نویسنده: عبیدالله نیمروزی

توجه به تبلیغ و ترویج اسلام

حضرت عمر بن عبدالعزیز رحمه‌الله فقط به اصلاح مسلمانان و گسترش احکام شرعی در مملکت اکتفا نکرد، بلکه به تبلیغ اسلام میان غیر مسلمانان نیز توجه خاصی مبذول داشت و در این مسیر نتایج پرباری حاصل فرمود.
بلاذری در فتوح البلدان می‌نویسد: «عمر بن عبدالعزیز به «راجاهای هند» هفت‌نامه نوشت و آن‌ها را به اسلام دعوت نموده و وعده داد که اگر ایشان مسلمان بشوند به سلطنت‌شان مثل سابق پابرجا می‌شوند و حقوق و وظایف‌شان همانند حقوق و وظایف مسلمانان است و این راجاها چون قبلاً در مورد اخلاق و رفتار عمر اطلاع داشتند به‌محض رسیدن این نامه‌ها، مشرف به اسلام شدند و اسامی‌شان را به نام‌های عربی تغییر دادند.»
هنگامی‌که اسماعیل بن عبدالله بن ابي المهاجر مولی (بردۀ آزاد شدۀ) بنی مخزوم به ولایت مناطق مغرب دست یافت، به مردم آن منطقه اخلاق و کردار حسنۀ خویش را نشان داد و اهل بربر را به اسلام دعوت نمود. حضرت عمر بن عبدالعزیز رحمه‌الله به اهالی آن منطقه نامه‌ای نوشت و به اسلام دعوت‌شان کرد. اسماعیل این نامه را در هر جلسه‌ای برای مردم می‌خواند و بالاخره اسلام در آنجا پیروز گردید. پس از اختیار نمودن خلافت، سلاطین ماوراءالنهر را به‌وسیلۀ نامه‌ها به پذیرفتن اسلام دعوت نمودند و اهالی خراسان هنگامی‌که اسلام را پذیرفتند، از ادای مالیات معاف شدند و هر فردی که مسلمان می‌شد، برای وی مسکنی تهیه می‌گردید و به او پاداشی می‌داد و به او معاش و حقوق ماهانه مقرر می‌فرمود.

برنامۀ اصلاحی و مالی عمر بن عبدالعزیز رحمه‌الله

در اثر اصلاحات مالی عمر و ممانعت از اخذ مالیات‌های نادرست و دزدی و این‌که نظام دولت را در قالب شرعی و اخلاقی ریخته بود، دولت وی با خسارات و مشکلات مالی زیادی روبرو شد؛ اما در کشور رفاه عمومی موجود بود و سرمایۀ مردم به حدی رسید که با تلاش زیادی کسی پیدا نمی‌شد که مستحق اخذ زکات باشد و سهم زکات را بپذیرد.
یحیی بن سعید می‌گوید: «عمر بن عبدالعزیز مرا برای اخذ مبلغ زكات به منطقۀ آفريقا اعزام کرد، من زکات را از سرمایه‌داران گرفتم و سپس هرچه تلاش کردم که مستحقی بیابم که زكات جمع شده را تقسیم نمایم، حتی یک نیازمند هم مشاهده نشد؛ زیرا عمر، همه را غنی کرده بود. بالاخره من از این مبلغ جمع شده تعدادی برده خریداری نموده و آزاد کردم و مسلمانان را مسئول حقوق‌شان گردانیدم.»
فردی دیگر از طایفۀ قریش می‌گوید: در مدت کوتاه خلافت عمر بن عبدالعزيز، اوضاع مملکت به این شرح بود: علاوه از این برکت ظاهری که در حکومت اسلامی راستین درجۀ ثانوی دارد، بزرگ‌ترین انقلاب این بود که گرایش مردم عوض شد و در ذوق و طبع قوم تغییراتی پیدا شد. معاصرانش می‌گفتند: دوران حکومت ولید، جایی‌که جمع می‌شدیم بحث از ساختمان و ترقی مادیات به میان می‌آمد؛ زیرا ذوق ولید همین بود؛ و علاقۀ سلیمان به غذاهای لذیذ و عشق زنان زیاد بود؛ ازاین‌رو، در دوران خلافتش موضوع سخن مردم در مجالس همین بود؛ اما زمان عمر بن عبدالعزيز موضوع سخن مجالس؛ نوافل، عبادات، ذکر و کارهای نیک بود، هرجایی‌که سه الی چهار نفر جمع می‌شدند، از یکدیگر می‌پرسیدند که شما شب‌ها چه وردی می‌خوانید؟ شما چقدر از قرآن حفظ دارید؟ شما پس از چند روز قرآن را ختم می‌کنید و قبلاً پس از چند روز ختم می‌کردید؟ چند روز در ماه روزۀ نفلی می‌گیرید؟
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version