حجاب و عفت در اسلام
نویسنده: شکران احمدی
چکیده
حجاب یکی از ارزشهای ناب اسلامی است که الله متعال با حکمت والای خویش آن را بر بندگان نازل فرموده است، حجاب یگانه راه حفاظت فرد و اجتماع و خانواده و جامعه از غرق شدن در منجلاب فساد اخلاقی است که منجر به متزلزل شدن ستون فقرات امت میگردد، حجاب، زن را از نگاه شُوم افراد بیبندوبار مصون نگه داشته و جایگاه اصلی او را به وی میبخشد. جامعهای که میخواهد به عزت برسد باید دارای افرادی با عزت و با شرافت و با حیاء باشد و بخش قابلتوجهی از این خواسته با رعایت قوانین حجاب و پوشش اسلامی حاصل خواهد شد؛ همچنین یکی از بدترین پدیدههایی که در عصر امروز یا بهاصطلاح قرن بیستویکم، دامنگیر جوانان و نوجوانان دختر و پسر ما شده و بسیار شیوع پیدا کرده است «فساد و بیبندوباری» است، علاج این همه فساد و مشکلات رعایت حجاب و عفت اسلامی میباشد.
مقدمه
تربیت و اصلاح انسانها و زدودن عوامل فساد و منکرات از جامعه، یکی از شاخصهها و محورهای اصلی دین مبین اسلام است، بنای تمدن اسلامی که متضمن خوشبختی و سعادت بشر است بر اصلاح فرد و جامعه نهاده شده است، بدون فراهم آمدن چنین زیرساختهایی تمدن اسلامی و جامعة آرمانی و فاضله شکل نخواهد گرفت و احساس راحتی و اطمینان در جامعه و مصونیت جان، مال و آبروی آحاد جامعه از ویژگیهای اصلی یک جامعة آرمانی بهشمار میرود و یک جامعه زمانی پویا و استوار میماند که از انسانهای سالم و متین تشکیل شده باشد؛ زیرا سلامت و همت افراد، منشأ رشد و تعالی است، هرچه انسانهای جامعه بیشخصیت، رذیل و فاسد باشند، به همان میزان آن جامعه رو بهزوال و انحطاط میگذارد و این سقوط در پایان منجر به نابودی کامل و یا حداقل رسوایی میشود.
ازاینرو، اسلام برای حفظ جامعه از اینگونه مصایب و بلایا، قوانینی را در خصوص پوشش زنان ارایه داده که منحصر بهفرد میباشند، اسلام زن را از منجلاب بیحیایی، فحشا و همچنین بردگی و ذلت بیرون کشیده و به او عفت و پاکدامنی، آزادی و عزت بخشیده است و جهان غرب امروزه مدعی پیشرفت و ترقی است، در واقع از روزی که فحشا و بیحیایی را در جوامع خود رایج کرده است رو به زوال گذاشته است؛ چرا که هر جامعهای که این مظاهر در آن شایع شود، از نظر انسانی در جاهلیت است؛ گرچه در سطح بالایی از صنعت و تکنولوژی قرار داشته باشد.
جایگاه زن در اسلام
واقعیت این است که اسلام در زمانی قانون جامع خانواده را تقدیم جامعه کرد که کانون گرم خانواده ازهمگسسته و اهداف ازداوج از یادها رفته بود و در زندگی زناشویی آرامش و سکونی که لازمة زندگی است وجود نداشت، دیگر از روح تعاون و همدردی خبری نبود، آن محبت و رأفتی که دو خانواده را بههم پیوند میداد وجود نداشت و جامعه بهحدی تنزل کرده بود که کسی برای عفت و ناموس ارزشی قایل نبود و در همه جای دنیا زن آماج حملات و مظالم قرار گرفته بود و مرد در مقابل این موجود ضعیف تبدیل به جانوری درنده شده بود و تقریباً در تمام نقاط دنیا، این قانون غیرمکتوب رایج بود که مرد موجود برتر است و در این مورد بین انسانهای متمدن و غیرمتمدن، تحصیلکرده و غیرتحصیلکرده فرقی وجود نداشت و زن همچون کالاهای دیگر بهراحتی خرید و فروش میشد و مرد برای ارضای هوسهای خویش آنگونه که میخواست از زن استفاده میکرد و حتی برای کسب پول، زن را مجبور به خودفروشی میکرد. زن مجبور بود درکنار ستمهای دیگری که به وی روا داشته میشد، منبع درآمدی نیز برای مرد باشد.
نزد مردمان سرزمین فلاسفه، عموماً زن موجودی پست دانسته میشد و اگر زنی بچۀ ناقص و یا بیقوارهای میزایید او را میکشتند و در تفکرات مسیحیت نیز زن موجود بدی بود و معتقد بودند که زن موجود بدی است که انسان گُریزی از آن ندارد و او وسوسة فطرت، آفت مرغوب، معشوقهای غارتگر و مصیبتی آراسته است. خلاصه در بین ادیان باطله و تمدنهای غربی نسبت به زن ارزش و قیمتی وجود نداشت و از هیچگونه احترام و بزرگداشتی برخوردار نبود. درچنین اوضاع و احوالی بود که دین اسلام ظهور کرد و پرتو انوارش را به ظلمتکدههای جهل و خودپرستی تاباند و برای زنان و تمام مظلومین صبح سعادت دمید و فرصت عرضاندامی به مظلومین رسید و پدیدۀ افراط و تفریط از بین رفت و اسلام انسانها را به نقطۀ فطری اعتدال رساند، اسلام در زمینۀ احقاق حقوق زن هیچ چشمپوشی را جایز نداشته و تمام سرچشمههای فساد را یکی بعد از دیگری خشکاند و زن را به جای لعنت، مظهر رحمت قرار داد.
تعریف حجاب
در مورد حجاب و اهمیت آن در اسلام مباحث زیادی مطرح شده است و بهطور حتمی ارزش و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست و آنچه در این رهگذر مهم است، بررسی معنا و مفهوم لغوی آن جهت تبیین احکام فقهی است. ابن منظور رحمهالله میگوید: «حجاب از ریشة «حجب» به معنای پوشش و ممانعت از رسیدن به چیزی است و چون پوشش زن مانع دیدن و رؤیت او توسط دیگران میشود، حجاب نامیده شده است.»
در اصطلاح: حجاب عبارت است از: «پوشش مخصوص زنان مسلمان است که بهوسیلۀ آن جسمشان را از قرار گرفتن در معرض دید افراد بیگانه حفاظت میکنند.»
فلسفۀ حجاب
جامعة سالم، خوب و ایدهآل آن جامعهای است که انسانها در آن احساس آرامش و راحتی نمایند و از هرگونه آزار و اذیت مصون و محفوظ بمانند، ازاینرو، اساسیترین چیزی که حجاب و عفت اسلامی را در جهان به ارمغان میآورد، استواری جامعه و بهدور بودنش از همۀ مفاسد اخلاقی و مصائب و مشکلات گوناگون میباشد، حجاب و عفت سبب میشود که تمام منکرات و مفاسد از صحنۀ گیتی ریشهکن گردند؛ بنابراین، شریعت اسلامی بهمنظور حفاظت کرامت و فضیلت انسانی و مصونیت زنان از مزاحمت و آزار انسانهای لاابالی و بیپروا، دستور به حجاب داده است تا از هرگونه مزاحمتهای احتمالی در امان بمانند؛ در واقع حجاب برای زنان مسلمان مصونیت و دژ محکی در برابر همۀ مشکلاتی که او را تهدید میکند است نه محدودیت.
حجاب یعنی حیای جوان با عفت و کسی که عفت داشته باشد ارزش و منزلتش زیاد خواهد بود.
حجاب امنترین پناهگاه زن است، زن در حجاب مانند گوهر در صدف است؛ در نهایت حجاب سرچشمۀ کمال زن است. قاری محمد طیب (رح) مینویسد: «حجاب بهذاته مقصود نیست؛ بلکه تدبیری است برای نجات از یک مرض مهلک و بسیار خطرناک که برای هر فرد بشر سم قاتل به شمار میرود و اثرات سوء آن منجر به تباهی و هلاکت اقوام و ملل میگردد و آن مرض مهلک همان است که قرآن کریم از آن به «فحشا» تعبیر کرده است.
در اصطلاح به بیحیایی، بیغیریتی و بیعفتی معروف است. بدون شک، این مرض چنان مرضی است که باعث هلاکت و نابودی اقوام و ملل میگردد.»
حکم حجاب
حکم حجاب در سال پنجم هجری نازل شد، از آن زمان بهبعد زنان مسلمان دستور یافتند پوشش اسلامی اختیار کنند که برجستگیهای بدنشان را بپوشاند؛ البته زمینههای نزول چنین حکمی از قبل مهیا شده بود و نیاز به آن در جامعة مدینه کاملاً حس میشد و بسیاری از صحابه a آرزو داشتند که در این مورد حکمی نازل شود، از جمله فاروق اعظم (رض) که این مسأله را با رسول اکرم ﷺ در میان گذاشت، ایشان به رسول اکرم ﷺ فرمودند: «یا رسول الله! یدخل علیک البر والفاجر فلو أمرت أمهات المؤمنین بالحجاب. فأنزل الله آیۀ الحجاب» [بخاري]؛ (ای رسول خدا! به خانۀ شما آدمهای خوب و بد وارد میشوند، مناسب بود اگر امهات المؤمنین را دستور به حجاب میدادید، به دنبال همین آرزوي شایسته بود که حکم حجاب نازل شد.)
و یکی دیگر از افتخارات فاروق اعظم (رض) رقم خورد و آن این آیه بود: «یَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ» [احزاب: 53]؛ (ای مؤمنان! به خانههای پیامبر بدون اینکه به شما اجازه داده شود داخل نشوید.). و در آیۀ دیگری میفرماید: «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» [احزاب: 53]؛ (و هنگامیکه از زنان پیامبر ﷺ چیزی از وسایل منزل را خواستید از پس پرده بخواهید، این کار برای پاکی دلهای شما و آنان بهتر است.)
علامه شنقیطی (رح) مینویسد: «علت وجوب حجاب را خداوند متعال در این آیه پاکی دلهای مردان و زنان ذکر نموده و فرموده است: «ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» و در آیۀ دیگری الله متعال میفرماید: «يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» [احزاب: 59]؛ (ای پیامبر به همسران و دختران خود و زنان مسلمانان بگو که چادرهای خود را بر خود فرو افکنند تا اینکه از زنان بیبندوبار باز شناخته شوند و در نتیجه مورد آزار و اذیت قرار نگیرند خداوند متعال آمرزنده و مهربان بوده و هست.) علامه شبیراحمد عثمانی (رح) میفرمایند: «پس از نزول این آیه، حجاب زنهای مؤمن تمام بدن و حتی چهرههای خویش را میپوشاندند، بگونهای که هنگام راه رفتن فقط چشمشان ظاهر بود، از این معلوم میشود که به هنگام فتنه بهتر است که زن حتی چهرۀ خویش را هم بپوشاند.»
در جای دیگری خداوند متعال میفرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ» [نور: 30]؛ علامه ابوبکر جصاص (رح) میفرماید: «این آیه دلالت دارد بر اینکه زن جوان به پوشیدن صورت امر شده است تا عفت و پوشیدگی خود را هنگام خروج از منزل به جامعه نشان دهد و مورد آزار و اذیت هرزههای طمعکار واقع نشود.»
رسول اکرم ﷺ در مورد حفظ حجاب و عفت در حدیثی میفرماید: «المرأة عورة وانها إذا خرجت استشرفها الشيطان وانها لا تكون الى وجه الله أقرب منها في قعر بيتها» [ابن حبان: 5598]؛ (زن عورت [پوشیدهرو] است به محض خارج شدن، شیطان و شیطانصفتان سعی در فریبدادن او دارند، اگر در کنج خانه باشد و بیرون نیاید به خداوند نزدیکتر است.)
و همچنین در سنن ابوداود از حضرت عایشه (رض) روایت شده است که میفرماید: «ما در حال احرام همراه رسول خدا بودیم، وقتی سواران از کنار ما عبور میکردند، هرکدام از ما نقابش را از روی سر به صورت میکشید و وقتی که رد میشدند نقاب را بر میداشتیم». آری! هیچکس در حالحاضر در شیوع فتنه و فساد در جوامع کنونی ما شکی ندارد؛ پس بر پدر غیور و شرافتمند واجب است که زن و دخترانش را امر کند که نقابها را به چهره کشند تا فرمان خدایتعالی و پیامبرش را بهجای آورند و به این ترتیب به شیوۀ زندگی زنان صحابی تأسی کنند تا از آنچه امامان مجتهد و مورد اطمینان مسلمانان گفتهاند، پیروی کرده باشند.
فرجام بد بیحجابی
بی حجابی و عدم رعایت پوشش اسلامی از گناهانی است که علناً و آشکارا انجام میگیرد و پیامبر ﷺ در رابطه با این طور گناه فرموده است: «کل أمتی معافی الا المجاهرین» [بخاري]؛ (تمام امتم لایق عفو هستند؛ به جز کسانیکه آشکارا مرتکب گناه شوند)؛ همچنین گناه بیحجابی محدود به زن بیحجاب نمیباشد؛ بلکه بیعفتی و فحشا را به دنبال دارد که بر اثر آن تمام ملت دچار عذاب دنیا و آخرت میگردد و سبب شیوع فساد و بیبندوباری در میان زنان و مردان جامعه شده و جوانان را به بیراهه میکشاند که این خود گناه بزرگ دیگری محسوب میشود.
در نتیجه
قانون اسلامي به زن مسلمان توجه خاص و فوق العادهاي نموده است تا عفت و پاكدامني، حرمت و كرامت و جايگاه بلندش را حفظ نمايد و محدوديتهايي كه در لباس و زينت زن قرار داده شده است، فقط براي جلوگيري از فسادي است كه در نتيجۀ آشكار كردن زينت بهوجود ميآيد؛ لذا آنچه اسلام آورده است، آزادي زن را محدود نميكند؛ بلكه وي را از سقوط در عمق منجلاب خواري و ذلت و گرداب ابتذال، حفظ مينمايد تا به صورت نمايشي براي چشمچرانان در نيايد، اگر تمامی انسانها اعم از پیر و جوان، زن و مرد، کوچک و بزرگ، حاکم و محکوم و غیره این مبانی ارزشمند و جاودان را برگزینند و بر اساس آن زندگی کنند و از هرآنچه کرامت و فضیلت انسانی را لکهدار میکند بپرهیزند و برهنگی و اختلاط زن و مرد را کنار بگذارند، در فاصلهای نهچندان دور جوامع بشری به گلستانی از فضایل اخلاقی تبدیل خواهد شد و انسان سرگشتة امروزی در سایۀ آن با اطمینان و آرامش روحی به حیات خویش ادامه خواهد داد و به راهی خواهد رفت که نتیجهاش سعادت جاودانی است؛ چنین جامعهای در واقع برنامه و دستورالعمل خدای خود را در زندگی خویش اجرا کرده است و حقیقتاً چرا این راه تا به این حد پر ثمر و ارزشمند است؟ جواب روشن است؛ زیرا طریقی است که خالق انسان برایش ترسیم کرده است و مسلماً بهترین راه نیز خواهد بود.