نویسنده: عبدالمجید دوستی

آثار بد گناه بر زندگی اجتماعی

اخلاق و برخورد نیکو سرمایه‌ی اصلی و مهم هر انسان است که قدر و قیمت گوهر وجودش را در بازار همیشه‌باز تعاملات بالا می‌برد و هرگز از جایگاه و مرتبت عُلیا به زیر کشیده نمی‌شود؛ چون اخلاق خلاصه‌ی اندیشه و تفکر و طرز تربیت و منش انسانی را در صحنه‌ی اجتماعی به نمایش می‌گذارد و فرد را از گره‌های فردگرایی می‌رهاند و در بستر جامعه قرار می‌دهد؛ جایگاه وسیعی که با انواع و اقسام مردمان و طیف‌های مختلف فکری و نحله‌های اندیشه‌‌وری سروکار دارد و در هر مقامی روشی را باید به کار ببرد. در چنین اوضاعی هرگز بداخلاقی و بدخلقی جوابگو نیست و نمی‌تواند رشته‌ی روابط را برای مدتی طولانی مستحکم و محکم نگه دارد و خیلی زود آدمی را از جمع یاران و احباب بیرون پرت می‌کند و از جایگاه اجتماعی‌اش تنزل می‌یابد. انسانی که خوی و اخلاق نادرست در نهادش حاکم باشد و کنترل او را در دست داشته باشد و رعایت حال هیچ‌کس را نکند، هرگز نمی‌تواند برای مدتی ممتد مقام و منزلت خودش را در جمع مردمان صاحب شود و نگه دارد.
با اهمیت بسیاری که اخلاق دارد و یک اکسیر قوی اجتماعی محسوب می‌‌شود، ضرورت دارد که هر انسانی در تلاشی مداوم در فکر به‌دست‌آوردن و آراستن خویشتن به این جوهر گران‌مایه باشد و وقتی به دستش آورد، آن را از آسیب‌دیدن توسط هر چیزی که به ضررش است، حفظ کند.
یکی از عواملی که باعث می‌شود انسان از نقطه‌نظر اخلاقی‌اش آسیب ببیند و شکافی در دیوار آن پدیدار شود، ارتکاب گناهان است؛ زیرا ارتکاب گناهان مستقیم روی روان انسان تأثیر سوء می‌گذارد و به تبع آن، تبعاتی در رفتار و کردار انسان ظاهر می‌شود و از جبینش آشکار می‌گردد. یکی از تبعات سنگین ارتکاب گناهان روی اخلاق، بروز پرخاشگری است.
۲. پرخاشگری
پرخاشگری یعنی عدم رعایت حال دیگران و چرباندن گفته‌ها و خواسته‌های خویش بر نظریات سایرین و جمعیت موجود. اینکه انسان حرف دیگری را اصلاً نشنود و اعتنایی به جایگاه و مقام کسی ننماید و تنها به گفته‌ها و دانسته‌های خودش پافشاری کند و اصرار نماید. بیش از آن، اگر کسی از دروازه‌ی انتقاد خیرخواهانه وارد شد و با نصح نیکو پا پیش گذاشت تا اندکی از خوی ناپسند او را گوشزد و اصلاح کند، او را از خودش طرد کند و براند و برعکس خودش را حق‌به‌جانب بداند. چنین انسانی روز‌به‌روز از داخل جامعه به خارج جامعه کشانده می‌شود و در نهایت دوباره به نقطه‌ی آغاز برمی‌گردد.
درحالی‌که خداوند معیار برتری را اخلاق می‌داند و آن کس که در امتحان اخلاق کامیاب شد، در سایر امتحانات کامیاب است و موفق بیرون می‌آید. یا اینکه خداوند در تعریف و تمجید نبی خودش، وصف اخلاق او را بیان کرده است؛ چنانکه می‌فرماید: «وَ إِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ و بی گمان تو، بر اخلاق بزرگی قرار داری.» (قلم: ۴)
این اخلاق است که آدمی را در میان همنوعانش مرتبت و قرابت می‌بخشد و پیوندها و رشته‌ها را مستحکم می‌نماید. ازهمین‌رو، باید به‌جای جنگیدن با معلول، در پی علت رفت و درمان پرخاشگری اخلاقی را از روزنه‌ی اجتناب از گناهان مسدود کرد؛ زیرا هرچقدر هم که درخصوص ترمیم شکستگی‌های اخلاقی، به‌ویژه پرخاشگری، تلاش شود، اما عامل اصلی و ویروس مهلک و مسری که گناهان باشد، درمان نشود و راه علاجی برایش جسته نشود، سودی نخواهد داشت و حاصلی به دست نخواهد آمد.
ناگفته نماند که این مطلب نیز درست است که انسان ضعیف آفریده شده است و گاهی در پاره‌ای از مشکلات و درماندگی‌های دچار و ماندگار می‌شود؛ چنانکه خداوند فرموده است: «خُلِقَ اَلْإِنْسٰانُ ضَعِيفاً؛ و انسان، ضعیف و کم توان آفریده شده است.» (نساء: ۲۸) اما این گرفتاری به‌معنای تسلیم‌شدن و تلاش‌نکردن نیست، بلکه آدمی باید توان بشری و قوه‌ی عقلانی خویش را به کار بیندازد و به کار بگیرد تا از این جنگل وحشتناک و بی‌سروته گناهان رها شود و به وسعت دشت‌های سرسبز و قشنگِ طاعات برسد و راحت شود.
ادامه دارد….
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version