نویسنده: عبدالحمید نوروزی

چگونه می‌توان از نعمت جوانی بهره‌ برد؟

اساسی‌ترین وظیفه و مسئولیتی که بر عهدۀ جوان است و باید به آن اهمیت بدهد، این است که تلاش کند تا لحظات عمر خود را هدر ندهد، بلکه آن را با برنامه‌ریزی پیش ببرد. گروهی از جوانان از عالمی خواستند تا نزد آنان بایستد و مشکل‌شان را حل کند. آن عالم فرمود: «آفتاب را نگهدارید، اگر آفتاب توقف کرد من هم نزد شما توقف می‌کنم. در غیر این‌صورت، وقت من هدر می‌رود.» به قول امام شافعی رحمه‌الله: «وقت و نیروی زمان، مانند شمشیر است، اگر تو آن را قطع و تکه‌تکه نکنی، او تو را قطع و بی‌برنامه خواهد کرد.» یعنی اگر تو از لحظات عمر خود استفادۀ درست نکنی، او عمر تو را به پایان می‌رساند؛ خواه به نفع تو باشد یا به ضرر تو.
عقل، مغز و خواهشات خود را در راه دین و خدمت صادقانه بـه مـردم مصرف کنیم؛ اگر در موقعیتی قرار می‌گیریم که هم می‌توانیم به دین خدمت کنیم و هم به مخلوق، پس باید بسیار خوشحال باشیم. این بسیار بد است که جوان سردستۀ گروه‌های دزد و عیاش باشد یا در کافی‌شاپ‌ها و قمارخانه‌ها عمر خود را صرف کند.
حضرت عبیدالله بن حسن می‌فرماید: «لأن أكون ذنبا فی حق أحب إلی من أن أكون رأسا فی باطل»؛ ترجمه: «اگر من فردی عادی و خدمتکار در راه حق باشم، بهتر است از اینکه در مسیر باطل رئیس باشم.»
امام ابن‌قیم جوزی رحمه‌الله می‌فرماید: «زمانی که استادم شیخ‌الاسلام ابن‌تیمیه رحمه‌الله را به زندان می‌بردند، فرمودند: «آیا می‌دانید زندانی و محبوس واقعی چه کسی است؟ همان کسی است که الله متعال در قلب او جایی نداشته باشد و اسیر واقعی کسی است که او را خواهشات نفسانی اسیر کرده باشد.»
جوانان گاهی آن‌قدر در بندِ گرفتاری خواهشات نفسانی قرار می‌گیرند که حتی بر موازین شرعی اعتراض می‌کنند. علامه اقبال رحمه‌الله می‌فرماید:
آدمی انـــــدر جهــــــــــان خیر و شر                  کم شناسد نفع خود اندر ضرر
کس نداند زشت و خوب کار چیست           جادۀ هموار و ناهموار چیست
شرع برخیزد ز اعماق حیات                         روشن از نورش ظلام کائنات

جوانانِ صدر اسلام

وقتی حضرت محمد صلى‌الله‌علیه‌وسلم به رسالت و پیامبری مبعوث گردید، برای ابلاغ پیام‌های الهی افرادی را انتخاب نمود تا به‌وسیلۀ آن‌ها دعوت اسلام را به بندگان خدا برساند. اکثر این افراد، جوانان و نوجوانان مؤمن، متعهد، مجاهد و شجاعی بودند که برای جوانان امروزی الگو واقع شدند.
اولین جوان صدر اسلام، فاتح خیبر، خلیفۀ چهارم، داماد و دارای صفات برجستۀ پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وسلم حضرت علی مرتضی رضی‌الله‌عنه بود. دو نفر دیگر، یکی حضرت سعد بن ابی‌وقاص رضی‌الله‌عنه و دیگری حضرت زبیر بن عوام رضی‌الله‌عنه بودند.
در بین مکاتب و فلسفه‌های بشری، مکتبی نیست که به‌اندازۀ اسلام به جوانان ارزش داده و موجبات رشد آنان را فراهم کرده باشد. علی‌رغم آنچه در دنیای امروزی برای شست‌وشوی مغزی جوانان مطرح می‌شود، اسلام عزیز به فکر بیداری، سازندگی و هدایت مغزهاست.
اسلام بر این عقیده است که بدترین نوع فقر، فقر ناشی از بی‌هدفی جوانان است که باید برای آن چاره‌ای اندیشید و بیش از هر گروهی، به این قشر توجه کرد.
ظهور اسلام با احکام و تعالیم روح‌بخش خود، نسل جوان را از خواب عمیق و غفلت‌زا بیدار کرد؛ به‌گونه‌ای که جوان در سایۀ این بیداری، از حیات و زندگی جدیدی برخوردار گشت و راه مشارکت وی در همۀ عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هموار گردید. در نشر اندیشۀ توحید و معارف، میان‌سالان و کهن‌سالان در برابر پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وسلم مبارزه کردند و با شیوۀ احمقانه و ریشه‌دار بت‌پرستی به‌سادگی روش اسلام را نپذیرفتند؛ اما جوانان با پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وسلم هم‌عهد شده و وفاداری خود را نسبت به اسلام و پاسداری از شرافت خویش به نمایش گذاشتند و به شایستگی در این میان ساخته شدند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version