصلی دسترسی ندارند یا وقت رجوع به آن‌ها را پیدا نمی‌کنند.»[7] در پایان، از تفسیر طبری و ترجمۀ قرآن شاه عبدالقادر نیز به نیکی یاد می‌کند و تأثر خود را نسبت به آن‌ها ابراز می‌دارد.
بلال عبدالحی حسنی دربارۀ او چنین می‌نویسد: «مولانا ندوی قرآن مجید را از بزرگان بسیاری فرا گرفت؛ اما با این حال، می‌فرماید: دروازۀ اصلی فهم قرآن زمانی گشوده می‌شود که انسان، بدون وساطت و حجاب انسانی، به‌طور مستقیم با صاحب کلام هم‌کلام گردد. راه این ارتباط نیز، کثرت تلاوت قرآن مجید، ادای نوافل و استفاده از راهنمایی بزرگانی است که با لذت حقیقی این کلام آشنا هستند و آن را در جان و رگ‌های خویش احساس کرده‌اند.»[8]
همین نگاه سبب شد که امام ندوی در زمینۀ قرآن و معانی ژرف و والای آن، تعمق بسیاری داشته باشد. او در هر مراسم و محفلی از قرآن سخن می‌گفت و استدلال می‌کرد. حتی در مواردی پیش می‌آمد که قاری آیه‌ای را تلاوت می‌کرد و امام ندوی دربارۀ همان آیه سخنرانی مفصلی ایراد می‌نمود. این همزیستی فکری و قلبی او با قرآن، سبب می‌شد نکاتی را بیان کند که دیگران را شگفت‌زده کرده و به حیرت فرو می‌برد.
او در جایی چنین می‌گوید: «در زمینۀ سخنرانی‌ها، مباحث، مقالات و تألیفاتم مدیون قرآن کریم هستم. از آن بهره برده‌ام و بسیار استفاده کرده‌ام.» (نوار: قصة تطفلی علی مائدة القرآن – داستان خوشه‌چینی من از قرآن کریم)
از نگاه مولانا ندوی، دو چیز برای بهره‌وری از قرآن بسیار مفید ثابت شده است:
  1. علوم نبوت و مصاحبت با افرادی که با مزاج نبوت هم‌خوانی دارند. زندگی این افراد پرتوی از «کان خلقه القرآن» است و روش و منش آن‌ها تجلی کاملی از تعالیم قرآنی است.
  2. پیروی از راهی که انبیا علیهم‌السلام پیموده‌اند. این مسیر، قرآن مجید را روشن و قابل درک می‌سازد.
مولانا ندوی با تجربه‌های فراوان و مجاهدت‌های دشوار، به این حقایق دست یافته بود. او در دوران تدریس خود دریافت که طلاب و دانش‌آموزان با بسیاری از مقدمات، اصول و مبادی لازم برای مطالعه و استفادۀ صحیح از قرآن آشنا نیستند. به همین دلیل، آنان با روح اعجاز و پیام قرآن بیگانه بوده یا تنها آگاهی سطحی و ابتدایی نسبت به آن دارند. این کاستی باعث شد که امام ندوی برای جبران این خلأ، مطالعات گسترده‌ای انجام دهد و مطالب ارزشمندی به رشتۀ تحریر درآورد.
مولانا سید محمد رابع حسنی ندوی دربارۀ او چنین می‌نویسد: «مولانا سید ابوالحسن علی ندوی در فهم تعبیرهای عربی و الفاظ قرآن، از ذوق ادبی والایی برخوردار بود. او در تبیین آیات قرآنی، برخی از الفاظ را چنان زیبا و دل‌نشین تشریح می‌کرد که اعجاز قرآن از خلال آن عیان می‌شد. این ویژگی نادری است که در افراد کمی یافت می‌شود.»
ادامه دارد…
[1]. سوانح مفکر اسلام، صفحۀ ۴۹۹.
.[2] همان، صفحۀ ۵۰۷.
[3]. نذرانۀ عقیدت، صفحۀ ۷.
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. یحدثونک عن ابی الحسن الندوی، صفحۀ ۲۴۹.
[7]. نذرانۀ عقیدت صفحۀ ۹.
[8]. سوانح مفکر اسلام، صفحۀ ۵۰۰.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version