«ای کسانی که ایمان آوردهاید به سوی خدا باز گردید، توبه کنید، توبهای خالص و بیشائبه، امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است داخل کند».
توبه عبارت است از بازگشت همراه با پشیمانی به سوی خدا و دوری از گناه و عزم بر عدم بازگشت به آن و نیز طلب مغفرت از خداوند و سعی و تلاش بر جبران گذشته.
از مشتقات و الفاظ مرتبط و همخانواده با آن، 28 کلمه توبه در قرآن آمده است و احادیث فراوانی نیز در همین رابطه روایت شده که جدا از اهمیت ویژه آن، فرصتی اعطا شده به مجرم است، تا از رفتار خود پشیمان گشته و راه اصلاح در پیش گیرد.
توبه آثار اخروی از جمله: محبوب شدن نزد خدا، بخشش گناهان، تبدیل سیئات به حسنات و رستگاری ابدی را شامل میشود و آثار دنیوی از جمله: طول عمر، بازیابی شخصیت، نهانسازی و اخفای جرایم و سقوط مجازات و غیره را دارد.
از مصادیق توبه در قرآن میتوان به ذکر، اقرار و اعتراف به گناه و اشتباه اشاره کرد.
توبه و بازگشتن از گناهان به سوی خداوند اولین قدم کسی است که بخواهد از بند و ظلمات دنیا رهایی یابد.
از فتنه های دنیا به در رود، و چون میل به شهوات در ما آفریده شده و شیطان نیزتا می تواند گناه را به واسطهی این میل با انواع نیرنگها بر ما عرضه می کند، درعمل می بینیم به گناه کشیده می شویم.
پاک بودن از گناه از ابتدا تا به آخر ویژهی ملائکه است و مستغرق بودن در معصیت و مخالفت خدا در همهی عمر پیشهی شیطان است.
و بازگشتن از راه معصیت به راه طاعت بوسیلهی توبه کار آدم و آدمیان است. بنابراین زمانی که عقل و هدایت در ما ظاهر می شود برای خارج کردن وجودمان از تصرف شیطان و نجات خودمان به توبه و مجاهده نیاز داریم. پس توبه برای انسان ضروری است. واولین قدم کسی است که در پی معنا بخشیدن به اسم خودش است کسی که بخواهد انسانیت و آدمیت در وی متبلور شود کسی که خلفای الله را سرمشق خود بگیرد. و این توبه پس از بیداریی است که از نور عقل و شرع حاصل می شود تا بوسیله ی آن راه از بیراهه شناخته شود.
پس یکی از نعمتها و موهبتهای عظیم خداوند متعال که به چشمههای عمیق و جوشان فیض و رحمت خاص او متصل است و همواره جاری در نهرهای زندگی انسان و برطرف کننده همه آلودگیها و منزه کننده لحظات حیات او می باشد « توبه و استغفار » است.
توبهرا مى توان از الطاف و محبّتهاى الهى دانست، پس از گناه، جاده و راهى براى بازگشت ایجاد مىشود، تا بنده خطاکار به محض آگاهى از بدى گناه، از آن راه باز گردد. توبه نعمت بزرگى است که بر بشر ارزانى شده است.
تعریف لغوی و اصطلاحی توبه
توبه (در لغت به معنی دست کشیدن از گناه –باز گشتن به طریق حق– پشیمان از گناه و خلاصه بازگشت از گناه و پشیمانی. (فرهنگ معین)
اما توبه در آموزه های دینی عبارت است از برهنه ساختن قلب از گناه.
حقیقت «توبه» ندامت و پشیمانى از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک در آینده است. اگر کارى بوده که قابل جبران است، در صدد جبران بر آید. گفتن استغفار بیانگر همین معنا است.
راغب اصفهانى در اینباره مىگوید: «توب (که عبارت دیگر توبه است)، به معناى ترک گناه به زیباترین صورت است و آن، رساترین و بلیغترین وجه از وجوه معذرتخواهى است؛ زیرا عذر خواستن بر سه نوع است: یا آنکه شخص معتذر (عذرخواه) مىگوید: فلان کار را نکردهام، یا مىگوید: آن کار را کردهام، ولى منظورم از این کار چنین و چنان بوده است. به تعبیر بهتر، درصدد موجّه جلوه دادن کار خویش برمىآید. یا اینکه مىگوید: آن کار را کردهام و بد کردهام و دگر بار تکرار نخواهم کرد و از آن دست خواهم کشید. این قسم همان توبه است.»([1])
فرق توبه وانابت:
انابت یعنی صدق توبه و وفاء به آن و لذا در مرحله تحلیه است ولی توبه در مراحل تخلیه.
ارکان توبه را میتوان در پنج چیز خلاصه کرد:
1ـ ترک گناه،
2ـ ندامت وپشیمانی،
3ـ تصمیم بر ترک در آینده،
4ـ جبران گذشته،
5ـ واستغفار.
حقيقت توبه:
حقیقت توبه این است که وقتی بنده علم یقین پیدا کرد که گناهانی که از او سرزده بین او و محبوبش حائل و مانع است ، از این علم اندوهی در دل او به سبب از دست دادن محبوب برانگیخته می شود و از گناهانی که از وی صادر شده خواه افعال باشد یا ترک طاعات ، متاسف و اندوهگین می گردد و دردمندی و اندوهناکی او به سبب فعل یا ترک آنچه موجب از دست دادن محبوب است پشیمان و نامیده می شود و چون این پشیمانی بر دل چیره گشت ، حالت دیگری از آن برانگیخته می شود به نام اراده و قصد نسبت به ترک گناهی که ملازم اوست و تعلق به حال دارد و عزم بر ترک گناهی که درآینده موجب از دست دادن محبوب در تتمه عمر است و قصد تلافی آنچه در گذشته از دستش رفته است.
پس علم یعنی یقین به اینکه گناهان سمهای مهلک اند ـ مطلب اول و مقدمه بقیه است ، زیرا هر گاه نور این یقین بر دل بتابد ثمره آن سوز پشیمانی بر گناه خواهد بود که دل را دردمندانه اندوهگین می سازد .
به طوری که با تابش نور ایمان و یقین در می یابد که از محبوب خود محجوب گشته است ، همچون کسی که در تاریکی نور خورشید بر او می تابد و با پراکنده گشتن ابراز هوا یا برطرف شدن حجاب منور و درخشان گردد ، و محبوب خود را ببیند که در شرف هلاکت است ، و آتش محبت در دلش شعله ور شود ، و این آتش اراده را در جهت برخاستن برای تلافی و تدارک برانگیزد .
پس علم و پشیمانی و قصدی که متعلق آن ترک در حال و آینده و تلافی و تدارک برانگیزد.
پس علم و پشیمانی ، و قصدی که متعلق آن ترک در حال و آینده و تلافی گذشته است سه معنی است که به ترتیب حاصل شود و نام توبه را بر مجموع آنها اطلاق می کنند .
و چه بسا توبه بر مجرد پشیمانی اطلاق شود ، و علم به عنوان مقدمه و ترک گناه کنونی و آینده به منزله ثمره و نتیجه آن به شمار رود .
پشیمانی خالی نیست از علمی که موجب آن شده و آن پشیمانی را به بار آورده است. یا از عزمی که در پی آن می آید ، پس پشیمانی را از دو سو میوه (عزم) و میوه دهنده (علم) فرا گرفته است. و به این اعتبار در تعریف آن گفته اند : توبه گداخته و ذوب شدن اندرون آدمی از خطای گذشته است ، یا آتشی است در دل ، و زبانه می کشد و شکافی است در جگر که التیام نپذیرد. و گاهی بر مجرد گناهان در حال و عزم بر تکرار آن در آینده اطلاق شود و به این اعتبار در تعریف آن گفته اند: توبه کندن لباس جفا و گستردن بساط وفاست و تبدیل کردن حرکات نکوهیده به حرکات ستوده است ، یا ترک اختیار کردن گناه در حال دل و نهادن و عزم را جزم کردن بر عدم بازگشت به آن در آینده است . و بنابراین پشیمانی داخل در حقیقت توبه نیست و یکی از بزرگان به بیرون بودن پشیمانی از توبه تصریح کرده است. به این دلیل که پشیمانی و آن دردمندی دل و اندوه بر گناه است ـ مقدور نیست و از این رو می بینی که ندامت بر ا موری که در دل اوست واقع می شود و او این را نمی خواهد پس پشیمانی در حد قدرت مقدور نیست . و آنچه در حد قدرت است تحصیل اسباب آن است ، یعنی ایمان و علم به از دست رفتن محبوب و تحقق بخشیدن آن دو در دل . بنابراین توبه همان پشیمانی نیست ، زیرا توبه مقدور بنده است وبنده مامور به آن است و لازمه آن پشیمان نمودن است نه پشیمانی . و آشکار است که ندامت از صفات نفس است و اگر ازاله و کسب صفات نفسانی ممکن باشد پشیمانی نیز چنین است و گرنه بطلان تمامی علم اخلاق لازم می آید و همچنین اگر تحصیل سبب ندامت ممکن باشد ـ یعنی علم به از دست رفتن محبوب ـ لازم است که مسبب یعنی پشیمانی بر ان مترتب شود.
در تلافی و جبران شهوتها و توبه از گناهان تنها ترک آنها در آینده کافی نیست، بلکه باید آثار آنها را که در جوهر نفس بسته است به وسیله نور طاعات محو کرد زیرا هر شهوت و معصیتی که از انسان سر می زند تیرگی و ظلمتی از آن در دل پدید می آید چنانکه از نفس انسان روی آینه صیقلی تیره و تار می شود و اگر ظلمت شهوات و گناهان انبوه و متراکم شود زنگار می گردد ، همان گونه که بازدم (بخار نفس ) هنگامی که بر روی آینه نشیند و انباشته شود آلوده و پلید می شود چنانکه خدای تعالی می فرماید: [كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ مَا كانُوا يَكْسِبُونَ] .{سوره مطففین/ آیه 14}.«نه چنان است بلکه اعمالی که می کردند زنگار دلهاشان شده است» و چون زنگار انباشته و متراکم شد سرشت آدمی می گردد و بر دل می نشیند. همانگونه که پلیدی در رخ آینه وقتی روی هم نشست و زمانی دراز بر آن گذشت در جسم آهن فرو می رود و آن را فاسد می کند به طوری که دیگر صیقل نمی پذیرد ، پس تائب از گناهان ناگزیر باید اثاری را که از گناهان در نفس وی نگاشته و سرشته شده محو کند ، و مجرد ترک آنها در آینده کافی نیست ، چنانکه برای صیقل زدن آینه و ظهور صورتها در آن تنها بازداشتن نفس و بخارات سیاه از چهره آن در آینده بسنده نیست مادام که به محو آثاری که در آن نقش بسته پرداخته نشود . و همچنانکه ظلمت معاصی و شهوات به نفس می رسد و آن را تاریک می کند همینه طور نور طاعات و ترک شهوات بالا می رود و آن را منور می سازد و تیرگی گناهان و شهوات را از میان می برد.
فضیلت توبه:
بدان که توبه نخستین مقام از مقامات دین، و سرمایه سالکان راه و کلید استقامت خواستاران ایمان و سرآغاز تقرب به پروردگار عالمیان است و ستایش آن عظیم و فضیلت آن بسیار است.
خداوند متعال می فرماید: [إِنَّ اللهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ] {سوره بقره/ آیه: 222} «خدا توبه کاران را دوست دارد و پاکیزه کاران را دوست دارد» .
خلاصه سخن اینکه:
خداوند متعال که آفریننده انسان و به تمام ویژگیهای او آگاه است پاک شدن از همه گناهان (هر چند گناهان بزرگ باشند) را ممکن دانسته و همگان را به سوی رسیدن به آن دعوت فرموده و وعده آمرزش و عفو داده است، تا جایی که نا امیدی ازعفو و بخشش الهی رابالاترین گناه شمرده است. همه پیامبران الهی برای رسانیدن مردم به دریای بیکران رحمت الهی مبعوث شده اند تا جایی که پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوسلم) پیامبر رحمت خوانده شده است. و این دعوت، یعنی دعوت به توبه و بازگشت به حقیقت بندگی و اطاعت خداوند و اجتناب از گناه، دعوتی همگانی و عمومی است.