نویسنده: زید 

شکست لشکر کفر و پیروزی سپاه اسلام

امام ابن کثیر دمشقی رحمه‌الله‌تعالی می‌نویسد: بعد از کشته شدن هرمز، سپاه اسلام بر لشکر کفر حمله کرد و همه را از پای درآورد؛ حتی فرمانده‌هان سمت راست و چپ «هرمز» به نام قباذ و انوشجان نیز دوام نیاوردند و نتوانستند فرار کنند؛ بلکه در همان معرکه نفوس مغرورانه‌ی خویش را از دست دادند و از وعده‌های دروغین هرمز و ایرانیان محروم گشتند.
تمام مجاهدین جان بر کف اسلام از این پیروزی خرسند شدند و شب را تا صبح با اجساد متعفن دشمن گذراندند، همان وقت حضرت خالد رضي‌الله‌عنه فرصت را غنیمت شمرد، غفلت نورزید، استراحت ننمود و برای حفاظت از غنایم جنگی و سلاح‌ها به سوی آن‌ها شتافت، ایشان سلاح‌های مختلفی را در مالکیت مسلمانان درآورد و تقریباً هزار شتر فربه و چاق را نیز به غنیمت گرفت، همان‌طوری که قبلاً گذشت، هرمز کلاه بسیار با ارزش و زیبایی داشت که با جواهر مختلفی ترصیع شده بود و به هزار درهم قیمت‌گذاری می‌شد، آن کلاه نیز جزو غنایم قرار گرفت و یک فیل بسیار بزرگی نیز شامل آن بود.
ایشان همه‌ی مردم را گرفته و به منطقه‌ای برد که آنجا پل بزرگی وجود داشت [امروزه آن پل مربوط به شهر بصره می‌باشد] تا استراحت نمایند و به جهاد در راه الله متعال ادامه بدهند و با فتوحات مسلسل خویش، دائره‌ی اسلام را وسیع‌تر گردانند.
ایشان تمام غنایم را گرفته، نامه‌ای به حضرت ابوبکر صدیق رضي‌الله‌عنه نوشت و بشارت پیروزی بر دشمن را به او داد و تمام آن غنایم و خمس و فیل را به همراه حضرت زر ابن کلیب به شهر مدینه، به پیشگاه خلیفه‌ی اول، حضرت صدیق اکبر رضي‌الله‌عنه فرستاد.
هنگامی‌که زر ابن کلیب با فیل و همه‌ی غنایم، وارد شهر زیبای مدینه شد، زن‌های آن دیار با دیدن فیل بسیار متعجب و حیران شدند و به زبان‌شان این کلمات را زمزمه می‌کردند: «أمن خلق الله هذا أم شئ مصنوع؟» «آیا این فیل را الله متعال خود آفریده است یا چیزی است که خودش درست شده است؟»

تاج با ارزش هرمز به حضرت خالد رضي‌الله‌عنه می‌رسد

حضرت صدیق رضي‌الله‌عنه از این فتح و پیروزی بسیار خرسند و خوشحال شد و دوباره زر ابن کلیب را با آن تاج به سوی خالد رضي‌الله‌عنه فرستاد و آن را به عنوان نفل و سلب به او اعطاء کرد.
واقعاً حضرت خالد رضي‌الله‌عنه سزاوارتر از این تاج می‌باشد و این فقط در امر دنیا است؛ اما مقام او به نزد رب العالمین بالاتر از این می‌باشد.
حضرت امام جعفر ابوعبدالحمید می‎فرماید: «أن خالد بن الوليد فقد قلنسوة له يوم اليرموك، فقال: اطلبوها. فلم يجدوها»؛ «حضرت خالد رضي‌الله‌عنه آن کلاه و تاج با ارزش را در جنگ یرموک گم کرد، به مردم امر کرد که آن را پیدا کنند، مردم جست‌وجو کردند؛ ولی متأسفانه آن را نیافتند».

فتح قلعه‌ها و محاصره‌ی اطراف کاظمیه و غیره

امام ابن کثیر می فرماید: «بعث خالد الامراء يمينا وشمالا يحاصرون حصونا هنالك ففتحوها عنوة وصلحا، وأخذوا منها أموالا جمة، ولم يكن خالد يتعرض للفلاحين -من لم يقاتل منهم- ولا أولادهم بل للمقاتلة من أهل فارس»؛ «بعد از شکست دشمن، حضرت خالد رضي‌الله‌عنه امراء و فرماندهان خویش را به سمت راست و چپ فرستاد تا همه‌ی قلعه‌های دشمن را در آنجا محاصره کنند، آنان همه‌ی آن قلعه‌ها را فتح نمودند، برخی از آن‎ها را به زور و جنگ و بعضی دیگر را با مصالحه و موافقت فتح نمودند، و از آنجا اموال بسیار هنگفتی را به دست آوردند.
در هنگام محاصره‌ی قلعه‎ها و فتح‌شان، حضرت خالد رضي‌الله‌عنه به همراه مجاهدین جان برکفش به هیچ کشاورزی که در جنگ دخیل نبود، تعرض نمی‌کرد، همچنین به فرزندان دشمن نیز کاری نداشتند؛ بلکه جهاد آن بزرگواران با جنگجویان اهل فارس بود، که به قصد جنگ بیرون آمده بودند.[4]

اهل کاظمیه و اطراف آن به آغوش اسلام آمدند

امام بلاذری رحمه‌الله‌تعالی می‌نویسد: «بعد از شکست دشمن و فتح مناطقی از عراق عجم، مردم آن دیار به آغوش اسلام گرویدند و سپس حضرت خالد رضي‌الله‌عنه از آنجا رفتند».

نسبت نام «ذات السلاسل» به این معرکه

امام ابن کثیر رحمه‌الله‌تعالی می‌نویسد: «سميت هذه الغزوة ذات السلاسل لكثرة من سلسل بها من فرسان فارس.» این جنگ به‌نام «ذات السلاسل» نام‌گذاری شد؛ زیرا سپاهیان فارس بسیار زیاد با زنجیرها با هم پیوسته شده بودند، تا مبادا از هم بپاشند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version