نویسنده: دکتور فضل احمد احمدی
  1. عوامل و اصول محافظه گرایی

تعدادی بر این باورند که محافظه‌کاری در بسیاری از امور، به‌ویژه در احزاب سیاسی، رسوخ کرده است و معتقدند که سیاست داخلی احزاب، معمولاً محافظه‌کارانه است (میخلز، ۱۳۸۵: ۲۱۰) و این ناشی از عوامل و اصول این سنت سیاسی می‌باشد. کوئینتن در بررسی از محافظه‌گرایی به سه عامل ریشه‌ای توجه می‌کند: نخست، سنت‌گرایی و مخالفت با هر تغییر، به‌ویژه تغییرات ناگهانی و نیز رد آرمان‌شهرگرایی؛ دوم، شک‌گرایی سیاسی و خصومت با نظریه؛ و سوم، قائل شدن به حالت اندام‌وار برای جامعه که نقطه‌ی مقابل مکانیستی دیدن آن است. (قادری، ۱۳۹۰: ۵۷)
اصول ایدئولوژی محافظه‌کاری را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد:
۱. ضدیت با عقل‌گرایی: محافظه‌کاران عقل انسان را در برابر عقل کلی‌تر نهفته در سنت یا مذهب بی‌ارزش می‌شمارند. به نظر آنان، عقل خود پیرو خواهشات و احساسات آدمی است.
۲. دفاع از مذهب: به نظر محافظه‌کاران، مقصود و غایتی الهی در زندگی انسان مندرج است و حقوق و تکالیف آدمیان از آن برمی‌خیزد. مذهب و محافظه‌کاری هر دو بر نقص معرفت انسان و ضرورت پاسداری از سنت‌ها و سلسله مراتب اقتدار تأکید می‌گذارند.
۳. نابرابری طبیعی انسان‌ها: به نظر محافظه‌کاران، نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی پدیده‌ای طبیعی است و هر کوششی برای از میان برداشتن آنان از طریق سیاسی به شکست می‌انجامد. حتی تداوم نابرابری‌های اجتماعی انگیزه اصلی کار و کوشش انسان‌هاست.
۴ .قداست مالکیت: محافظه‌کاران مالکیت را همچون خانواده و مذهب، نهاد مقدس می شمارند و نیازی به توجیه آن نمی‌بیند. محافظه‌کاران امروزی مدافع بازار آزاد و انواع مالکیت خصوصی هستند.
۵ .نگرش پدرسالارانه: محافظه‌کاران، دولت را ادامه‌ی خانواده و سلطه‌ی آن را از نوع سلطه‌ی پدرسالاری تلقی می‌کنند. از این رو پدر سالاری سیاسی، پدیده‌ای طبیعی به شمار می‌رود.
به طور کلی محافظه کاری در ضدیت با لیبرالیزم پدیدار شده و در مقابل اندیشه آزادی و دموکراسی و برابری اجتماعی از رسوم و سنت‌ها و سلسله مراتب اجتماعی، اعمال کنترل مذهب در جامعه و دولت، فضایل اخلاق سنتی، پدرسالاری اجتماعی و سیاسی نخبه گرا دفاع کرده و خواهان حفظ و استمرار آن است.
  1. مذهب و محافظه گرایی

محافظه‌کاری، در مقایسه با دیگر جریان‌های فکری موجود در اندیشه سیاسی غرب، بیشتر بر اهمیت مذهب تأکید می‌کند. حتی آن دسته از محافظه‌کاران که به طور شخصی علاقه‌ای به مسائل مذهبی ندارند، ترجیح می‌دهند که در عرصه رفتار اجتماعی، احترام به حوزه مذهب حفظ شود. این گرایش به مذهب بیشتر به خاطر نقشی است که این نهاد در پیوند اجتماعی و استحکام بنیان‌های جامعه ایفا می‌کند. به عبارت دیگر، مذهب، حداقل در شکل‌های سنتی آن، بخشی از میراث و سنت به حساب می‌آید. محافظه‌کاران انگلیسی با توجه به تاریخ مذهب انگلیکان و جدایی از کلیسای کاتولیک روم در دوران گذشته، تلاش کرده‌اند تا از مذهب به عنوان عنصری برای ایجاد وحدت و هماهنگی اجتماعی بهره ببرند. (قادری، ۱۳۹۰: ۶۲)
البته این تأکید فقط مختص انگلیس نیست، بلکه در تمام کشورهایی که احزاب محافظه‌کار نفوذ دارند، به حفاظت از مذهب به عنوان یک اصل پایبند هستند. این تمایل شاید به این دلیل است که مذهب به عنوان یکی از پدیده‌های تأثیرگذار اجتماعی-دینی شناخته شده که در طول تاریخ، نقش مهمی در شکل‌گیری و تحول زندگی بشری داشته است.
  1. انواع و مشهورترین محافظه گران

محافظه‌کاری انواع متفاوت و گوناگونی دارد که می‌توان به چند نمونه اشاره نمود:
محافظه‌کاری غریزی: این نوع محافظه‌کاری از سرشت طبیعی و فرهنگی نشأت گرفته و به معنای مقاومت در برابر تغییرات ناگهانی و غیرعادی در الگوهای جاری کار و زندگی است.
محافظه‌کاری موقعیتی: این نوع محافظه‌کاری، که با تعریف قبلی در ارتباط است، نگرشی است مخالف با تغییراتی که می‌تواند نظم موجود اجتماعی، اقتصادی، قانونی، مذهبی، سیاسی یا فرهنگی را بر هم زند. این تعریف الگوهایی از رفتار اجتماعی، اصول و رویدادهایی را که در تظاهرات روزمره توسط افراد جامعه شکل می‌گیرند، در بر می‌گیرد.
محافظه‌کاری سیاسی: اغلب منظور از محافظه‌کاری، همین نوع سیاسی آن است که می‌توان آن را با آرزوها و فعالیت‌های حزبی و جنبش‌هایی که قدردان الگوهای اخلاقی و آزموده شده‌ی نهادها هستند، معادل دانست. این نوع محافظه‌کاری نسبت به فایده‌مندی حکومت‌های دموکراتیک بدبین است و همچنین با برنامه‌های اصلاح‌طلبانه‌ی چپِ میانه و طرح‌های اخلال‌گرانه‌ی چپِ افراطی مخالفت می‌کند.
محافظه‌کاری فکری-فلسفی: محافظه‌کاری در این معنا، در طول تاریخ فکر بشر، در قالب اندیشه‌های فلسفی، مذهبی، اجتماعی، گفتمانی و ایدئولوژیک به صورت فردی و جمعی ظهور یافته است. در معنای خاص تاریخی، به نیروی فکری-اجتماعی قدرتمند در غرب اشاره دارد که به عنوان واکنشی در برابر روشنفکری فرانسوی و به شکلی ریشه‌دار در انواع قبلی محافظه‌کاری فکری-فلسفی شکل گرفته است. (حسینی، ۱۳۸۰: ۳۷-۳۸)
با در نظر گرفتن تفاوت‌های میان محافظه‌گرایی و محافظه‌کاری، لازم است به برخی از شخصیت‌های محافظه‌گر که به نوعی از سنت‌های محافظه‌کاری الهام گرفته‌اند، پرداخته شود. همان‌طور که بیان شد، یکی از اصول مهم محافظه‌گرایی مخالفت با عقل‌گرایی نشأت یافته از دوران روشنگری است، به ویژه آنچه در انقلاب فرانسه و سایر تحولات انقلابی منعکس شده است. بی‌شک، مهم‌ترین چهره‌ی اندیشه‌ورز در تاریخ محافظه‌گرایی، ادموند برک است که تأملات عمیقی درباره انقلاب فرانسه داشته است. البته برک تنها شخصیت تأثیرگذار در تاریخ محافظه‌گرایی نیست، بلکه کوئینین در بررسی این تاریخ، از افرادی چون سیسرو، ژان بدن، هالیفاکس، مونتسکیو، والپول، دومستر و همچنین دیسرائیلی و سالیسبوری نام برده است. اگر به این فهرست، اشخاصی مانند جان آدامز و الکساندر همیلتون را که در دوران تأسیس آمریکا به عنوان محافظه‌کاران آن کشور شناخته شدند، اضافه کنیم، پس از آن شاهد طیف گسترده‌ای از افرادی خواهیم بود که به محافظه‌گرایی معروف هستند. در عین حال، طبیعتاً همه‌ی این اشخاص موضع یکسان و متحدی نداشته‌اند (قادری، ۱۳۹۰: ۵۶) و بسیاری از کسانی که بعد از آن‌ها به جرگه‌ی محافظه‌کاران پیوسته‌اند، دیدگاه‌های متفاوت‌تر و متنوع‌تری دارند.

نتیجه‌گیری

محافظه‌کاری به مثابه‌ یک آموزه سیاسی و ایدئولوژی فلسفی، دارای مفاهیم و ارزش‌های ویژه‌ای است. این ایدئولوژی که حامی سنت، وظیفه، اقتدار و مالکیت می‌باشد، دامنه‌ای از پدرسالاری توری گرفته تا راست نو را در بر می‌گیرد و مانند دیگر نظریه‌های سیاسی، از ابهام و پیچیدگی‌هایی برخوردار است. پیچیدگی محافظه‌کاری به ویژه با نحوه استفاده و کاربرد واژگانی چون «محافظه‌کار» و «محافظه‌کاری» افزایش می‌یابد.
بسیاری از محققان مبانی محافظه‌گرایی را در سه حوزه جستجو می‌کنند: نخست، سنت‌گرایی و مخالفت با تغییرات، به خصوص تغییرات ناگهانی و همچنین رد ایده‌آلیسم اتوپیایی؛ دوم، شک‌گرایی سیاسی و دشمنی با ایدئولوژی‌های نظری؛ و سوم، تلقی اندام‌وار از جامعه که در تضاد با دیدگاه مکانیستی است.
اصول محافظه‌گرایی، گرچه دارای تنوع خاص خود هستند، اما اصول اساسی مشترکی نیز دارند که شامل مخالفت با عقل‌گرایی، دفاع از مذهب، باور به نابرابری طبیعی انسان‌ها، قداست مالکیت و دیدگاه پدرسالارانه می‌شود.
یکی از پایه‌های محافظه‌گرایی، مخالفت با عقل‌گرایی ناشی از دوران روشنگری است، به ویژه آنچه در انقلاب فرانسه و سایر تحولات انقلابی منعکس شده است. بی‌تردید، ادموند برک به عنوان مهم‌ترین چهره اندیشمند در تاریخ محافظه‌گرایی شناخته می‌شود که در مورد انقلاب فرانسه تأملات عمیقی داشته است. با این حال، برک تنها شخصیت تأثیرگذار در تاریخ محافظه‌گرایی نبوده است، به گونه‌ای که کوئینین در بررسی این تاریخ، از شخصیت‌هایی چون سیسرو، ژان بدن، هالیفاکس، مونتسکیو، والپول و دومستر و همچنین دیسرائیلی و سالیسبوری نام می‌برد. امروزه نیز تعدادی از نویسندگان و سیاست‌مداران دارای گرایش‌های محافظه‌کاری هستند و با توجه به تفاوت‌های بینشی، تعداد آن‌ها قابل شمارش نیست.

منابع و مآخذ

  1. بشیریه، حسین،(۱۳۹۲). آموزش دانش سیاسی؛ مبانی علم سیاست نظری و تأسیسی، چاپ دهم، تهران- ایران، نشر نگاه معاصر.
  2. حسینی، عبدالحامد، (۱۳۸۰). «جامعه شناسی محافظه کاری و نو محافظه کاری»، فرهنگ توسعه، فروردین ۱۳۸۰، شماره ۴۸.
  3. دوورژه، موریس، (۱۳۸۹). اصول علم سیاست. ترجمه: ابوالفضل قاضی، چاپ نهم، تهران- ایران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر.
  4. رهبر قاضی و دیگران، محمود رضا و سید سید حسن زاده و مهناز گودرزی،(۱۳۹۹). «واکاویی نقش هویت دینی در گرایش افراد محافظه کاری سیاسی، اقتصادی و فرهنگی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه های اصفهان)». فصلنامه علمی مطالعات بین رشته‌ای راهبردی، سال دهم، شماره ۴۱، زمستان ۱۳۹۹، صفحات ۱۲۱ تا ۱۴۴.
  5. صلاحی، ملک یحیی، (۱۳۹۰). اندیشه های سیاسی غرب در قرن بیستم، چاپ پنجم، تهران- ایران، نشر قومس.
  6. عبدی و دیگران، سعید، کیهان آزادی، سینا خردیار و علی بیات، (۱۴۰۱). «ایدئولوژی سیاسی محافظه کارانه و انتخاب رویه‌های حسابداری مبتنی بر ارزش منصفانه»، فصلنامه علمی پژوهشی دانش حسابداری و حسابرسی مدیریت، دوره ۱۱، شماره ۲، تابستان ۱۴۰۱، صفحات ۸۷ تا ۹۶.
  7. قادری، حاتم،(۱۳۹۰). اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم، چاپ دوازدهم، تهران-ایران، انشتارات سمت.
  8. میخلز، رُبرت، (۱۳۸۵)، جامعه شناسی احزاب سیاسی، ترجمه: احمد نقیب زاده، چاپ دوم، نشر قومس، تهران- ایران.
هیوود، اندرو،(۱۳۹۱). سیاست، ترجمه: عبدالرحمن عالم، چاپ دوم، نشر نی، تهران- ایران.
بخش قبلی | پایان
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version