فرهنگهای منحط و آداب و رسوم غلط در جوامع بشری انواع ظلم و سختی را بر زنان تحمیل کرده و آنان را به استثمار کشیده است. اکنون نمونههایی از اشکال مختلف سِتم بر زنان در کشورهای گوناگونِ بهظاهر متمدنِ دوران جاهلیت را مطرح میکنیم.
یونان: یونانیان، زن را زادهی شیطان میدانستند و بر او اجازۀ مشارکت در هیچکاری را نمیدادند؛ از زن فقط برای ارضای غریزۀ جنسی و خدمتگذاری استفاده میکردند و مانند چهارپایان به آسانی مورد معامله و واگذاری به بیگانه قرار میگرفت.
روم: هرچند رومیها در قوانین و حقوق، پیشرفت زیادی داشتند، اما زنان را به دلیل نداشتن روح انسانی، لایق حشر در روز قیامت نمیدانستند. به باور رومیان، زن مظهر شیطان و انواع ارواح موذیه بود؛ بنابراین، از خندیدن و سخن گفتن با آنها اجتناب میکردند. زنان همیشه تحت کفالت بودند، احتیاج به قیم داشتند و پس از مرگ شوهر، مانند اشیاء به ارث میرفتند.
چین: در چین اگر دختری متولد میشد، اقارب وی با نهایت تأسف و ترحم به پدر و اقارب نزدیک طفل تسلیت میگفتند؛ آنها دختران را زنده زنده میکشتند، به صحرا میافکندند و یا به بردهفروشان میدادند. چینیها خیال میکردند که خداوند متعال خالق پسران است و شیطان خالق دختران، لذا در نظر آنها پسران با برکت و دختران طوق لعنت بودند؛ در این کشور، قربانی کردن دوشیزگان برای خدایان باطل نیز مرسوم بوده است.
هند: مقام زن در جامعۀ هند به مقام کنیزان تنزل یافته بود. گاه یک مرد زنش را در قمار میباخت و بسا اوقات یک زن چندین همسر داشت و اگر شوهرش میمرد دوباره نمیتوانست ازدواج کند و همواره مورد آماج اهانتها و زخم زبانها قرار میگرفت؛ زن در چنین حالتی تبدیل به کنیز خانوادۀ شوهر متوفی و خدمتکار بستگان وی میشد. گاهی هم زن بعد از وفات شوهر، برای نجات خود از عذاب زندگی و بدبختی دنیا، خود را آتش میزد.
مصر: هرگاه آب رود نیل کم میشد، دختر جوانی را میآراستند و در میان رود نیل غرق میکردند تا رود نیل دوباره به روال عادی برگردد.
آفریقا: در جزایر آفریقا زنان را مانند حیوانات، گله گله به فروش میرساندند.
نویسندۀ کتاب «زن در حقوق ساسانی» در کتاب خود مینویسد: «در امپراطوری ساسانی، بنابر قوانین متداول قدیم، زن به عنوان یک شخص فرض نمیشد، بلکه او را شیء میپنداشتند؛ به عبارت دیگر: زن، شخصی که صاحب حق باشد، بهشمار نمیرفت، بلکه چیزی بود که میتوانست مملوک کسی شناخته شود.»
در کشورهای «اسکاندیناوی» یعنی سوئد، نروژ و دانمارک، زن بهطور کلی از حقوق اجتماعی و حق ارث محروم بود. در فرانسه در سال (۵۸۶ میلادی) پس از بحثهای فراوان به این نتیجه رسیدند که زن نیز انسان است ولی برای خدمتگذاری مرد آفریده شده است. در قانون مدنی ناپلئون و قانون قدیم فرانسه برای ارث بردن زن، شرایط بسیار زیادی را معتبر میدانستند که در نتیجه نود درصد زنان فرانسه از ارث محروم میشدند و در استرالیا و جزائر اقیانوسیه و آفریقا، زن را در ردیف حیوانات اهلی که از آن برای بهدست آوردن منفعت استفاده میکردند، میشمردند و برای او زندگی طفیلیای قائل بودند.