لله الحمد، در بخش گذشته، سیره و زندگینامۀ سلطان صلاح الدین ایوبی رحمهالله به رشتۀ تحریر درآورده شد. در این بخش میخواهیم فروپاشی حکومت فاطمیان و کارنامهٔ فتوحات سلطان صلاح الدین ایوبی را مختصراً و بدون تعصب مذهبی مرقوم داریم، بعون الله ونصره.
فروپاشی حکومت فاطمیان و کارنامۀ فتوحات سلطان صلاح الدين
حکومت سلطان صلاحالدین ایوبی در مصر، مصادف با پایان «سلطنت عبیدی» که به نام سلطنت فاطمی معروف است، برقرار شد و آغاز یافت. در مورد عبیدی یا بنی عبید جمهور محققین انساب، تقریباً بر این قول متفقاند که بنی عبید با خاندان نبوت هیچگونه ارتباط و نسبتی نداشتهاند. جدّ بزرگشان، عبید، مجوسی (زردشتی) یا یهودی بوده است. قاضی ابوبکر محمد ابن الطیب در کتاب گرانبهای خود «كشف عن اسرار الباطنيه» و قاضی عبدالجبار در کتابش «تثبیت النبوة» و مقدسی در کتاب «کشف ماکان عليه بنو عبید» در این مورد بهتفصیل بحث کردهاند. فاطمیان، از سال ۲۲۹ الی ۵۶۷ هجری، بر قسمت بزرگی از جهان اسلام حکومت نمودند و در این مدت که ۲۶۸ سال میشود، بر عقاید، اعمال، اخلاق و تمدن انسانی، اثر خیلی منفی و زشت گذاشتند و جامعۀ اسلامی را فاسد گردانیدند. این دور حکومت از نظر عقاید عجایب بوده و از نظر احکام و قوانین خندهآور بود. اینک چندی از آنها را به مصداق مَثلِ «مشت نمونه خروار» از کتاب الحفظ والآثار، تألیف مؤرخ معروف، «مقریزی» تقدیم خوانندگان مینمایم.
در سال ۳۶۲هـ. ق، تغییراتی در قانون تقسیم میراث انجام گرفت، قانونی درست شد که متوفی اگر دختر داشته باشد، پس به پسران میت و برادرزادهها و عموی او سهمی از آن میراث داده نمیشود و مخالفت این قانون را مترادف با عداوت حضرت فاطمة الزهرا رضیاللهعنها میدانستند. دیدن ماه در مصر بهطورکلی متوقف شده بود و ایام روزه و عید از روی حساب ریاضی و تقویم تعیین میشد.
سال ۳۷۲ ه.ق، در تمام کشور مصر خواندن نماز تراویح ممنوع اعلام شد و با مشاهدۀ یک جلد کتاب موطاء امام مالک نزد یک شخصی، او را مورد مذمت قرار دادند. در سال ۳۹۳ ه. ق، ۱۳ نفر را به جرم خواندن صلاة الضحی (نماز چاشت) کتک زده و میان مردم تشهیر دادند. در سال ۵۹۵ هـ . ق، خرید و فروش سبزیای را بنام «ملو خیا» -که اهل مصر به آن علاقۀ زیادی داشتند- ممنوع اعلام کردند، به این علت که آن سبزی موردپسند حضرت معاویه رضیاللهعنه بوده است و همچنان سبزی جیر جیر (کاهو) به این علت ممنوع اعلام شد که موردپسند حضرت امالمؤمنین عایشۀ صدیقه رضیاللهعنها بود. در همین سال بر درودیوارهای مساجد، مقابر و حتی صحراها و بیابانها شتم و لعن بر گذشتگان صالح نوشته شد. در سال ۲۱۱ ه. ق، رهبر فاطمیان بنام «الظاهر لاعزاز دین الله» شراب و الکل را آزاد اعلام کرد، بازار عیاشی و لهو و لعب گرم بود و در همین دوران، کشور با قحطسالی و کمبود ضرویات اولیۀ مردم روبرو شد و مردم را بیماریهای گوناگونی فرا گرفت. مردم دور قصر سلطنت جمع شده و شعار میدادند: «الجوع الجوع؛ گرسنگی گرسنگی» و دزدی و غارت به شدت بین مردم طاری شد. سال ۲۲۴ هجری، ولیعهد کشور که سنش چهار سال بود، در حال سواری به خیابانها دور میزد و تمام شهر برایش آذینبندی شده بود و همۀ مردم جلوی وی زمین را بوسه میدادند. در میان خلفای فاطمیان تعداد کثیری از آنان از جمله کسانی بودند که در کودکی به خلافت تعیین میشدند و اطاعت این حکام کودک بر مسلمانان فرض اعلام میشد. زمانیکه «مستنصر بالله» خلیفه شد، عمر وی هفت سال بود و سن «الفائز بنصر الله» هنگام انتصاب به خلافت، یک ماه کم پنج ساله بود و «عاضد لدین الله» هنگام خلافت یازده سال سن داشت.
خلاصه، بهوسیلهٔ حکومت سلطان صلاحالدین دور گذشته به پایان رسید و دور جدیدی آغاز شد و از مصر آثار مجوسیت و رافضیت محو گردید و سنت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم مجدداً زنده شد. در سالهای آغازین مدارس دینی تأسیس شد که در آنها علمای اهل سنت، علوم دینی و اسلامی را تدریس میکردند؛ بالاخره رفتهرفته آثار حکومت عبیدی ریشهکن گردید و ازاینپس اسماعیلت که تقریباً مذهب رسمی ۳۰۰ سالۀ حکمرانان مصر بود، در مصر ناآشنا گردید.
مؤرخ معروف مصر، مقریزی نوشته است: «واختفی مذهب الشيعه والاسماعيليه والاماميه حتى فقد من أرض المصر كلها»؛ « مذهب شیعه و اسماعیلیه و امامیه، در خاک دفن گردید و حتی در تمام نقاط کشور مصر وجودش نایاب شد.»
دوران صدسالۀ حکومت عبیدی بر جهان اسلام دوران آزمایش و ابتلائی سنگین بود. در این مدت به شریعت، سنت، عقاید، اخلاق توهین و تمسخر انجام میشد و دین بازیچه شده بود؛ و پیروان سنت پیامبر و اهل علم در این دوران مغلوب و مقهور بودند و خسیسان و اوباشان و بیدینان بر اوضاع مسلط شده بودند. علامه مقدسی در کتابش «الروضتین في اخبار الدولتين» ضمن تعریف این دوران نوشته است: از آغاز حکومت عبیدیان تا پایانش این بلا سرِ جهان اسلام مسلط بود. این سلطنت از ذی حجۀ سال ۲۲۹هجری، آغاز شده و به سال ۵۶۷ هجری، به پایان رسید. در این مدت رافضیت رشد کرد و بر گردن مردم سوار شد. از مردم مالیات و جریمههای سنگین گرفته میشد و دیگران نیز تحت تأثیر ایشان قرار میگرفتند و عقاید مرزنشینان شام و قبایل کوهستانی، نصیریان و دروزیان در اثر اختلاط با آنها منحرف شده بود و حشیشیان (کسانیکه به حشیش معتاد بودند) یکی از همین گروهها بودند. نفوذی که مبلغین اسماعیلیه بین مردم کوهستان به علت بیسوادی و سادهاندیشی آنها داشتند، جایی دیگر نداشتند. در دوران همین حکومت فرنگیان بر شهرهای شام و جزیره مسلط شدند و این سلسله تا زمان برقراری اتابکان ادامه داشت، سپس مجاهدی چون صلاحالدین ظهور نمود و کشور اسلامی را پاکسازی کرد و بندگان خدا را از بردگی این حکومت نجات داد. به برقراری این انقلاب ایوبی که موجد اخلاص و رفتار اسلامی بود، مردم خوشحال شدند و استقبال نمودند و این شادمانی مسلمانان واقعی و پیروان سنت، امری فطری بود.
علامه مقدسی پس از ۲۹ سال از انقلاب صلاحالدین متولد شده بود. تغییرات و اثرات این انقلاب را به چشم خود مشاهده کرده بود. چنانچه وی خوشحالی خود را اینچنین (با مضمون بالا) ابراز داشته است و به پایان این حکومت جابر دوران، ذلت اسلام در مصر نیز به پایان رسید.
حافظ ابن قیم الله رحمهالله در کتابش «الصواعق المرسله» حالات عروج باطنیان و زوال حکومت آنان را توسط نورالدین و صلاحالدین چنین ذکر کرده است: و چراغ دعوت باطنیان در شرق خاموش شد تا اینکه بهصورت یک ابَر قدرت بزرگ بر مسلمانان مسلط شدند و ریشههای آنان را مستحکم کرد و رهبران این گروه به بیشترین شهرهای انتهای غرب مسلط شدند و بالاخره پایشان را از گلیم خود بیرون گذاشته تا به مصر رسیدند و بر آن نیز تسلط یافتند و در آنجا (قاهره) مدرسهای تأسیس کردند. رهبران حکام و قاضیان این گروه بیشتر فعالیت خود را برای پیشبرد اهداف مذهبی انجام میدادند. در همین زمان رسالههای اخوان الصفاء منتشر شد و ابوعلی سینا دو کتابی بنام «اشارات و شفا» نوشت. خود ابنسینا گفته است: پدرم «حاکم بالله» که یکی از خلفای باطنیان و از مبلغین این مذهب بود. در دوران فاطمیان، پیروی سنت و احادیث متوقف گردید و کتب احادیث در طاقچهها محبوس شدند و اگر کسی در تنهایی و خلوت کتب حدیث را مطالعه و بر آنها عمل میکرد، همت والا و تصمیم شخصی وی بود؛ اما علناً مردم جرئت نداشتند چنین کاری را انجام دهند.
بزرگترین امتیاز این مذهب و یکی از اصول بنیادی آنان این بود که عقل را بر وحی و تعلیمات پیامبر ترجیح میدادند. رفتهرفته در کل منطقۀ مغرب، مصر، شام و حجاز تسلط باطنیان برقرار شد و تا یک سال عراق نیز در تصرف آنها بود. در دوران حکومت فاطمیان، مسلمانان اهل سنت در این کشور نهتنها مانند ذمیان (اقلیتهای مذهبی غیرمسلم) بسر میبردند؛ بلکه حقیقت این است که آن عزت و امنیتی که ذمیان داشتند، اهل سنت از آن برخوردار نبودهاند. چندین نفر از علماء در این مدت، محکوم به ذبح شدند و عدهای از ایشان، عمر گرانبهایشان را در زندان سپری نمودند؛ بالاخره سنت پروردگار که همانا پشتیانی و نصرت مؤمنان و هلاکت ظالمان است، بهتحقق پیوست و مسلمانان توسط نورالدین و صلاحالدین از چنگال دژخیمان باطنی نجات یافتند. در این کشورها، اسلام به حالت اضمحلال و نابودی رسیده بود؛ اما با انقلاب ایوبی حیات جدیدی به آن عطا گردید و خورشید اسلام از کسوف و خورشیدگرفتگی نجات یافت و مسلمانان روی زمین بینهایت خوشحال شدند؛ چنانکه اندکی قبل از این انقلاب و در اواخر آن ابتلاء، مسلمانان از یکدیگر میپرسیدند، آیا امکان دارد که برای اسلام حامی و پشتیبانی پیدا شود؟
خداوند متعال توسط بندۀ نیک خود و آتش مجاهدین، قدس را از پرستندگان صلیب آزاد ساخت و او بهتوان همت و نیروی خویش حق نصرت و یاری دین خدا را ادا نمود.
از لابلای کتابهای تاریخی این دوران ثابت میشود که جهان اسلام بهویژه مردم شام و عراق از این انقلاب استقبال گرمی کردند و مسلمانان عام و خاص از این انقلاب خوشحال بودند.
بدینصورت، صلاحالدین در یک جبههای طوفانی، صلیبیان را مانع شد و جهان اسلام را از بردگی سیاسی، اخلاقی و تمدنی و از تهاجم غربیان و از بدنظمی و هرجومرج داخلی نگه داشت. از طرف دیگر جابران عبیدی معروف به فاطمیان را ریشهکن کرد؛ به این صورت چشمۀ فسادی را که از مصر ظهور کرده و در کل جهان اسلام مفاسد «باطنیت و اسماعیلیت» را پخش میکرد، مسدود ساخت؛ فتنهای که مسئول مفاسد اخلاقی اعتقادی و دگرگونی افکار مردم به مدت ۳۰۰ سال بود. تاریخ اسلام این هر دو کارنامۀ بزرگ و تاریخساز صلاحالدین را فراموش نخواهد کرد و امت اسلامی از احسانات این مبارز کُرد ممنون میباشند. جزاه الله عن الاسلام والمسلمين خير الجزاء.