نفاق و انواع آن

(بخش اول)

نویسنده: شکران احمدی
از بدو ظهور اسلام تا امروز در گیرودار نبرد حق و باطل، بنا به علت استبداد و وابستگی‌ها، چنان شرایطی به وجود آمد که عده‌ای از انسان‌هایی که ضعف دینی و عقب‌ماندگی عاطفی دارند سعادت و بقاء خود را در تملق، حقارت و خودفروختگی به استکبار می‌دانند، این مرض مهلک به «نفاق» معروف است.
این بیماری هلاک‌کننده به‌طور عام در قلب انسان‌های عقب‌مانده از هدایت و نور ایمان رسوخ کرده و یا لااقل جای‌پایی باز کرده است، درحالی‌که «نفاق» بعد از شرک و کفر، بدترین آیین و اخلاق است و شخص منافق، همانند گوسفندی حیران میان دو گله‌ی گوسفندان پا پیش و پس می‌کند و بر هیچ عقیده و مسلکی استوار نبوده و نزد الله تعالی بدترین جایگاه را دارد.
اما متأسفانه با وجود خطرناک‌بودن و شایع‌بودن این مرض، امت اسلامی از اینکه به این مرض مبتلا شده باشند، غافل‌اند درحالی‌که همواره مؤمنان؛ حتا خاصان امت از بیم اینکه مبادا به این مرض مبتلا باشند ایمان خود را محک زده و اعمال خود را چک می‎کرده‎اند که آیا از علایم این مرض در آن‌ها است یا خیر؟ چنانکه روزی حضرت عمر رضی‌الله‌عنه از رازدار اسامی منافقین می‌پرسد: «ای حذیفه! ترا به خدا قسم، من از منافقان نیستم؟ ایشان در جواب می‌گویند: وای بر حال بقیۀ امت اگر شما از منافقان باشید، شما از نمونه‌های بارز ایمان و صداقت هستید.»

تعریف نفاق

منافق کسی است که در ظاهر اظهار اسلام کند و در باطن کافر یا بی‌عقیده باشد، کلمۀ «نفاق» از «نفق» گرفته شده است و نفق سوراخ‌ها و لانه‌های موش در خلال زمین است که راه‌های مختلفی دارد و موش کور که از تابش نور گریزان است در آن به سر می‌برد و هرگاه از سویی او را خطری تهدید کند از سوی دیگر خود را می‌رهاند، گویا نام منافق هم به همین تناسب است؛ زیرا منافق شخصی ناتوان از تصمیم و تفکر می‌باشد و ازاین ‌جهت، خود را به هر محیطی تطبیق می‌دهد؛ پس «نفاق» یعنی دخول در دین از دری و خروج از آن از در دیگر.
به‌هرحال، منافق به معنای دو رو است، کسی‌که ظاهرش با باطنش فرق می‌کند و به چیزی که اعتقاد ندارد وانمود می‌کند که اعتقاد دارد، حال هر که می‌خواهد باشد.
منافق ویژگی‌هایی دارد که در اعمال و رفتار او آشکار و نمایان است.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version