نویسنده: م. فراهی توجگی

اسلام و دموکراسی (بخش شصتم)

صفات اهل شورا
در ادامۀ یادداشت‌های قبلی، به ذکر برخی اوصاف دیگر اعضای شورا می‌پردازیم:
۱۰. مرد بودن
شرط مرد بودن در عضویت شورا اهانتی به زنان نیست؛ بلکه این شرط، ریشه در تقسیم وظایف و مسئولیت‌هایی دارد که خداوند حکیم بر اساس توانایی‌های طبیعی مردان و زنان مقرر کرده است.
شورا مسئولیتی سنگین و تکلیفی گسترده است که ملت و امت بر دوش عضو شورا می‌گذارند. از سوی دیگر، برخی تکالیفی که زنان از انجام آن معاف شده‌اند، نه به‌سبب اهانت به آنان، بلکه به‌خاطر رحمت و شفقت الهی نسبت به ایشان است.
خداوند بر اساس حکمت خود، توانایی‌ها و استعدادهای مردان و زنان را به‌گونه‌ای تقسیم کرده که هرکدام در جایگاه خاص خود بهترین عملکرد را داشته باشند. معمولاً کارهای دشوار و سنگین به عهدۀ مردان گذاشته شده است. برای مثال، تأمین نفقه و تلاش برای فراهم‌کردن معاش از وظایف مرد است. هم‌چنین انجام کارهایی که نیاز به حضور در بیرون از خانه دارد، بر دوش مردان نهاده شده است؛ زیرا زنان، به‌دلیل وظایف مهم درونی مانند تربیت فرزندان و تدبیر منزل، نمی‌توانند هم‌زمان به مسئولیت‌های سنگین دیگر، از جمله امور شورا، رسیدگی کنند.
بر اساس تقسیم وظایف الهی، وظیفۀ سرپرستی عمومی خانواده بر عهدۀ مردان گذاشته شده است، چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ»؛ «مردان سرپرست و تدبیرکنندۀ زنان هستند.»[1]
اگر سرپرستی خانواده بر عهدۀ مردان است، به طریق اولی، سرپرستی خانوادۀ بزرگ‌تر، یعنی جامعه و نظارت بر امور دولتی که بر عهدۀ شورا است نیز باید به مردان واگذار شود.
علاوه بر مسئولیت‌های داخلی خانواده، زنان ممکن است به‌دلیل شرایط طبیعی و جسمانی خود، در انجام وظایف شورا با محدودیت‌هایی مواجه شوند. به‌عنوان مثال، برخی از شرایط انسانی و طبیعی، زنان را در ایام معینی از ماه یا سال از حضور در مجامع باز می‌دارد و در نتیجه، خللی در انجام وظایف شورا ایجاد می‌شود.
آیا زنان می‌توانند عضو شورا باشند؟
مسئلۀ مشورت با زنان و پذیرش رأی آنان در منابع اسلامی با دیدگاه‌های متفاوتی مطرح شده است. در قرآن، سنت و سیرۀ خلفای راشدین شواهدی وجود دارد که دلالت بر مشروعیت مشورت با زنان دارد. از طرفی، احادیث و آثاری نیز وجود دارد که ظاهراً دلالت بر عدم جواز مشورت با زنان می‌کنند. در ادامه، به‌طور مختصر به برخی از این دلایل پرداخته می‌شود:
۱. آیات قرآنی
آیۀ اول: «فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا»[2] «اگر والدین با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند (کودک را زودتر از دو سال) از شیر باز گیرند، گناهی بر آنان نیست.»
در این آیه، مشورت با زن در امور خانوادگی به‌صراحت مطرح شده و رأی او پذیرفته شده است.
آیۀ دوم: «قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ»[3] «یکی از آن دو دختر گفت: ای پدر، او را استخدام کن، زیرا بهترین کسی‌که باید استخدام کنی، کسی است که نیرومند و امین باشد.»
در این آیه، دختر شعیب علیه‌السلام به پدرش پیشنهاد می‌دهد که موسی علیه‌السلام را استخدام کند. شعیب علیه‌السلام این پیشنهاد را می‌پذیرد و در قرآن، این اقدام مورد انکار قرار نگرفته است. این آیه دلیلی روشن بر جواز مشورت با زنان است.
مشاورت با زنان در روایات
یکی از نمونه‌های برجستۀ مشورت با زنان، ماجرای صلح حدیبیه است. در این واقعه، حضرت عمر و برخی از صحابه رضی‌الله‌عنهم نسبت به مواد توافق‌نامۀ صلح که ظاهراً به نفع مشرکین بود، اظهار نارضایتی کردند. پس از امضای قرارداد، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به یاران خود دستور داد که قربانی کنند و سرهای‌شان را بتراشند. با وجود تکرار این دستور سه مرتبه، هیچ‌کس اقدام نکرد.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم نزد ام‌سلمه رضی‌الله‌عنها رفت و جریان را بازگو کرد. ام‌سلمه رضی‌الله‌عنها به ایشان پیشنهاد داد که بدون هیچ گفت‌وگویی با یاران، خود شترشان را قربانی کرده و سرشان را بتراشند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم این مشورت را پذیرفت و چنین کرد. وقتی صحابه دیدند که ایشان خود را حلال کرده‌اند، آنان نیز اقدام کردند.
این روایت که در صحیح بخاری آمده است، نه‌تنها دلیلی برای مشروعیت مشورت با زنان است، بلکه جواز مشورت در اموری فراتر از مسائل خانوادگی و مربوط به جامعه و امت اسلامی را نیز نشان می‌دهد.
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در حدیثی که امام احمد در مسند خود نقل کرده، می‌فرماید:‌ «أمروا النساء في بناتهن»‌؛ «با زنان در امور مربوط به دختران‌شان مشورت کنید.»[4]
این حدیث نشان می‌دهد که مشورت با زنان در مسائل خانوادگی و سرنوشت فرزندان امری توصیه‌شده است.
دلایل عدم جواز مشورت با زنان
از سوی دیگر، برخی از روایات، ظاهراً دلالت بر عدم جواز مشورت با زنان دارند:
  1. حدیث ابوبکره رضی‌الله‌عنه: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «هرگز قومی که امور خود را به زن واگذار کنند، رستگار نمی‌شوند.»[5]
  2. حدیث زید بن ثابت: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «پیروی از رأی زن، موجب پشیمانی است.»[6]
  3. روایت عائشه رضی‌الله‌عنها: «اطاعت از زنان موجب ندامت است.»[7]
  4. روایت ابوبکره رضی‌الله‌عنه: «مردان به سبب پیروی از زنان هلاک شدند.»[8]
جمع‌بندی و جان کلام
با جمع میان دلایل جواز و عدم جواز مشورت با زنان، می‌توان چنین نتیجه گرفت:
  1. مشورت با زنان و پذیرش رأی آنان در موضوعات مرتبط با آنان یا در مسائلی که در آن مهارت و تخصص بیشتری دارند، مانعی شرعی ندارد.
  2. روایات نهی از مشورت با زنان، اگر به درجۀ صحت برسند، به‌معنای تفویض تمامی امور و واگذاری ولایت کبرا به زنان یا اطاعت مطلق و بی‌چون‌وچرا از آنان است، نه نفی مشورت در مسائل جزئی که در آن رأی زنان صواب و مصلحت‌آمیز تشخیص داده شود.
  3. حدیث صحیح «لن يفلح قوم ولوا أمرهم إلى امرأة» ناظر بر عدم جواز واگذاری رهبری عمومی به زنان است، نه منع مشورت با آنان در موارد خاص.
  4. حضور دائم زنان در شوراها همراه با اختلاط و نقض حدود شرعی حجاب و نیز مشارکت در کارهایی که مستلزم خروج مکرر از خانه است، مسائل دیگری مانند عفاف و حجاب را مطرح می‌کند.
ادامه دارد…
[1]. نساء: ۳۴.
[2]. بقره: ۲۳۳.
[3]. قصص: ۲۶.
[4]. مسند امام احمد: ۴۸۸۷.
[5]. اسنی المطالب في أحادیث مختلفة المراتب، ص ۱۷۷.
[6]. اسنی المطالب في أحادیث مختلفة المراتب، ص ۱۶۵.
[7]. جامع‌الصغیر، للسیوطی، ج ۲، ص ۷۸.
[8]. طبرانی، معجم الکبیر، ج ۵، ص ۴۱۴، ش ۷۸۵۹.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version