نویسنده: ابوریان عزیزی

چکیده

    نظریۀ «فمینیزم» بعد از پیدایش در قرن نوزدهم میلادی، مجالس و محافل زیادی را به خود مشغول کرد و کشورهای به اصطلاح مدعی حقوق زن؟ به این نظریه آب‌وتاب بیشتری دادند و سیاست‌مداران برای جلب توجه قشر زنان، در آتش این نظریه دمیدند و زنان مسلمان بی‌خبر از دست‌های پشت پردۀ این نظریه، به صورت کامل حامی این نظریه شده و خود را در دامان آنان انداختند و می‌خواهند قوانین فمینیزمی در کشورهای اسلامی اجرا شود و آرمان برابریِ زنان با مردان را در سر می‌پرورانند.
    جامعۀ فمینیزمی، بیشتر خانواده را مورد هدف تیرهای مسموم خویش قرار می‌دهد و می‌کوشد مرد و زن را با هم مساوی بگرداند و به زن اجازه بدهد که باید بیرون از چهار دیواری خانه، دشادوش مردان در کارهای بیرون از خانه مصروف باشد؛ همچنین طبق نظریۀ «فمینیزم» زن اجازه دارد با مردان مختلف وارد رابطه شود و کسی حق ندارد برای او خط قرمز تعیین کند.
    همچنین طبق نظریۀ «فمینیزم» وظیفۀ زن نیست که بچه‌ها را تربیت کند و به کارهای خانه بپردازد. این درحالی است که بیشتر کارکردهای خانواده از منظر اسلام مطلوبیت خود را دارد و قرآن کریم هم برای نظم و امنیت خانواده رهنمود‌های زیبایی را به مسلمانان گوش‌زد کرده است.
    در این نوشته کوشش می‌کنیم چهرۀ واقعی «فمینیزم» را برای خوانندگان گرامی روشن بکنیم.

مقدمه

    خانواده یکی از مهم‌ترین بخش‌های جامعه است که با آبادانی و جهت‌دهی آن، جامعه به‌سوی خیر و کامیابی سوق داده خواهد شد، کلیدی‌ترین راز موفقیت جامعه، خانوادۀ سالم است و خانواده دارای بهترین و مناسب‌ترین بستر برای ابراز عاطفه و داشتن امنیت و امید به زندگی است و با سرنوشت تمام اقشار جامعه رابطة تنگاتنگی دارد، اگر ترتیب و نظام خانواده، صحیح و درست باشد و با روال طبیعی خود پیش برود، صد‌درصد چنین جامعه‌ای که چنین خانواده‌هایی در آن رشد می‌کند، شاهد رشد و شکوفایی خواهد بود و رنگ آرامش را به خود می‌بیند و طعم امنیت را می‌چشد؛ اما اگر بخواهیم در جامعه‌ای خانواده را حذف بکنیم و نقش خانواده یا خود خانواده را در تربیت نسل‌های آینده نادیده بگیریم، با جامعه‌ای منحرف روبرو خواهیم شد که برای هیچ چیزی ارزش قائل نیست و محال است که کسی در چنین جامعه‌ای رنگ آرامش را ببیند.
    این بخش مهم و حیاتی در جامعه مورد هجمۀ فمینیزم‌ها و فمینیزم‌پرست‌ها قرار گرفته است و با تمام نیرو و قوا علیه خانواده می‌تازند و تمام سعی و کوشش خود را می‌کنند تا بتوانند رگ‌و‌ریشۀ خانواده را بخشکانند و شاه‌رگ حیاتی او را قطع کنند.
    فمینیزم‌ها نه اینکه خانواده را مهم و حیاتی نمی‌دانند؛ بلکه خانواده را مرکز ظلم و عقب‌ماندگی زن معرفی می‌کنند و معتقدند، تا وقتی که نظام خانواده در جامعه و کشورها برپا باشد زن اسیر بوده و مورد ظلم واقع می‌شود و بدین طریق زن را که همانا رکن اساسی خانواده است می‌خواهند از راه بی‌راه کنند و دست او را گرفته و از آغوش گرم خانواده جدا بکنند و با وعده‌های پوشالی آزادی و زندگی او را تباه می‌کنند و از احساسات و عواطف او نهایت سوء‌ استفاده را برده و او را در دریای خیالیِ آزادی غرق نمایند.

مفهوم لغوی و اصطلاحی فمینیزم

    این واژه از ریشۀ Feminie به معنای «زنانه» و «مادینه» است، معادل این واژه در فارسی «زن‌گرایی»، «زن‌باوری» و «زن آزادخواهی» است.
    در تعریف این واژه «دو» معنای زیر ذکر شده است:
    ۱. نظریه‌ای که معتقد است زنان باید به فرصت‌ها و امکانات مساوی با مردان در تمامی جنبه‌های سیاسی-اقتصادی و اجتماعی دست یابند و معادل‌های فارسی این معانی، فمینیزم، زن‌گرایی، زن‌باوری و زن‌سالاری است.
    ۲. جنبش‌های اجتماعی که تلاش می‌کنند تا اعتقاد و باور فوق را نهادینه کنند و معادل‌های فارسی این معنا عبارت‌اند از نهضت زنان و نهضت آزادی زنان.
    تمام فمینیزم‌ها دو مؤلفة مشترک دارند:
    الف: زنان تحت ظلم و تبعیض قرار گرفته‌اند و این ظلم و تبعیض ریشه در جنسیت آن‌ها دارد.
    ب: این ظلم و تبعیض اصالت ندارد و باید از بین برود.
    مطالبات اصلی «فمینیزم» را در سه قرنی که از پیدایش آن می‌گذرد به طور کلی می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
  1. حق رأى زنان هم‌پای مردان در مسایل سیاسی–اجتماعی؛
  2. امکان تحصیل برای زنان مانند مردان بدون محدودیت؛
  3. حق اشتغال و دست‌یابی زنان به کار و کسب درآمد و انواع مشاغل اجتماعی؛
  4. ملزم نبودن زنان به اطاعت از شوهران؛
  5. آزادی سقط جنین برای زنان؛
  6. لغو قوانین سخت‌گیرانه نسبت به فاحشگی زنان؛
  7. ضرورت رهایی زنان از انقیاد مردان چه در زندگی مدنی و چه در زندگی خصوصی به عنوان همسر یا مادر؛
  8. لزوم آزادی زنان از انقیاد جنسی در برابر مردان و استفادۀ زنان از همجنس‌گرایی به جای تشکیل خانوادۀ سنتی؛
  9. اقدام دولت برای تأسیس مراکز نگهداری از کودکان و برداشتن بار تربیت فرزند از دوش مادران؛
  10. ضرورت تجدید نظر در نگرش‌ها و قوانین دینی مربوط به زنان؛
  11. برخورداری یکسان فرزندان مشروع و نامشروع از حقوق؛
  12. برتری جنس زن بر جنس مرد به دلیل برخی ویژگی‌های ممتاز روحی در زنان؛ مانند تنفر از جنگ.
بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version