نویسنده: شکران احمدی
جایگاه علما
عموم مردم، بدون راهنمایی علما، به جهالت فرو میروند و تحت تأثیر اهریمنان جن و انس قرار میگیرند. گمراهی، بیچارگی و سرگردانی، آنان را فرا میگیرد. به همین دلیل، علما به عنوان نعمتهای الهی برای مردم زمین هستند؛ آنها چراغهای روشن و راهنمایان هدایت و حجت خدا در دنیا محسوب میشوند. از طریق رهنمودهای علما، گمراهی افکار برطرف میشود و شبهات تاریک از دلها دور میشوند.
علما، خشم شیطان را بر میانگیزند و ایمان را در دلها بارور میسازند. آنان همانند ستارگان آسمانی هستند که انسان در تاریکی دشتها و دریاها از نورشان الهام میگیرد و به راه حق رهنمون میگردد. هنگامی که از دو نفر، که یکی عالم و دیگری عابد بود، ذکری به میان آمد، پیامبر خدا صلیاللهعلیهوسلم فرمود: «فضل العالم على العابد كفضلي على أدناكم. ثم قال رسولالله صلىاللهعليهوسلم: إن الله وملائكته وأهل السماوات والأرضين حتى النملة في جحرها وحتى الحوت ليصلون على معلّم الناس الخير»؛ ترجمه: «فضیلت عالم بر عابد مثل فضیلت من بر پایینترین فرد شماست، همانا که خداوند و فرشتگانش و اهل آسمانها و زمین و حتی مورچه در سوراخش و ماهی در آب بر آموزگاری که مردم را نیکی میآموزد، درود میفرستند».
قیام علما در مقابل فتنههای دجالصفتان
تاریخ گواه است هر زمانی که فتنهها علیه دین و ایمان شوریدهاند، رادمردانی که دلهایشان چشمههای ایمان و یقین بوده و تربیت یافتۀ مکتب رسالت بودهاند، با شمشیرهای برنده حقیقت این فتنهها را درهم کوبیده و شعلههای در حال زبانه کشیدن آنها را با خونهایشان فرونشاندهاند، ایشان در مقابل سرکشان زمان قد علم کردند و ندای «أینقص الدین و أنا حي؟» را سردادند و نگذاشتند ذرهای نقص در دین مبین اسلام بوجود آید، که از آن جمله میتوان به:
قیام امام احمد بن حنبل رضیاللهعنه در قرن دوم هجری در مقابل فتنۀ خلق قرآن، قیام امام ابوالحسن اشعری رحمهاللهتعالی در مقابل فتنۀ اعتزال در قرن سوم و چهارم هجری، گفتار، جلسات، بیعت و تربیت روحی شیخ عبدالقادر گیلانی رحمهالله در مقابل فساق و فجار در قرنهای پنجم و ششم هجری، قیام مولانا جلالالدین رومی رحمهالله و انقلاب عظیم مثنوی و معنوی ایشان در قرن هفتم هجری در مقابل بحرانهای کلامی و عقلانی، نیز تلاشهای مجدد الفثانی رحمهالله در شبه قارۀ هند، بنای دارالعلوم دیوبند توسط علامه نانوتوی رحمهالله و مبارزات و اصلاحات ایشان در برابر انواع فتنهها، اقدامات جهادی و اصلاحی سیداحمد شهید رحمهالله و مولانا اسماعیل شهید رحمهالله با یاران سر به کف خود در مقابل استعمار پیر انگلستان و غیره اشاره کرد.
از بین رفتن حکومت اسلامی
جهان اسلام، به ویژه جهان عرب، مدتهاست که از جایگاه خویش یعنی مقام رهبری در علم، استقلال فکری، سیادت و رهبری، عقبنشینی نموده است که عامل مهم این چالشِ نامیمون این بود که جهان اسلام رسالتی را که بر دوش آنها گذاشته شده بود، فراموش کردند؛ رسالتی که در سخنان یکی از اصحاب بزرگوار پیامبر صلیاللهعلیهوسلم مشهود است که میفرماید: «الله ابتعثنا لنخرج من شاء مِن عبادةِ العباد إلی عبادةِ الله وحده و من ضیق الدنیا إلی سعتِها و من جور الأدیان إلی عدل الإسلام»؛ ترجمه: «خداوند ما را فرستاده است تا کسی را که بخواهد از عبادت بندگان به عبادت خدای واحد و از تنگنای دنیا به فراخی آن و از جور ادیان به عدالت اسلام در آوریم.»
ممکن است این انحطاط و عقبماندگی معلول عوامل دیگری نیز باشد که به عقاید مسلمانان ارتباط دارد، این عوامل قرار ذیلاند:
-
انحراف از مسیرِ اصلی اسلام؛
-
تحزب و فرقهگرایی؛
-
خوشگذرانی و منزوی شدن مسلمانان؛
-
فعالیتهای تخریبی دشمنان اسلام؛
-
هجوم استعمار به کشورهای اسلامی؛
-
خودباختگی و از دستدادن اعتماد به نفس.