نویسنده: ام عائشه

علت نامگذاری به مرجئه

ظاهرا نام «مرجئه» از این آیه‌ی مبارکه گرفته شده است که الله متعال می‌فرماید: «وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» (و دیگران وابسته به امر خدایند، یا آن‌ها را عذاب می‌دهد و یا توبۀ‌شان را می‌پذیرد).
این آیه درباره‌ی سه نفر از اصحاب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم که عبارتند از: کعب بن مالک، هلال ابن امیه‌ی واقفی و مراره بن ربیع نازل شده که این سه نفر از رفتن به غزوه‌ی تبوک بنابر سستی و سهل‌انگاری خودداری کردند و چون پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم از غزوه‌ی تبوک برگشتند، نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم آمده و اظهار ندامت و پشیمانی کردند و پیامبر با تندی با ایشان برخورد نمود و اصحاب را از مکالمه با آن‌ها منع نمود و همسران‌شان را نیز دستور داد که به آن‌ها نزدیک نشوند و این امر تا پنجاه روز ادامه داشت تا که توبه‌ی آن‌ها پذیرفته شد.
ظاهراً احتجاج «مرجئه» از قرآن برای صحت عقیدۀ‌شان همین آیه است؛ بنابراین، این آیه نمی‌تواند حجتی برای فرقه‌ی «مرجئه» باشد؛ زیرا این آیه در مورد کسانی است که از گناه‌شان توبه کرده و پشمان شدند، اما خداوند قبول توبه‌ی آن‌ها را به تأخیر انداخت.
ابوحاتم رازی رحمه‌الله در کتاب خود، در باب مفهوم مرجئه، آن را به معنای تأخیر انداختن دانسته و در معنای مرجئه معتقد است که آن لقبی است برای تمامی کسانی‌که حضرت ابوبکر و عمر را بر حضرت علی بن ابی‌طالب ترجیح می‌دهند و آن دو را برتر از حضرت علی می‌دانند، وی می‌نویسد: «مرجئه، مرجئه نامیده شد چون علی را مؤخر و ابوبکر را بر او مقدم داشتند.» و مطابق دیدگاه ابوحاتم رازی رحمه الله شیعه در مقابل مرجئه قرار می‌گیرد؛ یعنی هرکس قائل به تقدیم حضرت ابوبکر بر حضرت علی رضی‌الله‌عنهما باشد، مرجئه و هر کس که حضرت علی رضی‌الله‌عنه را بر حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه مقدم بداند شیعه نامیده می‌شود.
مؤلف کتاب «المقالات والفرق» شکل‌گیری مرجئه را ناشی از حملات شیعه و خوارج در مقابل بنی‌امیه ذکر می‌کند.

مؤسس و بنیان‌گذار فرقه‌ی «مرجئه» کیست؟

در میان فِرق‌شناسان، در مورد این‌که چه کسی برای نخستین بار درباره‌ی ارجاء سخن گفته یا مطلبی نوشته است، اختلاف نظر وجود دارد. مؤلف کتاب «الملل والنحل، علامه شهرستانی» با لفظ قیل اولین شخصی که درباره‌ی ارجاء صحبت کرده، «حسن بن محمد بن ابی‌طالب مشهور به حسن بن محمد بن حنفیه» را می‌داند؛ اما در همان کتاب و در جایی دیگر از غیلان دمشقی به عنوان نخستین کسی که درباره‌ی ارجاء سخن گفته نام می‌برد.
شروع ارجاء را چنین بیان می‌کنند که باری در نزد حسن بن محمد بن علی بن ابی‌طالب درمورد بر حق و باطل بودن حضرت علی و حضرت عثمان و طلحه و زبیر رضی‌الله‌عنهم بحث شد؛ وی گفت: «بهتر است حکم و قضاوت در مورد آن‌ها را به تأخیر بیندازیم، هیچ کدام را تایید و یا رد نکنیم و آن‌ها را به خدا واگذار کنیم تا در روز قیامت در مورد آن‌ها آنچه را که می‌خواهد حکم کند.» حسن بعد از آن رساله‌ای درباره‌ی «ارجاء» نوشت؛ اما بعداً از نگارش خود پشیمان شد. درباره‌ی عقیده و رأی حسن بن محمد در باب ارجاء، می‌توان چنین استنباط کرد که او هرگز قایل به تأخیر عمل از ایمان نبوده و فقط به عنوان پایانی بر یک مسأله‌ی سیاسی نکاتی را بیان داشته است؛ اما وی نمی‌دانست که این دل‌سوزی شروع به یک مسأله‌ی کلامی بی­پایان خواهد بود.
ولی در کتاب «المرجئة والقدریة» آمده است: «اولین شخصی‌که درباره‌ی ایمان، قائل به ارجاء شد، ذر بن عبدالله و به پیروی از او حماد بن ابی­سلیمان است.»گروهی دیگر معتقدند که این ادعا صحیح نیست و اولین کسی که درباره‌ی ارجاء سخن گفته حماد بن ابی سلیمان است. شخصیتی که مقام علمی او بر کسی پوشیده نیست و استاد امام ابوحنیفه رحمه‌الله نیز بوده است.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version