نویسنده: عبدالحمید نوروزی

چکیده

وحدت و همبستگی میان مسلمانان از مسائل بسیار مهم و اساسی است که کلام خدا و سنت نبوی بر آن تأکید فراوان نموده‌اند. وحدت و حفظ آن امر مهمی است که از دیرباز در فرهنگ دینی کشورهای اسلامی وارد شده و به مرور، جایگاه ویژه‌ای يافته است و علما و اندیشمندان در عصر حاضر و روزگار کنونی به حفظ این امر مهم توجه خاصی داشته‌اند. قرآن‌کریم نیز به مسئلۀ وحدت اسلامی اهتمام خاصی ‌ورزیده است؛ از یک طرف پیامدهای مثبت اتحاد را بازگو می‌کند و در بیان ارزش و جایگاه اتحاد، افزون بر آنکه از اتحاد به عنوان نعمت بزرگ، قابل اهتمام و یادکردنی سخن می‌گوید؛ از مؤمنان می‌خواهد تا با یادکردن دوران تلخ تفرقه و آشوب، در حفظ آن بکوشند؛ زیرا اتحاد میان امت اسلام، اتحادی است که به خواست خداوند متعال، شکل گرفته و تحقق یافته است و از سوی ديگر نسبت به پيامدهای شوم اختلاف هشدار می‌دهد؛ چرا که به یقین اختلاف و تفرقه از عوامل مهم و فروپاشی تمدن‌ها و جوامع بشری و امت‌های دینی بوده است. بر همین اساس موضوع وحدت و تفرقه و نزاع مکرراً در قرآن مطرح شده و عوامل وحدت و زمینه‌های تفرقه یادآوری می‌شود.
در این مقاله، سعی بر آن شده تا از زوایای مختلف وحدت و جایگاه آن سخن بگوییم تا باشد اختلاف‌گران بخوانند و به سایۀ وحدت بگرایند.
واژگان کلیدی: وحدت، اتحاد، اخوّت.

مقدمه

دین اسلام چنان دین جامع و کاملی است که پاسخ‌گوی تمام نیازهای بشری بوده و هست و برای هر بخش از ابعاد زندگی اهداف و برنامه‌های دارد که سبب موفقیت و رستگاری انسان در دنیا و آخرت می‌باشد. از مهم‌ترین اهداف و برنامه‌های اسلام، تألیف قلوب، متحدگرداندن صفوف مؤمنان و از بین بردن اسباب اختلاف در زندگی مسلمانان می‌باشد.
اخوّت و برادری اسلامی از مهم‌ترین کارهایی بود که پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وسلم در مدینۀ منوره جهت استحکام پایه‌های حکومت نوپای اسلامی و مستحکم نمودن صفوف مؤمنان در مقابل جبهۀ کفر انجام دادند. خداوند متعال در قرآن کریم تمام مرزهای جغرافیاییِ ساختهٔ ذهن و فکر بشر را برچیده و تنها مرز ایدئولوژی و عقیده را مرز مورد قبول و مشترک اعلان نموده است. اهل ایمان را در زمرۀ ملت واحد، در چهارچوب عقیده، اعم از رنگ‌ها و نژادهای مختلف اعلان نموده و مرزهای خودساختهٔ بشر را جز برای شناخت و معرفت، دیگر بهایی نداده است. «يا أيها الناس إنا خلقناكم من ذكر وأنثى وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أكرمكم عند الله أتقاكم»؛ اى مردم ما شما را از مرد و زنی آفریده‌ایم و شما را تیره تیره، قبیله قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خدا متقی‌ترین شماست.
آری، دین ما دین وحدت و یکپارچگی است. قسم به الله اگر هر جامعه و یا کشوری بخواهد برای خود قانونی  بگذارد، هرگز قانونی بهتر از قانون اسلام نخواهد یافت که بتواند تمام افراد را به وسیلهٔ آن قانون با هم متحد کند؛ زیرا فقط مؤ منان هستند که به وسیلهٔ قانون اسلام با همدیگر اتحاد و اتفاق دارند؛ چنان‌که صلى‌الله‌عليه‌وسلم می‌فرماید: «المؤمن للمؤمن كالبنيان، يشد بعضه بعضا»؛ مؤمنان نسبت به همدیگر بسان ساختمان به هم‌پیوسته‌اند.
پس زمانی‌که ما دارای چنین دین و آئین برتری هستیم، بیاییم منافع شخصی خود را مدنظر قرار ندهیم و بگوییم ما برای امت هستیم، هدفمان امت است، حتی برتر از خانواده‌ام. آیا درست است با وجود چنین دینی با اختلاف زندگی کنیم؟ فقط برای خودتان زندگی نکنید، خودپرستی بس است، لازم و ضروری است که وحدت امت باری دیگر به درجهٔ تکامل و شکوفایی برسد. تصور کنیم اگر بخواهیم وحدت امت برگردد و یک‌دست، یک‌سنگر و یک روح شویم، باید ابتدا آنچه در وجودمان است تغییر دهیم، باید حسد وخودپرستی، تعصب و قومیت را رها کنیم؛ چرا که اسلام دین وحدت و اتفاق است.
نه افغانیم نه ترک و تتاریم/ چمن‌زاریم و از یک شاخساریم
تمیز رنگ و بو بر ما حرام است / که ما پروردهٔ یک نوبهاریم
واقعاً که رنگ و چهره، زبان و قومیت، هیچ مانعی را در سر راه بشر، خصوصاً مسلمان ایجاد کرده نمی‌‌تواند. رنگ مسلمان سفید باشد یا سیاه، زرد باشد یا سرخ، هیچ ارزشی ندارد و با همه مساویانه عمل می‌شود.

جایگاه وحدت

در قاموس اجتماع شاید به ندرت واژه‌ای شیرین‌تر و محبوب‌تر از «وحدت» یافته شود. وحدت از لحاظ دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حتی عاطفی همواره به‌عنوان شالودهٔ تمدن بشر و خمیرمایهٔ حیات جمعی انسآنها پذیرفته شده است.
پیامبران الهی و شخصیت‌های برجسته در طول تاریخ، در جهت تحقق‌بخشیدن به مفهوم واقعی وحدت، گام برداشته‌اند.
با نگاهی کوتاه و گذرا بر سابقهٔ عروج و زوال تمدن اسلامی، چنین استنباط می‌شود که وحدت در ارتقا، رشد، شکل‌گیری، استحکام، تداوم و حفظ روح و جوهرهٔ قدرت اسلام و مسلمین نقش فوق‌العاده و چشمگیر و محوری داشته است. تمام مفاهیم و مقوله‌های ضد وحدت، مانندِ اختلاف و دودستگی، تبعیض در عرصه‌های عدالت اجتماعی، سیاسی و مذهبی، نقطهٔ آغاز و عنصر بسیار مؤثر انحطاط و سقوط تمدن‌ها بوده و نظام‌های حکومتی بسیار قدرتمند را از پا درآورده است و زمینهٔ متلاشی‌شدنِ آنها را فراهم نموده است. علامه اقبال لاهوری رحمه‌الله نیز ضرر و زیان شکاف و دودستگی مسلمانان را لمس نموده و با اظهار مراتب تألم خطاب به امت اسلامی چنین می‌گوید:
امتی بودی امم گردیده‌ای   /    بزم خود را خود زهم پاشیده‌ای
آنچه تو با خویش کردی کس نکرد/  روح پاک مصطفی آمد به درد
پس، در یک سخن می‌توان گفت که وحدت، سنگ بنیاد دین و خمیرمایهٔ حیات جمعی بشر بوده است و خواهد بود.
امروزه ملت اسلام بر اثر عدم توجه به این اصل طلایی و قرآنی، شکار تشتّت و افتراق قرار گرفته و دارد قربانی این بی‌توجهی می‌شود؛ به همین جهت خداوند متعال در قرآن کریم برای محو و نابودی این مرض صعب‌العلاج، نسخهٔ کیمیایی نشان داده می‌فرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»؛ ريسمان خدا را همه باهم محکم بگیرید و متفرق نشوید.
ابن کثیر رحمه‌الله در تفسیر این آیه می‌نویسد: خداوند متعال در این آیه مسلمانان را به اتحاد و اتفاق دستور داده و از اختلاف و دودستگی برحذر داشته است و حدیث را نقل می‌کند: عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه  قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ :«إنَّ اللهَ يَرْضَى لَكُمْ ثَلاثًا، وَيَسْخَطُ لَكُمْ ثَلاثًا، يَرْضى لَكُمْ: أنْ تَعْبدُوهُ وَلا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا، وأنْ تَعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعًا وَلا تَفَرَّقُوا، وأنْ تُنَاصِحُوا مَنْ وَلاهُ اللهُ أمْرَكُمْ؛ وَيَسْخَطُ لَكُمْ ثَلاثًا: قيلَ وَقَالَ، وَكَثْرَةَ السُّؤَالِ، وإِضَاعَةَ الْمَالِ»[5]

عناصر چهارگانۀ وحدت

۱. اصالت: به این معنا که در تعاملات با دیگران و معارف اسلامی همواره باید وحدت را یک اصل شمرد، تا نقاط اختلاف کاهش یابد و مشترکات گسترش؛
۲. فقه وحدت: به دنبال اصل‌بودن وحدت، فقه‌بودن آن تجلّی می‌یابد که سبب تولید چند قاعدهٔ فقهی مهم شده است؛ مثل: قاعدۀ تقيه؛ قاعدۀ الزام و التزام و قاعدۀ حفاظت و احترام تمامی مسلمانان و فِرق اسلامی؛
  1. اخلاق وحدت: وحدت دربردارندهٔ اخلاقی خاص از قبيل الفت، عفو، تسامح، پیروی از حق و اجتناب از عصبیت و احسان می‌باشد؛
  2. سازوکارهای وحدت: وحدت تنها شعار نیست؛ بلکه دارای سازوکارهای خاص خود است. این سازوکارها گاهی علمی است و گاهی عملی. توجه به میراث مشترک حاکمیت، فضای علمی بر موارد اختلاف و ازدیاد دادوستد علمی میان مذاهب، سازوکارهای علمی است و اطاعت از کتاب و سنت صحیح، پذیرش آرای دیگران در عمل در صورت عدم توافق همکاری در نیکی‌ها، یاریِ همدیگر و همراهی جماعت مسلمان، نمونه‌هایی از سازوکارهای عملی است.
بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version