نویسنده: عبدالمجید دوستی

آثار بد گناه بر زندگی فردی

انسان‌های دارای احساس، درک و شعور هستند و در مقابل هر رخدادی و به مقتضای هر حادثه‌ای، احساسی از خودشان بروز می‌دهند و با صاحبان درد یا خوشی شریک می‌شوند. همین‌طور، هر انسانی در دوران طولانی یا کوتاه زندگی‌اش در پرتو حوادث و اتفاقات بسیاری حالات، احساسات، تمایلات، عواطف و روحیات مختلفی را تجربه و حس می‌کند که گاهی برخی از این احساسات و تجربیات برای طولانی‌مدت روی شخص تأثیر می‌گذارد و زندگی‌اش را دچار فرازوفرود می‌کند و گاهی مقطعی و گذراست و خیلی زود هوای آن حالت از ذهن و ضمیر و دل و دماغش می‌پَرد و به حالت ثابت و نرمال همیشگی‌اش برمی‌گردد.
یکی از این حالت‌ها که برای انسان‌های باشعور و صاحب وجدانِ بیدار رخ می‌دهد و قلب‌شان را درگیر می‌کند، احساس گناه توأم با آمیزه‌ای از افسردگی است. یعنی زمانی که یک انسان خواسته یا ناخواسته مرتکب گناهی صغیره یا کبیره می‌شود، ملال این فعل ناشایست و به دور از مقام والای یک انسان پاک، دامانش را می‌گیرد و ناراحتش می‌کند. پس یکی از آثار بد گناهان در زندگی فردی همین احساس افسردگی و پشیمانی بعد از ارتکاب گناه است.
اکنون اندکی به تشریح همین مورد می‌پردازیم:
۳. افسردگی و پشیمانی
انسان در دوران زندگی فردی خویش تجربیات بسیاری را از سر می‌گذارد و بخش‌بخش حیاتش مملو از اتفاقات گوناگون است که هر کدام آن‌ها حاوی درس‌ها و تجربیات مختلف است و در تصمیم‌گیری‌های آینده و پیش‌روی‌اش به‌عنوان آینه‌ای شفاف قرار می‌گیرد تا دچار همان کج‌روی‌ها و انحراف‌گرایی‌های سابق نشود و بر عکس تصمیمی درست با نتیجه‌ی مطلوب اتخاذ کند.
یکی از تجربیاتی که انسان‌ها گاهی یا همواره از سر می‌گذرانند و خلئی در زندگی‌شان به وجود می‌آورد، حالت افسردگی و سپس پشیمانی بعد از ارتکاب گناه است. انسان‌ها طبعاً آزاد و کنجکاو آفریده شده‌اند و همیشه در پی آزمودن چیزهای جدید یا حتی چیزهای ممنوع هستند. در این وهله امکان دارد عده‌ای از ایمان و تقوای قوی‌تر و قرب و ارج بالاتری برخوردار باشند و خویشتن را در مقابل امیال نفسانی و خواسته‌های وسواسی حفاظت کنند؛ اما برخی نیز در این گودال فرومی‌غلطند و روح و روان‌شان با تعفن گناهان آلوده می‌شود و بوی کریه آن‌ها فضا را مسموم می‌کند.
این حالت شاید لذتی آنی در پی داشته باشد و در همان لحظه آدمی را غرق در تجربه‌ای ناب بگرداند، اما این احساس در مقابل تبعاتی که در آینده برایش خواهد داشت، خیلی کوتاه، گذرا و ناچیز است.
وقتی انسان دچار افسردگی می‌شود، این حالت هم ذهن هم جسم او را دربرمی‌گیرد و متأثر می‌سازد. در چنین حالتی انسان از فضای باز اطرافش دل می‌کَند و در لاک خودش فرومی‌رود. نه توان لبخندزدن را خواهد داشت نه حوصله‌ی همنشینی و مصاحبت و مجالست با دیگران را. خویشتن را در اختیار باد و باران و جریان ممتد روزگار می‌سپارد و زمام امورش را تحویل سیر جاری زندگی می‌سپارد.
این حالت، حالت پس از ارتکاب جرم است که به‌عنوان تنبیه آنی و فوری گریبان‌گیر آدمی می‌شود و در یک لحظه تمام آن لحظاتِ به‌ظاهر خوشی و لذت را فراموش می‌کند و در منجلاب پشیمانی فرومی‌رود و همچنان تا وهله‌ی توبه‌کردن، ابراز پشیمانی‌نمودن و انابت‌کردن در پیشگاه بخشاینده‌ی مهرورز ادامه دارد و زندگی روشنش را با رنگ تاریکی رنگ‌آمیزی می‌کند. زیرا آدمی به هنگام ارتکاب گناه نگاه مهربانانه‌ی خداوندی را فراموش می‌کند و تنها چیزی که در آن حالت می‌بیند و می‌طلبد، رسیدن به لذت است. در چنین حالتی تمام خوبی‌ها و نعمت‌های خداوند را در حق خویش فراموش می‌کند و مجالی برای وجدانش نمی‌دهد که اندکی تأمل کند و میان گزینه‌ی بد و خوب، همان خوب را انتخاب کند و در کسری از ثانیه به بدی‌های گناه بیندیشد و خویشتن را از آن وضعیت بهیمیّت برهاند و دوباره به خنکای آسایش روانی و پالایش روحانی برگردد. اما وقتی این فرصتِ تصمیم‌گیری پیش نمی‌آید و شیرجه‌زنان در اعماق باتلاق گناه فرومی‌رود و خداوند را در بوته‌ی فراموشی قرار می‌دهد، خداوند نیز نظر رحمتش را از وی برمی‌گرداند و برای مدتی و تا وقت انابت و برگشتی دوباره، وی را در همان خلسه‌ی بی‌کسی و به دور از رحمت خویش نگه می‌دارد. آن افسردگی و پشیمانی حاصل همان دورنگه‌داشته‌شدن از رحمت خداوند است.
خداوند نیز در کلام مجیدش فرمود است که انسان‌ها در سایه‌ی فراموش‌کردن خداوند، از نظرگاه رحمت خداوند محروم می‌شوند و در نتیجه خداوند نیز آنان را فراموش می‌کند؛ چنانکه فرموده است: «وَ لاٰ تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اَللّٰهَ فَأَنْسٰاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولٰئِكَ هُمُ اَلْفٰاسِقُونَ؛ و مانند کسانی نباشید که الله را از یاد بردند؛ پس الله هم آنان را دچار خودفراموشی کرد. چنین کسانی فاسق و نابکارند.» (حشر: ۱۹)
ماحصل این بخش از آثار بد گناهان، تجربه‌ی تلخ افسردگی مقطعی و پشیمانی فراگیر است و تا زمانی که آدمی ظاهر و باطنش را با آب زلال توبه، انابت و معذرت‌خواهی نشوید و پاک نگرداند، همچنان در بند اسارت افسردگی محصور می‌ماند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version