نویسنده: عبدالحمید گرگیج
ترفندهای شیطانی برای توجیه کردن غیبت
شیطان برای آنکه مردم را به غیبت وادار کند، ترفندها و حیلههای فراوانی بکار میبرد، از جمله اینکه در ذهن مردم وسوسه میکند و میگوید: صفاتی که پشت سر فلانی، ذکر میکنند، چیزی جز واقعیت نیست و تمام صفات مذکور در او وجود دارد؛ لذا اشکالی ندارد. بدیهی است که چنین توجیهی در زمینۀ غیبت، به چند دلیل مردود است:
-
غیبت در اصل همین است که صفاتی که در شخص وجود دارد، در غیاب او بازگو شود. حدیثی که حضرت ابوهریره رضیاللهعنه روایت کرده، بر مردود بودن توجیه مذکور صراحت دارد؛ حضرت ابوهریره رضیاللهعنه روایت میکند که رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم فرمود: «أتدرون ما الغيبة؟ قالوا: الله ورسوله أعلم. قال: ذکرک اخاك بما يكره. قيل: أرأيت إن كان فى اخى ما أقول؟ قال ان كان فيه ما تقول؛ فقد اغتبته و ان لم يكن فيه فقد بهته»؛ «آیا میدانید که غیبت چیست؟ عرض کردند: خداوند و رسول او آگاهترند. آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم فرمود: غیبت یعنی اینکه صفاتی از برادر خویش را در غیاب او بازگو نمایی که ذکر آن برای وی ناخوشایند باشد. سؤال شد: آیا اگر آنچه پشت سر برادرمان بازگو میکنیم، واقعاً در وی وجود داشته باشد، باز هم مرتکب غیبت شدهایم؟ فرمود: اگر آنچه میگویی، در وی وجود داشته باشد، هر آیینه غیبت کردهای؛ اما چنانچه آن صفات و ویژگیها در او وجود نداشته باشد، مرتکب (گناهی بزرگتر یعنی ) بهتان و تهمت شدهای».
-
انس بن مالک رحمهالله روایت میکند: چنین مرسوم بود که هرگاه عربها عزم سفر میکردند، خادمی نیز همراه خویش میبردند تا در طول سفر در خدمت آنها باشد. از قضا روزی حضرت ابوبکر و عمر رضیاللهعنهما عزم سفر نمودند و یک نفر را نیز با خود همراه کردند تا به آنان خدمت کند. پس از چندی راهپیمایی خسته شدند و برای استراحت اندکی خوابیدند؛ وقتی بیدار شدند، دیدند خادم نیز همچنان در خوابی عمیق فرو رفته و هیچ غذایی هم آماده نکرده است. یکی از آن دو، خطاب به دیگری گفت: انگار آقا در خانهاش خوابیده! چه خواب عمیقی دارد، بههرحال وی را از خواب بیدار کردند و به او گفتند: نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم برو و به ایشان سلام برسان و بگو: ابوبکر و عمر، از شما درخواست غذا دارند. رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم خطاب به پیک آن دو بزرگوار فرمود: به آن دو بگو که آنها سیر و پر خوردهاند. پیک نیز پیغام رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم را به آنان رسانید. آن دو، سخت ترسیدند و نزد پیامبر صلیاللهعلیهوسلم رفتند و عرض کردند: ما از شما تقاضای غذا کردیم اما شما گفتهاید که ما غذا خوردهایم. بهراستی مگر ما چه خوردهایم؟ آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم فرمود: شما از گوشت برادرتان خوردهاید! به خدا که پارههایی از گوشت وی را میان دندانها و لثههایتان مشاهده میکنم. آن دو عرض کردند: برایمان طلب مغفرت کن. رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمود: هر آیینه باید او که غیبتش را نمودهاید برایتان طلب مغفرت کند.
چه بسیارند افرادی که خیلی راحت میگویند: فلانی، پرخور است یا فلانی زیاد حمام میرود و… باید خیلی مراقب باشیم تا از روی بیپروایی، به غیبت و خوردن گوشت برادر مسلمانمان، دچار نشویم. گروهی غیبت میکنند و این کار خود را توجیه میکنند و میگویند: درست است ما عیوب فلانی را پشت سر او بازگو میکنیم، اما با این کار، خیر او را میخواهیم و به چیزی جز مصلحت و منافع او نمیاندیشیم. برخی نیز میگویند: ما به خاطر منافع و مصالح عموم، این کار را انجام میدهیم. بههرحال حتی با چنین اهدافی غیبت کردن مردود خواهد بود؛ زیرا اولاً، هر کاری که انجام میپذیرد، بایستی کاملاً مشروع باشد؛ لذا هر کس، نیت خوب و مشروعی داشته باشد، اما سایر جنبههای کار خویش را در راستای آن نیت و در چارچوب شریعت قرار ندهد، صرف نیت، برای نجات او از عذاب الهی کافی نخواهد بود. مگر نه اینکه مشرکان نیز چنین ادعایی داشتند؛ چنانچه قرآنکریم دربارۀ این ویژگی مشرکان میفرماید: «وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِبُونَا إِلَى الله زُلْفَى»؛ «سوگند کسانی که جز خدا یاوران دیگری بر میگیرند و به آنان تقرب و توسل میجویند و میگویند: ما آنان را پرستش نمیکنیم مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک گردانند».
بدین ترتیب هر چند مشرکان، هدف خویش از بتپرستی را تقرب به خداوند بیان کردند، اما این نیت آنها موجب نشد که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم و اصحاب بزرگوارش از جهاد و کاروزار با آنها صرفنظر کنند. در نتیجه مصالح فردی یا حتی منافع یک جامعه نمیتواند دلیلی برای غیبت کردن از فردی باشد.
ثانیاً: اگر کسی واقعاً نیت و هدف نیکی را در غیبت کردن دنبال میکند، باید روش و عملکردی که آن را برای رسیدن به هدفش انجام میدهد نیز صادقانه و نیکو باشد و این، تنها در صورتی میسر میگردد که انسان، بهجای غیبت کردن، نزد آن شخص برود و با حکمت، به وعظ و ارشاد وی بپردازد و او را به فرمانبرداری از آموزهها و دستورات اسلامی و اجتناب از هوا و هوس رهنمون گردد.
البته گاهی ضرورت ایجاب میکند که چندین بار این دعوت و ارشاد تکرار گردد؛ اما اگر داعی تشخیص دهد که دیگر ارشاد و دعوت او نتیجهای نخواهد داد، باید دعوتگر دیگری را بر این کار بگمارد؛ زیرا چهبسا شخصی دیگر، بتواند با به کار گرفتن اسلوبهایی متفاوت و مناسب با وضعیت مخاطب، در وی تأثیر بگذارد. بدیهی است گاهی این بیدارگری بهصورت مستقیم و گاهی نیز بهصورت غیرمستقیم انجام میپذیرد. باوجود تمامی این تدابیر چنانچه شخص ارشادکننده به این نتیجه برسد که مخاطبش، بههیچوجه از گناه یا صفت ناشایست خود دست نخواهد کشید، تنها وظیفۀ او آن است که فرد مزبور را با عیوبش رها کند و البته دعوتگر حق ندارد به افشای عیوب شخص مزبور بپردازد یا به آبروی وی خدشه وارد کند؛ زیرا چنین کاری، زمینۀ بروز فتنهها و آشوبهای فراوانی را در جامعۀ اسلامی ایجاد مینماید.
برخی از فتنههایی که در پی افشای عیوب مردم و خدشهدار کردن آبروی آنان به وجود میآیند، عبارتاند از:
-
مخالفت با نصوصی که بهصراحت، به عیبپوشی دیگران تأکید و امر نموده است.
-
گسترش شک و بیاعتمادی در جوامع اسلامی و همچنین بیاعتمادی به نیکان و سرآمدان امت.
-
مشغول شدن مسلمانان به غیبت کردن از همدیگر و رواج کینه و دشمنی در میان آنها و همچنین ترک اولویتهای دینی و زایل شدن غم و اندوه از امت اسلامی میگردد.
-
تشویق و تحریک شخص دارای عیب بر انجام گناه و عیبش بهصورت علنی و گستاخ شدن او بر این کار.