نویسنده: ابوعایشه

استشراق و سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم

    عده‌­ای از مستشرقین در تلاش بوده‌­اند تا سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم را که مصدر دوم از مصادر شریعت اسلامی است انکار نموده و برای مسلمانان نیز این گونه جلوه بدهند. روبسون (یکی از مستشرقین) معتقد است که ایدۀ اعتبار حدیث به عنوان مصدر دوم از مصادر شریعت بعد از قرآن در قرون اخیر بعد از بروز مشکلات و ایجاد راه‌حل برای آن­ها، پدید آمد. قبل از روبسون، جولد زیهر و شاخت نیز سعی کردند تا این نظریه را تثبیت نمایند. ابوریه که یکی از نویسندگان است این نظریه را در کتاب خود «أضواء علی السنة النبویة» آورده و این آیات را نیز ذکر کرده است: الله متعال می­فرماید: «ما فرطنا في الكتاب من شي»؛[1] (ما هیچ چیزی را در کتاب [لوح محفوظ] فروگذار نکردیم). در جای دیگر می‌­فرماید: «ونزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شيء»؛[2] (و بر تو كتاب [آسمانی] برای روشن ساختن هرچیزینازل کردیم.) او به استدلال از این آیات می‌نویسد: نباید در شریعت جز از قرآن به چیز دیگری استدلال شود؛ زیرا قرآن خودش تبیان و واضح است و نیاز به بیان دیگری ندارد.
    در جواب باید گفت: ابوریه با این گفته‌اش یا جاهل و نادان بوده و یا خودش را به جهالت زده‌­است؛ زیرا کسی که به سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم اهمیت و ارزش داده و مسلمانان را بدان ملزم نموده خود الله متعال است، تا جایی که آیات زیادی این جایگاه را تأیید و تأکید نموده‌­است، خداوند متعال می‌­فرماید: «من يطع الرسول فقد أطاع الله»؛[3] (هرکس از رسول [خدا] اطاعت کند، در حقیقت از خداوند فرمان برده است) و «وما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا»؛[4] (و آنچه را رسول [خدا] به شما بدهد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز دارد، باز آیید.)
    خداوند متعال دستور داده‌­است تا ما از امر رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم اطاعت کنیم و از نهی او اجتناب و دوری کنیم. دربارۀ اتباع از سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم احادیت متعددی وجود دارد که در ذیل به برخی از آن­ها اشاره می‌­کنیم:
    رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید: «ألا إنني أوتيت الكتاب، ومثله معه، ألا يوشك رجل شبعان متكئ على أريكته يقول: عليكم بالقرآن فما وجدتم فيه من حلال فأحلوه، وما وجدتم فيه من حرام فحرّموه» (آگاه باشید به من قرآن و همراه با او مثلش نیز داده شده‌است. هوشیار باشید که شخصی با شکم سیر درحالی‌که بر تخت خود نشسته نیایید و به شما چنین نگوید: شما به قرآن چنگ بزنید و هر آنچه در قرآن حلال است آن را حلال بدانید و هر آنچه حرام است آن را حرام بدانید.)[5]
    درجای دیگر می‌فرماید: «علیکم بسنتي، وسنة الخلفاء الراشدين المهديين من بعدي عضوا عليها بالنواجذ»؛ (شما به سنت­های من و سنت‌های خلفای راشدین هدایت یافته‌­ای که بعد از من می‌­آیند چنگ بزنید و آن را محکم بگیرد.)[6]
    جولد تسیهر می‌نویسد: بخش بزرگی از احادیث در نتیجۀ گسترش دینی و پیشرف‌ت­های سیاسی و اجتماعی  اسلام در قرن اول و دوم به وجود آمده‌­اند.
    علامه سباعی رحمه‌الله در جواب این مستشرق چنین می‌­نویسد: نمی­دانیم که این مستشرق چگونه جرئت کرده است تا چنین سخنی بگوید درحالی‌که روایت­‌‌‌های بسیار زیادی او را تکذیب می‌­کنند و با وجود این­که او می‌­داند رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم هنوز از این دنیا نرفته بود تا این­که با کتاب منزل من عندالله و با سنّت پربار خود تمام اساس­‌های این بنای بلند اسلام اعم از روش‌­ها، شرایع و قوانین فراگیر را وضع کرد، تا جایی که قبل از وفاتش فرمود: «تركت فيكم أمرین لن تضلوا ما تمسکتم بهما کتاب الله وسنتي»؛[7] (من در میان شما دو چیز گذاشتم که اگر به آن دو چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد، یکی کتاب الله متعال است و دیگری سنت من.) وقال: «لقد تركتكم على الحنيفية السمحة ليلها كنهارها»؛ (من شما را بر مسیر [دین اسلام] بسیار واضح و روشن گذاشتم که شب آن همانند روز آن واضح و روشن است.)، پس معلوم است که آخرین آیاتی که بر آن­حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم نازل شدند عبارتند: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتي ورضیت لکم الإسلام دینا»؛[8] (امروز دین­تان را برای شما کامل کردم و نعمت خویش را بر شما تمام نمودم و اسلام را [به عنوان] دین برای شما پسندیدم.) این آیات نشان­دهنده کمال و تمام این دین هستند. وقتی آن­حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم از این دنیا رحلت کردند دین اسلام به پایه کمال رسیده بود نه آن­طور که این مستشرق ادعا می­‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.[9]
    مستشرقین بر سنّت و حجیت آن اعتراضات دیگری نیز دارند که شامل: تدوین سنّت؛ روایت به معنی؛ وضع در احادیث ومی‌­باشد. علمای بزرگوار اسلام، شبهات آنان را با تفصیل در کتاب‌­های خود جواب داده‌اند.[10]

استشراق و زندگانی حضرت ابوهریره؟

    مستشرقین بعد از این­که خودِ سنّت را مورد هجمۀ شبهات خود قرار دادند، به این بسنده نکرده بلکه فراتر از این نیز رفتند. آنان تلاش کردند تا به کسانی طعنه وارد کنند که این سنت را حمل کرده و به دیگران رسانده‌­اند. همان‌طوری که قبلا ذکر شد یکی از افرادی که زهر مستشرقین بر او اثر نموده و قلمش کاملا در خدمت آنان بوده است ابوریه بود، او دربارۀ حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه چیزهای گفته است که حتی یهود، نصارا، روافض، زنادقه و معتزله نیز نگفته‌­اند. چنان سخنانی که نسبت دادنش به هیچ کسی روا نیست؛ او به پیروی از استادان کلان خود (مستشرقین غربی) چندین اعتراض بر حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه وارد کرده است تا از جایگاه و منزلتش بکاهد و او را ناچیز جلوه بدهد که از این طریق روایات او بی‌اثر و بی‌اعتبار شمرده شوند، البته باید دانست که این موارد تهمت بوده و کاملا از شأن و جایگاه حضرت ابوهریره که یکی از یاران نزدیک رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و یکی از شاگردان همیشه همراه ایشان بود، دور هستند، در این­جا به‌طور خلاصه چندتا از این شبهات را با ارائۀ جواب مختصری برای آن ذکر می‌­کنیم:
  1. اختلاف در نام ایشان؛ او می‌­گوید در جاهلیت و اسلام در نام هیچ کسی این قدر اختلاف وجود نداشته‌­‌است. این­جا باید از ابوریه و استادانش پرسید که آیا علم و عمل انسان معتبر است و تأثیر دارد و یا نامش؟ بعد از آن، آیا کنیه نام محسوب نمی‌­‌شود؟ مگر اصحابی دیگری نبودند که با کنیه مشهور شدند مثل ابوبکر، ابوعبیده و ابودجانه؟ افزون بر این نام ایشان مشخص بوده است، قول راجح نزد علما این است که نام ایشان در جاهلیت عبدشمس و در اسلام عبدالرحمن بوده است.
  2. امی و بی‌سواد بودن حضرت ابوهریره؛ او می‌­گوید: ابوهریره بی­سواد بود که نه توان خواندن داشت و نه هم توان نوشتن. البته باید گفت: هدف ابوریه با این کار طعنه وارد کردن بر حضرت ابوهریره به سبب امی بودن ایشان است، عجیب این است که در میان صحابه نه فقط ابوهریره امی بود، بلکه تعداد زیادی از صحابه امی بودند. در آن زمان اغلب عرب‌­ها بی­سواد بودند و این عیب محسوب نمی‌­شود؛ لذا باید گفت که هدف ایشان فقط ایراد شک و تردید است.
کثرت روایت احادیث؛ یکی از ایرادهای که ابوریه بر حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه نقل کرده است کثرت روایت احادیث ایشان است، او می‌­گوید: ایشان چگونه این قدر احادیث روایت کردند، درحالی‌که بیش از سه سال با آن­حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم مصاحبت و همراهی نکرده‌­اند. این حجت و دلیل ابوریه نیز بی­جا و بی ارزش است.[11]
فقر ابوهریره؛ یکی دیگر از اعتراض ابوریه بر حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه به خاطر فقر و ناداری ایشان است. او می‌گوید: ابوهریره چون فقیر بود و چیزی برای خوردن نداشت با آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم مصاحبت و همراهی می‌کرد شکمش را پیش او سیر می‌کرد به همین خاطر او را تحقیر نموده است. در این‌جا باید به ابوریه گفت که در اسلام هیچ موقع، فقر باعث نشده است انسان بی‌ارزش و تحقیر شود؛ زیرا بسیاری از فقرا بودند که در بسیاری از جاها بر ثروت‌مندان مقدم می‌شدند. دکتر سباعی می‌نویسد: شاید عین همین اعتراض بر خود ابوریه وارد شود و کسی او را بابت این که در قوم خود جایگاه و شرفی ندارد تحقیر و تنقیص کند.
  1. تمایل و گرایش به بنی امیه؛ ابوریه در این موضوع تمام ناسزاها و دشنام­‌های مستشرقین و شیعه‌­ها علیه ابوهریره را جمع‌­آوری کرده است. این درحالی است که موقف حضرت ابوهریره همانند موقف سایر اصحاب کرام واضح و روشن بود.[12]
    دکتر مصطفی سباعی نوشته است: من گواهی می­‌دهم که ابوریه از تمام کسانی که علیه حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه صحبت کرده‌­اند مثل معتزله، روافض و مستشرقین قدیم و جدید، ناسزاگو و بدترین فرد بوده است، چیزی که بر خبث باطن و فساد عقیدۀ او دلالت دارد. خداوند او را به خاطر افترا، تهمت، تحقیر و تشویه حقائقی که انجام داده است، مجازات نماید.[13]

پیامدهای استشراق و مستشرق بر جامعۀ اسلامی

    یکی از مهم­ترین موضوعاتی که باید روی آن بحث شود تأثیراتی است که استشراق و مستشرقین بر جامعۀ ما گذاشته‌­اند. عده‌­ای از علما این آثار و تبعات را به دو نوع تقسیم نموده‌­اند: تأثیرات مثبت و تأثیرات منفی که در ذیل برخی از این تأثیرات را بیان می‌­کنیم، البته این که کدام نوع این تأثیرات غالب بوده است، داوری و فیصله را به قضاوت خواندگان عزیز می­‌‌‌گذاریم:

تأثیرات مثبت

    اگر تلاش‌­‌های مستشرقین را به درستی ارزیابی کنیم، درمی­‌یابیم که تعدادی از آن­ها واقعا آثار علمی خوبی ارائه دادند. دکتر حسن خربوطی می‌­نویسد: «حقیقت این است که شیوه‌­های مستشرقین در بحث و تحقیق، مناهجی هستند که دارای ویژگی جدیت، تکافو در بحث و تحقیق، تعمق، تحلیل، بررسی درست، نتیجه گیری ومی‌­باشندایشان در جای دیگر می‌­نویسد: «بدون شک ما همچنان مدیون بسیاری از مستشرقینی هستیم که با تألیفات‌شان در باروری فکر و اندیشه سهیم بوده‌­اند به ویژه بعد از این­که کتاب‌­های‌شان به زبان عربی ترجمه شد. این تحقیقات، بسیاری از حقائق علمی را ثابت نمود و به کتاب­خانه‌­های ما کتاب‌­‌‌ها و تحقیقات فراوانی اضافه نمود[14]
    دکتر محمد فاروق نبهان در کتاب «الاستشراق تعریفه، مدارسه، آثاره» تأثیرات مثبت استشراق را ذکر کرده و آن را چنین بیان نموده‌­‌است:
مهم­ترین آثار مثبت مکاتب فکری استشراق عبارتند از:
    أولاً: درعرصۀ تحقیق مخطوطات؛ مستشرقین به تحقیق کتاب‌­‌های عربی و اسلامی اهتمام ورزیده و کتابهای بسیار خوبی را منتشر نموده‌­اند و تلاش آنان در این زمینه واضح و آشکار است که نمی­توان آن را انکار نمود. آنان با شجاعت و دلاوری در صدد کشف میراث فرهنگی بوده و مشقت بحث و جستجو را با صبر و شکیبایی در این راه تحمل نمودند.
    ثانیاً: توجه به تألیفات معجمی و موسوعی؛ مستشرقین به تألیف معاجم (فرهنگ‌­‌لغت‌­ها) و موسوعات (دائرة المعارف­ها) زبان عربی و اسلامی اهتمام و توجه زیادی نمودند و در این بخش توانستند به میراث فرهنگی عربی و تدوین تاریخ ادبیات عرب، خدمات شایانی انجام دهند. ایشان در پایان می‌­‌نویسد: در گذشته علمای ما کتاب‌­‌ها و شیوه‌­های مورد نیاز را برای ما مهیا می‌­کردند ولی بعد از این­که ما سست و ضعیف شدیم، مستشرقین توانستند این مناهج را تکمیل کنند. اگر واقعا می‌خواهیم منصفانه بنگریم باید به تلاش‌­ها و کوشش‌­های آنان معترف باشیم.[15]

تأثیرات منفی

    ظاهرا گرچه پدیدۀ استشراق و تحقیقات مستشرقین فوایدی داشته است ولی نباید فراموش کرد که تبعات و نتایج منفی این حرکت بسیار بیشتر از آن هستند که در این مجال برشمرده شوند؛ ولی به اختصار می­توان آثار منفی آن را چنین بیان کرد:
  1. تشویش اذهان عموم مردم (بالأخص جوانان که نیروی فعال و پرنشاط جامعه هستند) با کتاب‌­هایی که دربارۀ اسلام، مسلمانان، قرآن، حجیت سنت و غیره نوشته‌­اند. آنان با این کارشان در تلاش بوده‌­اند تا مسلمانان را از دینشان دور کنند و بتوانند به وسیلۀ تبلیغات­شان بین دین اسلام و عموم مسلمانان شکافی ایجاد کنند؛
  2. توهین و اهانت به رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و زیر سؤال بردن شخصیت ایشان، همان­طوری که قبلا بیان شد که آنان چقدر تلاش نموده‌­اند تا امت را از معلم­شان دور کنند و مسیرشان را از هم جدا نمایند و چنان جلوه بدهند که گویا ایشان دین را از یهود و نصارا فراگرفته است؛
  3. اعتراض بر صحابۀ رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم بالخصوص اصحابی که روایات‌شان نسبت به سائر اصحاب بیشتر است که از آن جمله می­توان ابوهریره رضی‌الله‌عنه را نام برد؛
  4. اکثر مستشرقین که به تحقیق و تفحص پرداخته‌­‌اند، هدف­شان تحقیق محض نبوده است، بلکه آنان با این کارهای‌شان دست­مزدهای کلانی از کشورهای استعماری می‌­گرفتند و برای آنان کار می‌­کردند همان­طوری که در قسمت‌­های گذشتۀ همین مقاله بیان شد؛
  5. تربیت افرادی با نام‌­های اسلامی تا اهداف آنان را جلو ببرند که از آن جمله می­توان سلیمان رشدی و سعید حبیب را نام برد که فرد اول به قرآن توهین نمود و مشهور شد و دوم به رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم ناسزا گفت و مورد توجه قرار گرفت؛[16]
  6. کمک به مردم نیازمند و گرایش دادن آنان به سوی خود و ایجاد مکاتب برای مردم نیازمند و دعوت به سوی مسیحیت و صلیبیت که بزرگ­ترین آرمان و آرزوی آنان بود، البته مستشرقین دست‌نشاندۀ این افراد بودند و همین حرکت امروز نیزدر جامعۀ ما وجود دارد که دشمنان به هر نوعی که بخواهند آنان را از اسلام خارج می­کنند؛
  7. طعنه زدن به رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و زشت جلوه دادن شخصیت ایشان به سبب همسران ایشان و جلوه دادن این­که ایشان [نعوذ بالله] یک فرد شهوتران بود و فقط به شهوات بدنی و جنسی توجه می­کرد؛ زیرا آنان می­دانند که اگر از این راه وارد شوند حتما چهرۀ اسلام را خدشه‌دار خواهند نمود.[17] این­جا باید گفت: کور خوانده‌­اند، در مقابل این گروه از افراد، خداوند متعال از وسط‌شان چنان افرادی را بلند کرد که با تمام توان از حریم رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم دفاع می­‌نمایند؛
  8. هدف قراردادن زبان عربی فصیح و گسترش لهجه‌­های محلی و عامیانه تا از این طریق جایگاه زبان عربی فصیح و زبان قرآن را بکاهند؛
  9. اندیشۀ جدایی سیاست از دین و ایجاد تفاوت بین آن دو، تا بتوانند علما را در مقابل سیاسیون و حکومت­داران قرار دهند و بین این دو گروه تضاد و دشمنی به وجود بیاورند؛
  10. خدشه دار نمودن تاریخ اسلامی و زشت جلوه دادن چهرۀ حاکمان اسلامی در قرون اولیه، سخنانی دربارۀ خلفای اموی، خلفای عباسی و سایر خلفا و حکام مسلمین نقل نموده‌­اند؛
  11. آزادی زن مسلمان، بیرون کردن او از خانه و بی­بندوبار ساختن، اعتراض بر اسلام و متهم نمودن آن به سختی و قساوت در برابر حقوق زن. آنان به‌خاطر این کار چند زن و مرد را تربیت نموده بودند تا در کشورهای اسلامی به تبیلغات بپردازند که از آن جمله می­توان: الطهطاوی، هدی شعراوی و صفیة زغلول را نام برد که همۀ در مصر فعالیت می­‌‌کردند؛
  12. پدیدۀ تقریب ادیان که یکی از خطرناک­ترین پدیده‌­های ضد اسلام و مسلمانان شمرده­ می­شود؛ هدف از این پدیده این است که دین اسلام در ادیان دیگر ذوب شود، به ویژه در یهودیت و نصرانیت و مسلمانان دین خود را رها سازند؛ آنان برای این هدف، فعالیت­های زیادی انجام دادند و کنفرانس­های بی­شماری برگزار کردند.[18]
    نکاتی که در رابطه با تأثیرات منفی و سلبی استشراق و مستشرقین بیان شد، موارد من درآوردی نیستند، بلکه مطالبی هستند که از لابه‌­لای کتاب­‌های مهم و معتبری هم­چون کتاب «السنة النبویة ومکانتها في التشریع الإسلامي» اثر دکتر مصطفی السباعی، «أثر التبشیر والاستشراق علی الشباب المسلم» اثر دکتر جابر قیمحه و «أثر المستشرقین علی أبناء المسلمین» اثر دکتر سعد آل حمید و کتاب­های معتبر دیگر است.[19]

برداشت خودم از این مقاله

    با توجه به قسمت­های گذشته و این بخش مقاله، مهم­ترین نکته‌­ای که انسان درمی‌­یابد: عناد، لجاجت، دشمنی و مخالفت استشراق و مستشرقین با اسلام و مسلمانان است. در مقابل آنان علما نیز خاموش ننشسته‌­اند بلکه تمام همت­شان را به کار بسته‌­اند تا بتوانند در برابر این سیل طغیان­گر و این موج خروشان، مقاومت و ایستادگی نمایند که به توفیق الله متعال تا حد زیادی موفق نیز بوده‌­اند و کتاب‌­های زیادی به رشتۀ تحریر درآورده­اند که بعضی از آن­ها واقعا مفید، مؤثر و کارساز هستند.
    این­جا مناسب است که این سؤال را مطرح کنم و برای آن پاسخی ارائه دهم: آیا امروزه شوکت و دبدبۀ مستشرقین به پایان رسیده است و یا هنوز هم با تمام وجود تلاش می­کنند تا دربارۀ اسلام، کشورهای اسلامی و مسلمانان و به ویژه خاورمیانه اطلاعات حاصل نمایند و آن را به اربابان‌شان برسانند؟
    گرچه عده‌­ای از علما می‌­فرمایند که اقتدار و شوکت استشراق و مستشرقین به پایان رسیده است. یکی از این علما علی حسنی خربوطی است که در کتابش از زوال مستشرقین و تنگ شدن محدودۀ فعالیت آنان صحبت می‌­کند، او می‌­نویسد: «به نظر ما آیندۀ استشراق محدود است و زمینه‌­های آن روزبه‌­روز در حال زوال هستند، کفۀ پژوهشگران و محققان عرب غالب است. عرب‌­‌ها حالا دیگر به افکار بیگانه اجازۀ ورود نمی‌­دهند و مستشرقین نیز به یادآوری تحقیقات گذشتۀشان اکتفا نموده و پژوهش‌­های جدیدشان نیز در دائره­ای تنگی محدود گشته است[20] این نظریۀ شاید تا حدی درست باشد؛ ولی بنده در این­جا نظر دیگری دارم و آن نظر شاید طبق میل بعضی‌­‌ها نباشد، نظرم این است همان­طوری که قبلا نیز یادآوری شد: اکثر مستشرقین اجیر و مزدور هستند و آنان برای کسان دیگر فعالیت می‌­کنند و هدف­شان کسب درآمد است (البته بعضی نیز از این قاعده استثنا هستند)، آن موقع شاید نیاز بود برنامه‌­های‌شان را به همان طریق جلو ببرند، ولی امروزه راه‌­های دیگری وجود دارد تا آنان طرح­ها و برنامه‌­های‌شان را جلو ببرند که از آن جمله می­توان: مؤسسات خارجی، صنف‌­های روزانه برای کودکان اعم از پسر و دختر، گشت‌زنی به خانه‌­های مردم، دفاع از حقوق زنان، ادعای آزادی، ادعای حقوق بشر[21] و سایر پلان‌­ها را نام برد. با رجوع به کتاب «أثر التبشیر والاستشراق علی الشباب المسلم» تا حد زیادی این نظر تأیید می‌­شود؛ زیرا در آن کتاب چیزهای ذکر شده است که انسان را واقعا متعجب می­سازد.
    برای جلوگیری از پلان­ها و برنامه‌­های آنان باید بیدار شد و جوانان‌مان را بیدار ساخت و در جامعۀ ما باید تعالی و رشد فکری ایجاد کرد و فرهنگ اسلامی را در خانه، شهرها واحیا نمود و در این راستا از هیچ تلاشی نباید دریغ ورزید.

نتیجه

    در این مقاله تلاش زیادی شد تا چهرۀ واقعی استشراق و مستشرقین برای همگان نمایان شود که الحمدلله، با جستجو در منابع مختلف مباحث بسیار خوبی به‌دست آمد و تا حد زیادی پرده از رخ استشراق و مستشرقین برداشته شد و مستشرقین منصف از معاند جدا شدند و همچنان برای شبهات مشهور آنان، پاسخ‌­های مختصری ارائه گردید. در این­جا باید اذعان کنم که شبهات مستشرقین واقعا زیاد هستند، ولی کوشش‌مان بر این بوده است تا مشهورترین شبهات آنان بررسی و تحلیل کرده و به آن پاسخ ارائه شود. این مقاله که در چندین بخش نوشته شده است تلاشی بود برای دفاع از ساحت مقدس اسلام از تعرض دشمنان قسم خورده و دیرینۀ آن؛ دشمنانی که شب­وروز با تمام امکانات در تلاش هستند تا اسلام عزیز را از بین ببرند؛ ولی والله متم نوره ولو کره الکافرون.
    در اخیر از خداوند متعال خواهانیم امت اسلامی را بیداری نصیب نموده تا دوباره به مجد و عزت دیرینۀ خود برگردد و جایگاه رفیع خود دوباره به‌دست آورد. به امید آن روز.
ومن الله التوفیق
منابع و مراجع
  1. القرآن الکریم.
  2. السباعی، مصطفی، السنة النبویة ومکانتها فی التشریع الإسلامي، دارالورق، المکتب الإسلامی، ۲۰۰۰م.
  3. زقزوق، محمود حمدی: الاستشراق والخلفیة الفکریة للصراع الحضاري، مصر- قاهرة: دارالمعارف.
  4. علی محمد، إسماعیل: الاستشراق بین الحقیقة والتضلیل، مصر – قاهرة: دارالکلمة.
  5. الشیخ الدکتور سعد آل حمید: أهداف الاستشراق ووسائله، جامعة الملک سعود، کلیة التربیة قسم الثقافة الإسلامیة.
  6. السباعي، الدکتور مصطفی: الاستشراق والمستشرقون، دارالوراق، المکتب الإسلامي.
  7. أحمد البر، محمد موسى محمد: الاستشراق تعريفه ونشأته ودوافعه وأهدافه، مجلة حوليات كلية الدعوة والاعلام، العدد الأول 1434هـ، 2012م.
  8. النبهان، محمد فاروق: الاستشراق تعریفه، مدارسه، آثاره، المملکة المغربیة – الرباط: منشورات المنظمة الإسلامیة للتربیة والعلوم والثقافء، إیسیسکو، ۱۴۳۳هـ، ۲۰۱۲م.
  9. الخربوطی، علی حسنی، المستشرقون والتاریخ الإسلامي، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۸۸م.
  10. آل حمید، سعد، أثر المستشرقین علی أبناء المسلمین، جامعة الملک سعود، کلیة التربیة، قسم الثقافیة الإسلامیة.
  11. قمیحة، جابر، أثر التبشیر والاستشراق علی الشباب المسلم، السعودیة- الریاض، السنة العاشرة، العدد ۱۱۶، العام: ۱۴۱۲هـ، ق. ۱۹۹۱م.
  12. عمیرة، عبدالرحمن، الإسلام والمسلمون بین أحقاد التبشیر وضلال المستشرقین، لبنان: بیروت: دارالجیل.
  13. شوقی، أبوخلیل: الإسقاط في مناهج المستشرقین والمبشرین، سوریة- دمشق: دارالفکر، الإعادة الأولی: ۱۴۱۹هـ، ق. ۱۹۹۸م.
  14. بعض البرامج الحدیثیة.
  15. فرهنگ آذرتاش آذرنوش، ایران- تهران: نشرنی، چاپ پانزدهم ۱۳۹۲.
  16. زمانی، محمدحسن: مفهوم­شناسی، تاریخچه و دوره­های استشراق، مجلة قرآن و مستشرقین، شمارۀ اول، زمستان ۱۳۸۵.
  17. جمعی از نویسندگان، نقد تحلیلی شبهات وارده در تاریخ قرآن نولدکه پیرامون تحریف به نقصان قرآن، ۱۳۹۷، ص: ۳۲.
[1] . سورة الأنعام، آیه: ۲۸.
[2] . سورة النجل، آیه: ۸۹.
[3] . سورة النساء، آیه ۸۰.
[4] . سورة الحشر، آیه ۷.
[5] .أخرجه الطبراني في «الکبیر»، ۲۰/۶۶۸-۶۷۰
[6] .أخرجه الإمام أحمد في المسند ۲۸/۳۶۷ رقم ۱۷۱۴۲
[7] .آل حمید، سعد، أثر المستشرقین علی أبناء المسلمین، ص ۷-۹.
[8] . سورة المائدة، آیه ۳.
[9] . السباعی، مصطفی، السنة النبویة ومکانتها فی التشریع الإسلامي، ص ۲۲۰-۲۲۱.
[10] . در این بخش می­خواهم دو کتاب مهم که پاسخ این شبهات در آن ذکر شده است را بیان کنم: یکی از این کتاب­ها: « السنة النبویة ومکانتها فی التشریع الإسلامي» و دیگری «أثر المستشرقین علی أبناء المسلمین»، در این مقاله از هر دو کتاب استفاده شده است.
[11] دکتر سباعی رحمه‌الله این اعتراضات را با تفصیل پاسخ داده­است به آن­جا مراجعه شود، ص ۳۷۷-۳۸۶.
[12] . آل حمید، سعد، أثر المستشرقین علی أبناء المسلمین، ص ۱۷-۲۲.
[13] . السباعی، مصطفی، السنة النبویة ومکانتها فی التشریع الإسلامي، ص ۳۵۳-
[14] . الخربوطی، علی حسنی، المستشرقون والتاریخ الإسلامي، ۱۹۸۸، ص: ۱۲۳.
[15] . النبهان، محمد فاروق، الاستشراق تعریفه، مدارسه، آثاره، ۱۴۴۳1، ص ۳۷-۴۳ باختصار.
[16] . قمیحة، جابر، أثر التبشیر والاستشراق علی الشباب المسلم، ۱۴۱۲، ص:۹.
[17] . همان، ص ۱۲.
[18] . آل حمید، سعد، أثر المستشرقین علی أبناء المسلمین، ۵۱.
[19] . در این کتاب مراجعه شود به صفحۀ ۹۲، مصنف به طور نتایج، مواردی را برشمرده است که بخشی از آن، در این مقاله ذکر گردید.
[20] . الخربوطی، علی حسنی، المستشرقون والتاریخ الإسلامي، ۱۹۸۸، ص: ۵۱.
[21] . درحالی‌که خودشان این برنامه­ها را در میان­شان اصلا اجرا نمی­کنند و به آن اهمیتی قائل نیستند.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version