نویسنده: محمدعاصم اسماعیل‌زهی

طبقات عرفا و متصوفه از قرن دوم تا قرن دهم ه‍.ق

قرن نهم
1.شاه نعمت‌الله ولی: سلسلۀ نعمت‌الله ولی، در عصر حاضر از معروف‌ترین سلسله‌های تصوف است. مرقد مبارک او در ماهانِ کرمان مزارِ صوفیان است. گویند ۹۵ سال عمر کرد و در یکی از سال‌های (۸۲۰،۸۲۷ یا ۸۳۴ هجری) درگذشته است.
اکثر عمرش در قرن هشتم گذشته و با حافظ شیرازی نیز ملاقات داشته است.
  1. محمد بن حمزه فناری رومی: او از علمای کشور عثمانی است و کتب زیادی تألیف کرده است؛ او به واسطۀ کتاب «مصباح الانس» که شرح کتاب مفتاح الغیب صدرالدین قونوی است، به شهرت رسیده است. شرح کردن کتب محی‌الدین عربی و یا صدرالدین قونوی کار هر کسی نیست، اما فناری این کار را کرده است و محققین عرفان که پس از وی آمده‌اند، ارزش این شرح را تأیید کرده‌اند.
  2. شمس‌الدین محمد لاهیجی نوربخشی، شارح کتاب «گلشن راز» محمود شبستری بود. او معاصر میرصدرالدین دشتکی و علامه دوانی بود و در شیراز زندگی می‌کرد. طبق آنچه قاضی نورالله در «مجالس المؤمنین» نوشته است، صدرالدین دشتکی و علامه دوانی که هر دو از حکمای برجستۀ عصر خود بودند، به او احترام ویژه‌ای قائل بودند. وی شاگرد سید محمد نوربخش بود و سید محمد نوربخش نیز شاگرد ابن‌فهد حلی بود که در تاریخچۀ فقها ذکر شده است.
لاهیجی به خاطر «شرح گلشن» راز شناخته می‌شود که یکی از متون عالی عرفان به شمار می‌رود. او، طوری که در مقدمۀ کتابش می‌نویسد، در سال (۸۷۷ هـ.ق) آغاز به شرح این کتاب کرده است. تاریخ دقیق وفات لاهیجی مشخص نیست و به نظر می‌رسد که قبل از سال (۹۰۰ هجری) درگذشته است.
  1. نورالدین عبدالرحمن جامی: او عرب‌نژاد است و نسبش به حسن شیبانی، فقیه معروف قرن دوم هجری می‌رسد. جامی شاعری توانا بوده است و او را آخرین شاعر بزرگ عرفانی زبان فارسی می‌دانند. در ابتدا با تخلص «دشتی» شناخته می‌شد، اما به دلیل متولد شدن در ولایت جام، تغییر تخلص داد و به «جامی» مشهور شد.
جامی در زمینه‌های مختلف از جمله نحو، صرف، فقه، اصول، منطق، فلسفه و عرفان تحصیلات عالی داشت. وی در سال (۸۹۸ هجری) و در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
این بود خلاصه‌ای از تاریخچۀ عرفان از آغاز تا پایان قرن نهم.

پی­‌نوشت‌ها

  1. تفسیر مظهری ۳/۳۸۲.
  2. الله نور السموات و الارض (نور/۳۵).
  3. هو الاول و الاخر (حدید/۳).
  4. لا اله الا هو (بقره/۱۶۳).
  5. کل من علیها فان (الرحمن/۲۶).
  6. ونفخت فیه من روحی (حجر/۲۹).
  7. ولقد خلقنا الانسان ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن اقرب الیه من حبل الورید (ق/۱۶).
  8. فاینما تولوا فثم وجه الله (بقره/۱۱۵).
  9. ومن لم یجعل الله له نورا فما له من نور (نور/۴۰).
  10. کتاب میراث اسلام، مجموعه‌ای از مقالات مستشرقین دربارۀ اسلام، ص ۸۴.
  11. ترجمۀ این حدیث قدسی است: «عن أبي هريرة، قال: قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وسلم: «إن الله قال: من عادى لي وليا فقد آذنته بالحرب، وما تقرب إلي عبدي بشيء أحب إلي مما افترضت عليه، وما يزال عبدي يتقرب إلي بالنوافل حتى أحبه، فإذا أحببته: كنت سمعه الذي يسمع به، وبصره الذي يبصر به، ويده التي يبطش بها، ورجله التي يمشي بها، وإن سألني لأعطينه، ولئن استعاذني لأعيذنه، وما ترددت عن شيء أنا فاعله ترددي عن نفس المؤمن، يكره الموت وأنا أكره مساءته» (صحیح بخاری، ۲/۵۶۰۲).
  12. تاریخ تصوف در اسلام، تألیف دکتر قاسم غنی، صفحه ۱۹.
  13. تذکرة الاولیای شیخ عطار.
  14. اللمع، ص ۴۲۷.
  15. دکتر غنی، تاریخ تصوف در اسلام.
  16. میراث اسلام، ص ۸۵.
  17. تاریخ تصوف در اسلام، ص ۴۶۲، نقل از کتاب حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر.
  18. تاریخ تصوف در اسلام، ص ۵۵.
  19. طبقات الصوفیه، ابوعبدالرحمن سلمی، ص ۲۰۶.
بخش قبلی | پایان
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version